English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
rear axle casing پوسته محور عقب
Other Matches
sight alinement تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
banjo axle پوسته اکسل عقب اتومبیل که پوسته دیفرانسیل ان در وسط قرار دارد
exfoliation پوسته پوسته شدن لایههای بتن یا سنگ در اثر حرارت محیط همجوار
countershaft محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
pelliculate پوسته پوسته شامه دار
flaking جرقه پوسته پوسته شدن
flaked جرقه پوسته پوسته شدن
flake جرقه پوسته پوسته شدن
wheelbase فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
wheelbases فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
rate integration gyro ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
nose up چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
slough پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
axis of signal communication محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
scab پوسته پوسته شدن
scabs پوسته پوسته شدن
scabrous زبر پوسته پوسته
exfoliate پوسته پوسته شدن
desquamate پوسته پوسته شدن
leprose پوسته پوسته
encrustation پوسته
encrustations پوسته
flaky پوسته پوسته
skins پوسته
skinning پوسته
skinned پوسته
putamen پوسته
shell پوسته
wythe پوسته
cod پوسته
membrance پوسته
patagium پوسته
cortices پوسته
cortex پوسته
chaff پوسته
bushing پوسته
testa پوسته
skin پوسته
sludge پوسته یخ
shelling پوسته
mantle پوسته
shells پوسته
single skinned یک پوسته
filmed پوسته
film پوسته
mantles پوسته
crusts پوسته
stator پوسته
crust پوسته
scurf پوسته
shelly پوسته پوسته
shuck پوسته
incrustment پوسته
cryosphere یخ پوسته
earth crust پوسته
dish پوسته
esquillage پوسته
cases پوسته
dishes پوسته
flaking پوسته
flaked پوسته
flake پوسته
case پوسته
membranes پوسته
sleeve پوسته
upper crust پوسته
sleeves پوسته
layers پوسته
incrustation پوسته
membrane پوسته
layer پوسته
sublevel زیر پوسته
bush پوسته داخلی
cupola shell پوسته کوپل
electron sheath پوسته الکترونی
crusty پوسته مانند
slough پوسته خارجی
subsell زیر پوسته
electron shell پوسته الکترون
soft shelled نرم پوسته
crusts پوسته زمین
rinded پوسته دار
curing membrane پوسته نگهبان
crust پوسته زمین
skin friction مقاومت پوسته
energy shell پوسته انرژی
pods پوسته محافظ
earth crust پوسته زمین
skins پوسته ریخته گی
earth's crust پوسته زمین
soft shell نرم پوسته
endocarp پوسته هسته
soft skin پوسته نرم
snail حلزون با پوسته
scutum پوسته استخوانی
erratic scab پوسته جوش
pod پوسته محافظ
damp proof membrane پوسته نمبند
valence shell پوسته والانس
rawhides پوسته خام
rawhide پوسته خام
descaling پوسته زدایی
acetate film پوسته استاتی
membran پوسته دار
cooling shell پوسته سردکننده
pelliculate دارای پوسته
pellicular پوسته دار
corrugated skin پوسته موجدار
crankcase پوسته موتور
pellicle پوسته نازک
oxide skin پوسته اکسید
wing skin پوسته بال
encrustations پوسته بندی
bushes پوسته داخلی
skin پوسته ریخته گی
skinned پوسته ریخته گی
skinning پوسته ریخته گی
encrustation پوسته بندی
outer shell پوسته والانس
ion sheath پوسته یونی
crust of the earth پوسته یا قشر زمین
loricate دارای پوسته محافظ
half shell mold قالب نیم پوسته
encrust با پوسته یاقشری پوشاندن
encrustations پوسته دار سازی
gear case پوسته جعبه دنده
ectoclast پوسته خارجی سلول
slug حلزون بدون پوسته
encrustation پوسته دار سازی
graben فرورفتگی در پوسته زمین
soft shelled دارای پوسته تردوشکننده
rind پوسته بیرونی هرچیزی
encrust بشکل پوسته در اوردن
rinds پوسته بیرونی هرچیزی
furnace shell قشر یا پوسته کوره
drum barrel پوسته یا روکش استوانهای
adapter sleeve پوسته تطبیق دهنده
front axle housing پوسته اکسل جلو
film evaporator تبخیر کننده پوسته
drop worm housing پوسته حلزونی سقوطی
tegmen پوسته داخلی تخم
body fit sleeve پوسته یا غلاف مناسب
interchangeable bearing shells پوسته قابل تعویض یاطاقان
gas case hardening سخت گردانی پوسته گازی
insulated bearing housing پوسته یاطاقان عایق شده
helicoid بشکل پوسته حلزون مارپیچ
lorica پوسته سخت حافظ جانوران
soft shell دارای پوسته ترد وشکننده
epicarp پوسته خارجی قسمت نرم میوه
crankcase محفظه کارتر پوسته میل لنگ
proctodaeum قسمت خارجی پوسته مقعدومجرای مقعد
spaced armor دو پوسته کردن زره برای تقویت ان
to crust [snow] تشکیل دادن به پوسته سخت [برف]
clinker تفاله شیشه درکوره قالگری پوسته اهن
splinter screen پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
andesite نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
crusts پوسته سخت هر چیزی ادم جسور و بی ادب
diabase نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
endodermis داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
dunite نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
crust پوسته سخت هر چیزی ادم جسور و بی ادب
syenite نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
geotectonic مربوط به مبحث ساختمان وتشکیلات صخرههای پوسته زمین
buzzing نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzzes نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzz نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzzed نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
plutonism فرضیهای که بموجب ان خارههای پی در پی پوسته زمین دراثرگرمادرست شده اند
integral tank تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
volumetric loading/density خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
shell بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
catastrophism اعتقاد باینکه پوسته زمین دستخوش انقلابهای ناگهانی طبیعت شده
shelling بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shells بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
geochemistry علمی که درباره ترکیب وتغییرات شیمیایی پوسته زمین بحث میکند
dam axis محور سد
axle محور
axles محور
pintle محور
journal سر محور
arbor محور
concentric هم محور
pivot محور
mandril محور
coaxial هم محور
coaxal هم محور
center line خط محور
interaxal محور
y axis محور y
interaxial محور
mandrel محور
pivoted محور
shaft head محور
z axis محور z
x axis محور x
azimuth محور
pivots محور
z axis محور "زد"
pinned محور
stems محور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com