English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 180 (8 milliseconds)
English Persian
damp proof membrane پوسته نمبند
Other Matches
damp proof نمبند
damp proof course= لایه نمبند
banjo axle پوسته اکسل عقب اتومبیل که پوسته دیفرانسیل ان در وسط قرار دارد
exfoliation پوسته پوسته شدن لایههای بتن یا سنگ در اثر حرارت محیط همجوار
pelliculate پوسته پوسته شامه دار
flake جرقه پوسته پوسته شدن
flaked جرقه پوسته پوسته شدن
flaking جرقه پوسته پوسته شدن
slough پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
scabs پوسته پوسته شدن
scab پوسته پوسته شدن
scabrous زبر پوسته پوسته
exfoliate پوسته پوسته شدن
desquamate پوسته پوسته شدن
shelly پوسته پوسته
crust پوسته
mantles پوسته
shuck پوسته
shells پوسته
film پوسته
filmed پوسته
mantle پوسته
scurf پوسته
patagium پوسته
stator پوسته
earth crust پوسته
bushing پوسته
membrance پوسته
leprose پوسته پوسته
incrustment پوسته
incrustation پوسته
chaff پوسته
flaky پوسته پوسته
crusts پوسته
skin پوسته
skinning پوسته
putamen پوسته
skinned پوسته
skins پوسته
cryosphere یخ پوسته
sleeve پوسته
wythe پوسته
case پوسته
layers پوسته
cases پوسته
flake پوسته
flaked پوسته
flaking پوسته
cortex پوسته
encrustation پوسته
encrustations پوسته
sleeves پوسته
layer پوسته
membrane پوسته
membranes پوسته
esquillage پوسته
upper crust پوسته
dish پوسته
shell پوسته
single skinned یک پوسته
shelling پوسته
sludge پوسته یخ
testa پوسته
dishes پوسته
cortices پوسته
cod پوسته
earth crust پوسته زمین
erratic scab پوسته جوش
energy shell پوسته انرژی
endocarp پوسته هسته
electron shell پوسته الکترون
pellicular پوسته دار
earth's crust پوسته زمین
electron sheath پوسته الکترونی
rinded پوسته دار
ion sheath پوسته یونی
encrustation پوسته بندی
wing skin پوسته بال
pelliculate دارای پوسته
subsell زیر پوسته
scutum پوسته استخوانی
sublevel زیر پوسته
oxide skin پوسته اکسید
soft skin پوسته نرم
valence shell پوسته والانس
encrustations پوسته بندی
outer shell پوسته والانس
soft shelled نرم پوسته
soft shell نرم پوسته
membran پوسته دار
skin friction مقاومت پوسته
pellicle پوسته نازک
snail حلزون با پوسته
corrugated skin پوسته موجدار
cooling shell پوسته سردکننده
bush پوسته داخلی
bushes پوسته داخلی
rawhide پوسته خام
rawhides پوسته خام
slough پوسته خارجی
acetate film پوسته استاتی
descaling پوسته زدایی
skins پوسته ریخته گی
skinning پوسته ریخته گی
skinned پوسته ریخته گی
skin پوسته ریخته گی
crusts پوسته زمین
crust پوسته زمین
pods پوسته محافظ
cupola shell پوسته کوپل
pod پوسته محافظ
crankcase پوسته موتور
crusty پوسته مانند
curing membrane پوسته نگهبان
furnace shell قشر یا پوسته کوره
adapter sleeve پوسته تطبیق دهنده
rind پوسته بیرونی هرچیزی
body fit sleeve پوسته یا غلاف مناسب
encrust با پوسته یاقشری پوشاندن
graben فرورفتگی در پوسته زمین
drum barrel پوسته یا روکش استوانهای
soft shelled دارای پوسته تردوشکننده
drop worm housing پوسته حلزونی سقوطی
rear axle casing پوسته محور عقب
ectoclast پوسته خارجی سلول
encrust بشکل پوسته در اوردن
rinds پوسته بیرونی هرچیزی
slug حلزون بدون پوسته
tegmen پوسته داخلی تخم
half shell mold قالب نیم پوسته
encrustations پوسته دار سازی
front axle housing پوسته اکسل جلو
gear case پوسته جعبه دنده
encrustation پوسته دار سازی
crust of the earth پوسته یا قشر زمین
loricate دارای پوسته محافظ
film evaporator تبخیر کننده پوسته
gas case hardening سخت گردانی پوسته گازی
helicoid بشکل پوسته حلزون مارپیچ
soft shell دارای پوسته ترد وشکننده
insulated bearing housing پوسته یاطاقان عایق شده
interchangeable bearing shells پوسته قابل تعویض یاطاقان
lorica پوسته سخت حافظ جانوران
to crust [snow] تشکیل دادن به پوسته سخت [برف]
spaced armor دو پوسته کردن زره برای تقویت ان
epicarp پوسته خارجی قسمت نرم میوه
proctodaeum قسمت خارجی پوسته مقعدومجرای مقعد
crankcase محفظه کارتر پوسته میل لنگ
clinker تفاله شیشه درکوره قالگری پوسته اهن
dunite نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
syenite نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
andesite نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
splinter screen پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
crusts پوسته سخت هر چیزی ادم جسور و بی ادب
diabase نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
endodermis داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
crust پوسته سخت هر چیزی ادم جسور و بی ادب
geotectonic مربوط به مبحث ساختمان وتشکیلات صخرههای پوسته زمین
buzzed نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzzes نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzzing نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
integral tank تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
buzz نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
plutonism فرضیهای که بموجب ان خارههای پی در پی پوسته زمین دراثرگرمادرست شده اند
shells بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shell بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
geochemistry علمی که درباره ترکیب وتغییرات شیمیایی پوسته زمین بحث میکند
shelling بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
catastrophism اعتقاد باینکه پوسته زمین دستخوش انقلابهای ناگهانی طبیعت شده
volumetric loading/density خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
plutonic theory فرضیهای که بموجب ان خارههای پی درپی پوسته زمین دراثرگرمای درست شده اند
neptunist کسیکه عقیده داردکه خارههای پی در پی پوسته زمین بوسیله اب درست شده اند
cyaniding عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
cam ring رینوی داخل پوسته موتور که توسط میل لنگ به چرخش درامده و باز و بسته شدن سوپاپها را کنترل میکند
lobster thermidor مخلوطی از گوشت خرچنگ وزده تخم مرغ وقارچ وخامه که در پوسته خرچنگ سرخ میکنند
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
monocoque ساختمان سه بعدی مثل بدنه هواپیما که فاقد سازه داخلی بوده و همه تنش بر پوسته و اجزاء ساختمانی که بلافاصله زیر ان قرار دارندوارد میگردد
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
cloud chamber effect اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com