Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 207 (11 milliseconds)
English	Persian
epidermis	پوست برونی
pod	پوست برونی
pods	پوست برونی
periderm	پوست برونی
scarf skin	پوست برونی
Search result with all words
epidermal	مربوط به پوست برونی بشرهای
epidermic	مربوط به پوست برونی بشرهای
Other Matches
endermic	انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma	مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological	مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
external sense	حس برونی
outside	برونی
objective	برونی
objectives	برونی
outsides	برونی
exoterical	برونی
externals	برونی
external	برونی
extrinsic	برونی
exogenous	برونی
exogenous event	رویداد برونی
external command	فرمان برونی
outer connection	پیوند برونی
airlocks	صندوقهی برونی
external function	تابع برونی
exosmosis	حلول برونی
external inhibition	بازداری برونی
external validity	اعتبار برونی
phlogosis	اماس برونی
outboard engine	موتور برونی
objective reality	واقعیت برونی
extroversion	رویش برونی
springing of extrados	پاطاق برونی
exteroceptor	گیرنده برونی
externalization	برونی کردن
external table	جدول برونی
extrinsic reward	پاداش برونی
epizoon	انگل برونی
external reward	پاداش برونی
external pressure	فشار برونی
external phase	فاز برونی
extrinsic motivation	انگیزش برونی
verandahs	ایوان برونی
verandas	ایوان برونی
veranda	ایوان برونی
extrapolation	براورد برونی
extrapolations	براورد برونی
neurilemma or lema	پوشش برونی پی
extroverts	دارای رویش برونی
external hard disk	دیسک سخت برونی
nearside lane	خط یکم یا راه برونی
outward things	جهان برونی یا فاهر
extrovert	دارای رویش برونی
external auditory meatus	گذرگاه برونی گوش
exoterics	تعلیمات برونی یاعمومی
exo skeleton	استخوان بندی برونی
outward application	استعمال برونی یا خارجی
skins	پوست کندن با پوست پوشاندن
skin	پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned	پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning	پوست کندن با پوست پوشاندن
external modem	تلفیق و تفکیک کننده برونی
external ophthalmia	اماس برونی تخم چشم
slough	پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
tegumnentum	پوست طبیعی پوست
peel	پوست انداختن پوست
peels	پوست انداختن پوست
xanthochroid	شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
goats	پوست بز
parer	پوست کن
peels	پوست
cortex	پوست
cortices	پوست
skinned	پوست
peel	پوست
integument	پوست
skin	پوست
neurilemma or lema	پوست پی
skins	پوست
glume	پوست
shelling	پوست
shell	پوست
dermis	پوست
skinning	پوست
rinds	پوست
rind	پوست
hide	پوست
husks	پوست
dermatalgia	پوست
flayer	پوست کن
peeling	پوست
goat	پوست بز
shale	پوست
crustal	پوست
cuticle	پوست
shells	پوست
husk	پوست
tegmentum	پوست
barking	پوست
tegmen	پوست
barks	پوست
bark	پوست
skinner	پوست کن
encrustations	پوست
encrustation	پوست
goatskins	پوست بز
goatskin	پوست بز
tunc	پوست
strippers	پوست کن
stripper	پوست کن
swanskin	پوست قو
skinless	بی پوست
hull	پوست
peltry	پوست
barked	پوست
hides	پوست
hulls	پوست
scalp	پوست سر
dermatography	شرح پوست
dry bones	پوست واستخوان
dermatographia	پوست نگاری
dermoidal	پوست مانند
drum head	پوست طبل
dermoidal	شبیه پوست
dermoid	پوست مانند
dermoid	شبیه پوست
dermatozoa	انگلهای پوست
dermotropic	پوست گرای
dermatosis	اماس پوست
dermatopathy	ناخوشی پوست
drumhead	پوست طبل
dermatology	پوست شناسی
desquamate	پوست انداختن
desquamate	پوست ریختن
parchmenty	پوست مانند
dermatoid	پوست مانند
derm	زیر پوست
decorticate	پوست کندن از
debark	پوست کندن از
chap	شکاف [در پوست]
chafes	پوست رفتگی
chafing	پوست رفتگی
chap	ترک [در پوست]
chap	خشگی پوست
onion skin	پوست پیاز
skinning	پوست پوستی
dermotropic	متمایل به پوست
to strip something off	کندن [پوست]
skins	پوست پوستی
chafe	پوست رفتگی
taxidermy	پوست ارایی
picked	پوست کنده
calf skin	پوست گوساله
calfskin	پوست گوساله
cuticular	وابسته به پوست
cuticular	پوست مانند
cutis	پوست زیرین
broadtail	پوست بره
blach hulled	سیاه پوست
aboveboard	پوست کنده
albinism	سفیدی پوست
alphosis	بیرنگی پوست
apple peel	پوست سیب
barky	پوست دار
corticate	پوست دار
corticated	پوست دار
bast	پوست درخت
parer	پوست تراش
melanotic	سیاه پوست
melanic	سیاه پوست
malicorium	پوست انار
malacodermous	نرم پوست
kipskin	دسته پوست
kid skin	پوست بزغاله
shuck	پوست نخودوغیره
skin and bone	پوست واستخوان
in plain english	پوست کنده
skin effect	اثر پوست
impassiveness	پوست کلفتی
hypodermis	پوست زیرین
skinner	پوست فروش
hulled	پوست کنده
hardshell	سخت پوست
hard shell	سخت پوست
glumaceous	پوست دار
mesoderm	میان پوست
moleskin	پوست کورموش
molt	پوست اندازی
peltmonger	پوست فروش
parachroma	بیرنگی پوست
papillose	مانندبرامدگی پوست
percutaneous	از راه پوست
pachydrmatous	پوست کلفت
pachydermatous	پوست کلفت
pachydermatous	ستبر پوست
oxhide	پوست گاو
periderm	پوست اطراف
phyma	برامدگی پوست
pityriasis	شوره پوست
onionskin	پوست پیاز
ross	پوست درخت
ross	پوست کندن
scalable	پوست کندنی
negress	زن سیاه پوست
scscalable	پوست کندنی
flense	پوست کندن
flench	پوست کندن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com