Dictiornary-Farsi | پوسته زدایی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
descaling	پوسته زدایی


Other Matches

error trapping	اشتباه زدایی غلط زدایی
banjo axle	پوسته اکسل عقب اتومبیل که پوسته دیفرانسیل ان در وسط قرار دارد
exfoliation	پوسته پوسته شدن لایههای بتن یا سنگ در اثر حرارت محیط همجوار
dehydroisomerization	همپارش با هیدروژن زدایی ایزومر شدن با هیدروژن زدایی
flaked	جرقه پوسته پوسته شدن
pelliculate	پوسته پوسته شامه دار
flaking	جرقه پوسته پوسته شدن
flake	جرقه پوسته پوسته شدن
slough	پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
scab	پوسته پوسته شدن
scabs	پوسته پوسته شدن
scabrous	زبر پوسته پوسته
desquamate	پوسته پوسته شدن
exfoliate	پوسته پوسته شدن
dehydration	اب زدایی
deglaciation	یخ زدایی
de icing	یخ زدایی
depolarization	قطبش زدایی
dehumidification	رطوبت زدایی
dehydrogenation	هیدروژن زدایی
deoxygenation	اکسیژن زدایی
demythologization	اسطوره زدایی
demodulation	تحمیل زدایی
demagnetization	مغناطیس زدایی
deionization	یون زدایی
dehydrohalogenation	هیدروهالوژن زدایی
sterilization	گند زدایی
degasify	گاز زدایی
decentralization	مرکزیت زدایی
genocide	نژاد زدایی
blanching	رنگ زدایی
decoloration	رنگ زدایی
debug	اشکال زدایی
debugged	اشکال زدایی
debugs	اشکال زدایی
deforestation	جنگل زدایی
undoing	عمل زدایی
de escalation	تشنج زدایی
detente	تشنج زدایی
dealkylation	الکیل زدایی
deculturation	فرهنگ زدایی
decolourization	رنگ زدایی
decolorization	رنگ زدایی
decarboxylation	کربوکسیل زدایی
decarbonylation	کربونیل زدایی
debugging	اشکال زدایی
debug aids	ابزاراشکال زدایی
deamination	امین زدایی
unlearning	یادگیری زدایی
desalination	نمک زدایی
desalinization	نمک زدایی
mechanical de icing	یخ زدایی مکانیکی
peptization	لخته زدایی
demystified	راز زدایی
troubleshoot	عیب زدایی
trubleshoot	عیب زدایی
decolonization	مستعمره زدایی
accretion of silt	رسوب زدایی
stain removed	لکه زدایی
unconditioning	شرطی زدایی
demystifies	راز زدایی
demystify	راز زدایی
dispergation	لخته زدایی
desalting	نمک زدایی
desegregation	جدایی زدایی
desensitization	حساسیت زدایی
disinhibition	بازداری زدایی
desulfurization	گوگرد زدایی
demystifying	راز زدایی
desulphurizing	گوگرد زدایی
discoloration	رنگ زدایی
desegregate	تفکیک زدایی کردن
desegregates	تفکیک زدایی کردن
desegregating	تفکیک زدایی کردن
acid depolarization	قطبش زدایی اسیدی
bleaching	رنگ زدایی الیاف
bleaching powder	گرد رنگ زدایی
debug aids	ادوات اشکال زدایی
defusing	تشنج زدایی کردن
desulfurization unit	واحد گوگرد زدایی
demagnetization factor	ضریب مغناطیس زدایی
deskew	اریب زدایی کردن
hydrodesulfurizing	گوگرد زدایی با هیدروژن
program debugging	اشکال زدایی برنامه
systematic desensitization	حساسیت زدایی منظم
desegregated	تفکیک زدایی کردن
defuse	تشنج زدایی کردن
defused	تشنج زدایی کردن
defuses	تشنج زدایی کردن
debugging aids	وسائل اشکال زدایی
debugging aids	ادوات اشکال زدایی
debugging a program	اشکال زدایی یک برنامه
pyrolytic dehydrogenation	هیدروژن زدایی تفکافتی
demodulation	کشف تحمیل زدایی
de-escalates	تشنج زدایی کردن
debug	اشکال زدایی کردن
de escalate	تشنج زدایی کردن
debugged	اشکال زدایی کردن
debugs	اشکال زدایی کردن
de-escalating	تشنج زدایی کردن
de-escalate	تشنج زدایی کردن
de-escalated	تشنج زدایی کردن
dehydrocyclization	حلقهای شدن با هیدروژن زدایی
transversal	اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
flaking	پوسته
flaked	پوسته
shell	پوسته
flake	پوسته
shelling	پوسته
sleeve	پوسته
shells	پوسته
wythe	پوسته
dish	پوسته
membrance	پوسته
incrustment	پوسته
incrustation	پوسته
patagium	پوسته
sludge	پوسته یخ
putamen	پوسته
cod	پوسته
scurf	پوسته
shelly	پوسته پوسته
shuck	پوسته
single skinned	یک پوسته
stator	پوسته
cortices	پوسته
earth crust	پوسته
testa	پوسته
cortex	پوسته
dishes	پوسته
leprose	پوسته پوسته
chaff	پوسته
skinning	پوسته
encrustations	پوسته
skins	پوسته
flaky	پوسته پوسته
bushing	پوسته
upper crust	پوسته
cryosphere	یخ پوسته
esquillage	پوسته
membranes	پوسته
membrane	پوسته
layers	پوسته
layer	پوسته
sleeves	پوسته
encrustation	پوسته
skinned	پوسته
cases	پوسته
case	پوسته
mantles	پوسته
crusts	پوسته
mantle	پوسته
filmed	پوسته
skin	پوسته
crust	پوسته
film	پوسته
oxide skin	پوسته اکسید
outer shell	پوسته والانس
pellicular	پوسته دار
membran	پوسته دار
pelliculate	دارای پوسته
valence shell	پوسته والانس
soft skin	پوسته نرم
pellicle	پوسته نازک
rawhide	پوسته خام
encrustation	پوسته بندی
bush	پوسته داخلی
encrustations	پوسته بندی
subsell	زیر پوسته
sublevel	زیر پوسته
skinning	پوسته ریخته گی
soft shelled	نرم پوسته
soft shell	نرم پوسته
bushes	پوسته داخلی
pods	پوسته محافظ
scutum	پوسته استخوانی
pod	پوسته محافظ
wing skin	پوسته بال
rinded	پوسته دار
skin friction	مقاومت پوسته
slough	پوسته خارجی
skins	پوسته ریخته گی
damp proof membrane	پوسته نمبند
corrugated skin	پوسته موجدار
electron sheath	پوسته الکترونی
energy shell	پوسته انرژی
curing membrane	پوسته نگهبان
erratic scab	پوسته جوش
cupola shell	پوسته کوپل
earth crust	پوسته زمین
earth's crust	پوسته زمین
cooling shell	پوسته سردکننده
crusty	پوسته مانند
endocarp	پوسته هسته
electron shell	پوسته الکترون
crusts	پوسته زمین
ion sheath	پوسته یونی
acetate film	پوسته استاتی
crankcase	پوسته موتور
skin	پوسته ریخته گی