English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
whitleather پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
Other Matches
sexto کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
vacuum concrete ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
galantine خوراک سرد گوشت گوساله وجوجه و دیگر جانوران که استخوان ان را در اورده باشند
shell sort الگوریتم ذخیره داده که داده ها در هر عمل مرتب سازی بیشتر از یک جابجایی می توانند داشته باشند
tropical sore لیشمانیوز پوستی [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
dermoid دارای ساختمان پوستی وبافتهای زیر پوستی
oriental sore لیشمانیوز پوستی [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
dermoidal دارای ساختمان پوستی وبافتهای زیر پوستی
cutaneous leishmaniasis لیشمانیوز پوستی [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
chiclero ulcer لیشمانیوز پوستی [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
chiclero's ulcer لیشمانیوز پوستی [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
pinole ارد ذرت بو داده که با شکرامیخته باشند
funded debt وامی که دربرابران وجوهی رااختصاص داده باشند
perfunctoriness چگونگی کاری که سرسری انجام داده باشند
proxy server کامپیوتری که کپی داده ها و فایلهای ذخیره شده روی سرور را ذخیره میکند تا به کاربران امکان دهد به سرعت به فایلها و داده دستیابی داشته باشند, اغلب حد وسط ی بین اینترنت یک شرکت و اینترنت عمومی است
manhood suffrage حق رای یا ا انتخاب که بمردهایی داده میشود که دارای سال قانونی باشند
scarf weld جایی که دو میل اهن را نیم ونیم کرده باهم جوش داده باشند
advisory lock قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
give it a good wash خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
map با آدرسهای اختصاص داده شده به وسیله ورودی یا خروجی کامپیوتر به طوری که قابل دستیابی باشند گویی محلی از حافظه هستند
maps با آدرسهای اختصاص داده شده به وسیله ورودی یا خروجی کامپیوتر به طوری که قابل دستیابی باشند گویی محلی از حافظه هستند
lisped یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisp یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisps یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisping یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
gastronome EPICURE) خوراک شناس خوش خوراک
colony گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی تابع قوانین و حکومت کشورشان در آنجا باشند
deadlock موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
anti- ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
enquiry تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده
the food was smoked خوراک بوی دود میداد خوراک بوی دود گرفته بود
symmetric difference تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
skinny پوستی
tegumental پوستی
parchmenty پوستی
cortical پوستی
barky پوستی
corticated پوستی
crustal پوستی
cutaneous پوستی
cutaneous sense حس پوستی
dermal پوستی
integumentary پوستی
dermatic پوستی
pergameneous پوستی
dermatoid پوستی
pelting پوستی
corticate پوستی
except تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
him who انرا که
skin پوست پوستی
transcutaneous ماوراء پوستی
skins پوست پوستی
intradermic درون پوستی
subcutaneous زیر پوستی
parchment paper کاغذ پوستی
skinning پوست پوستی
transcutaneal ورا پوستی
skinned پوست پوستی
transcutaneal ماوراء پوستی
hypodermal زیر پوستی
pell طومار پوستی
percutaneous زیر پوستی
dermal senses احساسهای پوستی
intradermal درون پوستی
dermatosis بیماریهای پوستی
i have a secure grasp of it انرا گرفته ام
had searched انرا می یافتید
i saw it انرا دیدم
neither i or he sees it نه من انرا می بینم نه او
busby یکجور کلاه پوستی
dermatology مبحث امراض پوستی
busbies یکجور کلاه پوستی
papilloma ورم یا برامدگیهای پوستی
haptics علم حواس پوستی
cutaneous pupillary reflex بازتاب پوستی مردمک
parallels داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleling داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallels بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleled داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallel داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelled بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelling بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleling بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelled داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleled بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelling داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallel بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
we must winnow away the refuse اشغال انرا باید
lowlander اسکاتلندکه انرا lowlandsمینامند
give it a twist انرا پیچ بدهید
imyself saw it من خودم انرا دیدم
i saw it my self من خودم انرا دیدم
give it a shake انرا تکان دهید
i am out of p with it دیگرحوصله انرا ندارم
he sold the good ones خوبهای انرا فروخت
i do not have the courage جرات انرا ندارم
give it a rinse انرا بشویید یا اب بکشید
i had it signed انرا به امضاء رساندم
i can make nothing of it هیچ انرا نمیفهم
send it by post با پست انرا بفرستید
source حرکت داده بین دو شبکه که داده را با Taken بررسی میکند و داده را به ایستگاه صحیح می فرستد
endermic ازراه پوستی از ورا پوست
searching storage روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searched روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
search روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searchingly روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searches روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
