Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 190 (2 milliseconds)
English
Persian
outer shell
پوسته والانس
valence shell
پوسته والانس
Other Matches
banjo axle
پوسته اکسل عقب اتومبیل که پوسته دیفرانسیل ان در وسط قرار دارد
exfoliation
پوسته پوسته شدن لایههای بتن یا سنگ در اثر حرارت محیط همجوار
pelliculate
پوسته پوسته شامه دار
flake
جرقه پوسته پوسته شدن
flaked
جرقه پوسته پوسته شدن
flaking
جرقه پوسته پوسته شدن
valencies
والانس
valence
والانس
valency
والانس
isovalent
هم والانس
slough
پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
valence band
نوار والانس
valence electron
الکترون والانس
outer shell
لایه والانس
valence shell
لایه والانس
valence bond theory
نظریه پیوند والانس
valence band edge
لبه نوار والانس
quantum theory of valence
نظریه کوانتومی والانس
bivalent
دارای دو والانس دوفرفیتی
desquamate
پوسته پوسته شدن
exfoliate
پوسته پوسته شدن
scabs
پوسته پوسته شدن
scab
پوسته پوسته شدن
scabrous
زبر پوسته پوسته
crusts
پوسته
shuck
پوسته
crust
پوسته
mantles
پوسته
mantle
پوسته
filmed
پوسته
film
پوسته
earth crust
پوسته
skin
پوسته
patagium
پوسته
putamen
پوسته
membrance
پوسته
cryosphere
یخ پوسته
chaff
پوسته
leprose
پوسته پوسته
incrustment
پوسته
skins
پوسته
scurf
پوسته
skinning
پوسته
skinned
پوسته
shelly
پوسته پوسته
flaky
پوسته پوسته
incrustation
پوسته
bushing
پوسته
sleeves
پوسته
cases
پوسته
flake
پوسته
flaked
پوسته
flaking
پوسته
sleeve
پوسته
wythe
پوسته
dish
پوسته
dishes
پوسته
cortex
پوسته
case
پوسته
layer
پوسته
layers
پوسته
membranes
پوسته
esquillage
پوسته
upper crust
پوسته
encrustations
پوسته
encrustation
پوسته
cortices
پوسته
membrane
پوسته
shelling
پوسته
stator
پوسته
shells
پوسته
shell
پوسته
cod
پوسته
single skinned
یک پوسته
sludge
پوسته یخ
testa
پوسته
soft skin
پوسته نرم
endocarp
پوسته هسته
ion sheath
پوسته یونی
energy shell
پوسته انرژی
erratic scab
پوسته جوش
soft shelled
نرم پوسته
scutum
پوسته استخوانی
membran
پوسته دار
encrustations
پوسته بندی
wing skin
پوسته بال
rinded
پوسته دار
subsell
زیر پوسته
sublevel
زیر پوسته
skin friction
مقاومت پوسته
pelliculate
دارای پوسته
pellicular
پوسته دار
pellicle
پوسته نازک
oxide skin
پوسته اکسید
encrustation
پوسته بندی
soft shell
نرم پوسته
electron shell
پوسته الکترون
electron sheath
پوسته الکترونی
cooling shell
پوسته سردکننده
snail
حلزون با پوسته
crust
پوسته زمین
crusts
پوسته زمین
skin
پوسته ریخته گی
damp proof membrane
پوسته نمبند
skinned
پوسته ریخته گی
curing membrane
پوسته نگهبان
skinning
پوسته ریخته گی
skins
پوسته ریخته گی
descaling
پوسته زدایی
cupola shell
پوسته کوپل
crankcase
پوسته موتور
corrugated skin
پوسته موجدار
crusty
پوسته مانند
earth crust
پوسته زمین
earth's crust
پوسته زمین
bush
پوسته داخلی
bushes
پوسته داخلی
rawhide
پوسته خام
acetate film
پوسته استاتی
pod
پوسته محافظ
rawhides
پوسته خام
slough
پوسته خارجی
pods
پوسته محافظ
body fit sleeve
پوسته یا غلاف مناسب
adapter sleeve
پوسته تطبیق دهنده
furnace shell
قشر یا پوسته کوره
rear axle casing
پوسته محور عقب
encrustations
پوسته دار سازی
rind
پوسته بیرونی هرچیزی
encrustation
پوسته دار سازی
soft shelled
دارای پوسته تردوشکننده
slug
حلزون بدون پوسته
rinds
پوسته بیرونی هرچیزی
tegmen
پوسته داخلی تخم
encrust
با پوسته یاقشری پوشاندن
half shell mold
قالب نیم پوسته
graben
فرورفتگی در پوسته زمین
loricate
دارای پوسته محافظ
crust of the earth
پوسته یا قشر زمین
front axle housing
پوسته اکسل جلو
film evaporator
تبخیر کننده پوسته
drop worm housing
پوسته حلزونی سقوطی
drum barrel
پوسته یا روکش استوانهای
gear case
پوسته جعبه دنده
encrust
بشکل پوسته در اوردن
ectoclast
پوسته خارجی سلول
soft shell
دارای پوسته ترد وشکننده
insulated bearing housing
پوسته یاطاقان عایق شده
helicoid
بشکل پوسته حلزون مارپیچ
interchangeable bearing shells
پوسته قابل تعویض یاطاقان
gas case hardening
سخت گردانی پوسته گازی
lorica
پوسته سخت حافظ جانوران
epicarp
پوسته خارجی قسمت نرم میوه
to crust
[snow]
تشکیل دادن به پوسته سخت
[برف]
spaced armor
دو پوسته کردن زره برای تقویت ان
crankcase
محفظه کارتر پوسته میل لنگ
proctodaeum
قسمت خارجی پوسته مقعدومجرای مقعد
endodermis
داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
andesite
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
dunite
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
clinker
تفاله شیشه درکوره قالگری پوسته اهن
diabase
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
crusts
پوسته سخت هر چیزی ادم جسور و بی ادب
splinter screen
پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
syenite
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
crust
پوسته سخت هر چیزی ادم جسور و بی ادب
geotectonic
مربوط به مبحث ساختمان وتشکیلات صخرههای پوسته زمین
buzzes
نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzzing
نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzz
نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
integral tank
تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
buzzed
نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
plutonism
فرضیهای که بموجب ان خارههای پی در پی پوسته زمین دراثرگرمادرست شده اند
catastrophism
اعتقاد باینکه پوسته زمین دستخوش انقلابهای ناگهانی طبیعت شده
volumetric loading/density
خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
shell
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
geochemistry
علمی که درباره ترکیب وتغییرات شیمیایی پوسته زمین بحث میکند
shells
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shelling
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
plutonic theory
فرضیهای که بموجب ان خارههای پی درپی پوسته زمین دراثرگرمای درست شده اند
neptunist
کسیکه عقیده داردکه خارههای پی در پی پوسته زمین بوسیله اب درست شده اند
cyaniding
عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
cam ring
رینوی داخل پوسته موتور که توسط میل لنگ به چرخش درامده و باز و بسته شدن سوپاپها را کنترل میکند
lobster thermidor
مخلوطی از گوشت خرچنگ وزده تخم مرغ وقارچ وخامه که در پوسته خرچنگ سرخ میکنند
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
monocoque
ساختمان سه بعدی مثل بدنه هواپیما که فاقد سازه داخلی بوده و همه تنش بر پوسته و اجزاء ساختمانی که بلافاصله زیر ان قرار دارندوارد میگردد
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
cloud chamber effect
اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com