Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
body fit sleeve	پوسته یا غلاف مناسب
Other Matches
banjo axle	پوسته اکسل عقب اتومبیل که پوسته دیفرانسیل ان در وسط قرار دارد
exfoliation	پوسته پوسته شدن لایههای بتن یا سنگ در اثر حرارت محیط همجوار
pelliculate	پوسته پوسته شامه دار
flake	جرقه پوسته پوسته شدن
flaked	جرقه پوسته پوسته شدن
flaking	جرقه پوسته پوسته شدن
slough	پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
scabrous	زبر پوسته پوسته
scab	پوسته پوسته شدن
scabs	پوسته پوسته شدن
desquamate	پوسته پوسته شدن
exfoliate	پوسته پوسته شدن
trial and error <idiom>	یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
casing	غلاف
sheathes	غلاف
sheathed	غلاف
shields	غلاف
legumen	غلاف
shield	غلاف
casings	غلاف
pods	غلاف
pod	غلاف
sheathe	غلاف
sheaths	غلاف
sheathing	غلاف
theca	غلاف
cases	غلاف
case	غلاف
cots	غلاف
cot	غلاف
sheath	غلاف
bushes	غلاف
bush	غلاف
seedvessel	غلاف
pericarp	غلاف
barrel	غلاف
sleeves	غلاف
chape	ته غلاف
bushing	غلاف
glume	غلاف
case ment	غلاف
boosters	غلاف
barrels	غلاف
scabbard	غلاف
scabbards	غلاف
sleeve	غلاف
calyx	غلاف گل
booster	غلاف
scabbard	غلاف شمشیر
glumaceous	غلاف دار
sheaths	غلاف کردن
cases	مورد غلاف
flower cup	غلاف کاسه گل
scabbards	غلاف شمشیر
glumiferous	غلاف اور
sheathed	غلاف کردن
scabbard	غلاف سرنیزه
scabbards	غلاف سرنیزه
sheathe	غلاف کردن
sheathes	غلاف کردن
peasecod	غلاف نخود
podded	غلاف دار
husks	غلاف یا کاسه گل
husk	غلاف یا کاسه گل
aiming post sleeve	غلاف شاخص
sheath	غلاف کردن
case	مورد غلاف
bean pod	غلاف باقلا
armoring	غلاف دار
vagina	غلاف مهبلی
unsheathe	از غلاف در اوردن
thecate	غلاف دار
thecal	غلاف دار
ensheathe	غلاف کردن
invagination	غلاف شدگی
invaginate	غلاف کردن
internal shield	غلاف داخلی
slides	غلاف متحرک
slide	غلاف متحرک
coleoptera	غلاف پران
lead	غلاف هادی
copper sheath	غلاف مسی
myelin sheath	غلاف میلین
case	غلاف پرچم
leads	غلاف هادی
vaginas	غلاف مهبلی
cases	غلاف پرچم
shield grid	شبکه غلاف دار
sheathed cable	کابل غلاف دار
shield grid thyratron	تیراترون غلاف دار
shielded wire	سیم غلاف دار
sheath knife	چاقوی غلاف دار
cod	چنته غلاف سبوس
stabilizing sleeve	غلاف متعادل کننده
adapter booster	غلاف تطبیق دهنده
stabilizing sleeve	غلاف تثبیت کننده
sheath knives	چاقوی غلاف دار
phimosis	تنگی غلاف حشفه
scabbards	حفاظ غلاف کردن
myelin	پیه غلاف عصب
guided	راهنمایی کردن غلاف
medullated	دارای غلاف مخ دار
guides	راهنمایی کردن غلاف
guide	راهنمایی کردن غلاف
jacket	غلاف لاستیکی یاپلاستیکی
jackets	غلاف لاستیکی یاپلاستیکی
scabbard	حفاظ غلاف کردن
lead covered cable	کابل با غلاف سربی
mesocarp	قشر میانی غلاف میوه
bushing	عایق غلاف حیله گردان
sheathing	مصالح مخصوص غلاف یا پوشش
shuck	پوسته
single skinned	یک پوسته
crusts	پوسته
crust	پوسته
membrance	پوسته
sludge	پوسته یخ
cryosphere	یخ پوسته
leprose	پوسته پوسته
cod	پوسته
flaky	پوسته پوسته
skinning	پوسته
skinned	پوسته
stator	پوسته
testa	پوسته
earth crust	پوسته
chaff	پوسته
skins	پوسته
shelling	پوسته
putamen	پوسته
shell	پوسته
patagium	پوسته
incrustation	پوسته
shells	پوسته
mantles	پوسته
filmed	پوسته
film	پوسته
shelly	پوسته پوسته
incrustment	پوسته
bushing	پوسته
scurf	پوسته
skin	پوسته
flaked	پوسته
flake	پوسته
cases	پوسته
case	پوسته
wythe	پوسته
membranes	پوسته
encrustation	پوسته
layer	پوسته
encrustations	پوسته
upper crust	پوسته
sleeves	پوسته
layers	پوسته
membrane	پوسته
flaking	پوسته
dish	پوسته
mantle	پوسته
esquillage	پوسته
cortices	پوسته
dishes	پوسته
cortex	پوسته
sleeve	پوسته
peascod	غلاف نخود جلو نیم تنه پنبه دار
parang	یکجور کارد غلاف دارکه malay ها بکار می برند
myelin sheath	ماده سفید چربی که غلاف بعضی اعصاب رامیپوشاند
cupola shell	پوسته کوپل
pellicle	پوسته نازک
pellicular	پوسته دار
pelliculate	دارای پوسته
descaling	پوسته زدایی
corrugated skin	پوسته موجدار
ion sheath	پوسته یونی
oxide skin	پوسته اکسید
acetate film	پوسته استاتی
encrustations	پوسته بندی
earth crust	پوسته زمین
soft skin	پوسته نرم
scutum	پوسته استخوانی
damp proof membrane	پوسته نمبند
skins	پوسته ریخته گی
skinning	پوسته ریخته گی
skinned	پوسته ریخته گی
pod	پوسته محافظ
energy shell	پوسته انرژی
snail	حلزون با پوسته
crusty	پوسته مانند
wing skin	پوسته بال
crankcase	پوسته موتور
pods	پوسته محافظ
earth's crust	پوسته زمین
subsell	زیر پوسته
endocarp	پوسته هسته
slough	پوسته خارجی
encrustation	پوسته بندی
electron sheath	پوسته الکترونی
electron shell	پوسته الکترون
sublevel	زیر پوسته
rawhides	پوسته خام
skin	پوسته ریخته گی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com