i sold it to one abdullah به عبدالله نامی انرا فروختم
we made heavy weather of it انرا خیلی سخت دیدیم
who will pay for it کی پول انرا خواهد داد
who will pay for it کی هزینه انرا خواهد پرداخت
you have perhaps seen it شاید انرا دیده باشید
i am out of p with it دیگرنمیتوانم انرا تحمل کنم
i cannot a to buy that استطاعت خرید انرا ندارم
i kind of liked it من تا اندازهای انرا دوست داشتم
shearling گوسفندی که یک بار پشم انرا
i gave it a slight press انرا کمی فشار دادم
they give it a good scrub خوب انرا مالش میدهند
sculpsit انرا تراشیده یاحجاری کرد
it mokes it yet easier انرا اسانترهم میکند انرابازاسانترمیکند
cutaneous leishmaniasis سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
chiclero's ulcer سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
oriental sore سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
chiclero ulcer سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
pergameneous مانند پوستی که برای نوشتن بکارمیرود
leishmaniosis لیشمانیوز [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
tropical sore سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
favus نوعی بیماری پوستی قارچی واگیردار
leishmaniosis سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
inimitably چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
irrecocilably چنانکه نتوان انرا وفق داد
an inseparable prefix سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
ormer یکجور نرم تن یک دریچهای که انرا میخورند
you have perhaps seen it ممکن است انرا دیده باشید
it is past reclaim دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
overshot wheel چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
i life that better انرا بیشتر از همه دوست دارم
to slit hide into thongs پوستی را بریده تسمههای باریک ازان دراوردن
indiscerptible ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد
water bed تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
loaded dice طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
data preparation امایش داده ها اماده سازی داده مهیاسازی داده ها
tails داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
tail داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
data processing پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
tailed داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
ricksha کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rickshaws کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
reversible propeller ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
rickshaw کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rackets یکجور توپ بازی با چوگانی که انرا racket میگویند
it will not bear repeating جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
indian giver کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
dress coat جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
Boers سفید پوستی که نیاکانش در قرن هفدهم از هلند کوچ کردند
Boer سفید پوستی که نیاکانش در قرن هفدهم از هلند کوچ کردند
cheque to a person's order چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند
to garble the coinage مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
rose gall برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
judgement dept بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
waggonette گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
acanthosisnigricans بیماری نادر پوستی که پوست میانی هیپرتروپی وپیگمانتاسیون پیدا مینماید
frumenty گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
pope's eye غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
vanishing cream کرم یا روغنی که چون بصورت بمالندزودخوردبرودیاپوست صورت انرا جذب کند
leadsman کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید
retro rocket موشک اضافی فضا پیما که انرا در جهت مخالف حرکت دهد
telescopic chimney دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
privacy قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
money spinner کارتنه کوچک که انرا نشانه خوشبختی و وسیله پیدا شدن پول میدانند
controllable twist تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
CDs دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
CD دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
prolixity بی ربط یاغیرلازم در اقرارنامه یااستشهادیه که ممکن است انرا از عداد دلایل خواهان خارج کند
sql زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
structure زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structures زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structuring زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
array می باشند
arrays می باشند
the like of you باشند
implications B درست باشند
shearling چیده باشند
implication B درست باشند
inclusion B درست باشند
querying زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queried زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
query زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queries زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
permanent income hypothesis این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
hot money منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
band project filter فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
flash card ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
to be of the opinion that ... به این عقیده باشند که ...
to be tuned in to a channel کانالی را گرفته باشند
tucker خوراک
fares خوراک
fared خوراک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com