English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
barker پوست درخت کن کسیکه دم مغازه میایستد وبرای جنسی تبلیغ میکند
Other Matches
lobbyist کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyer کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyists کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
strippers کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
stripper کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
snake oil تبلیغ میکند
endermic انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
fruiter کسیکه درخت میوه میکارد
dicker مبادله کردن پوست حیوانات معامله جنسی
barks پوست درخت
barking پوست درخت
barked پوست درخت
rhytidome پوست درخت
ross پوست درخت
bast پوست درخت
bark پوست درخت
barque پوست درخت بارکاس
barks پوست کندن درخت
barking پوست کندن درخت
barked پوست کندن درخت
debarkation کندن پوست درخت
debark پوست درخت را کندن
bark پوست کندن درخت
to strip something off کندن پوست [درخت]
barquentine پوست درخت بارکاس
tan bark جفت :پوست درخت بلوط
to girdle a tree پوست درخت راحلقهای بریدن
sapwood برنچوب نرم وزنده پوست درخت
cascara قایقی که از پوست درخت درست شده
wonder worker کسیکه معجزه میکند
watchers کسیکه پاسداری و نظارت میکند
waxer کسیکه موم مالی میکند
watcher کسیکه پاسداری و نظارت میکند
symposiast کسیکه در بزم شرکت میکند
fruitarian کسیکه با میوه زندگی میکند .
speller کسیکه لغت را هجی میکند
falconers کسیکه با شاهین شکار میکند
falconer کسیکه با شاهین شکار میکند
symposiarch کسیکه جلسهای را اداره میکند
sweater کسیکه عرق میکند پلوور
sweaters کسیکه عرق میکند پلوور
griper کسیکه مرتب شکایت میکند
EFTPOS ترمینالی در POS که به یک کامپیوتر مرکزی وصل است که پول را مستقیماگ از حساب مشتری به مغازه منتقل میکند
garreteer کسیکه دراطاق زیرشیروانی زندگانی میکند
progress chaser کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند
air controlman کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
dragsman لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
spoilsport کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
spoilsports کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
bedder لله کسیکه بچه را خواب میکند
demonstrationist کسیکه درنمایش هاوتظاهرات انبازی میکند
arsonist کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند
engrosser کسیکه اسنادرابخط درشت پاکنویس میکند
wool stapler کسیکه تجارت پشم خام میکند
colonists کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
whitener شییی یا کسیکه چیزی راسفید میکند
colonist کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
end gatherer کسیکه اشغال پشم راجمع میکند
moonlighter کسیکه بطور قاچاقی کار میکند
lumberjacks کسیکه الوار وتیر اره میکند
lumberjack کسیکه الوار وتیر اره میکند
knobbler کسیکه سنگ را ازگره صاف میکند
foundationer کسیکه ازدرامدبنگاه وقف شدهای زندگی میکند
lounger کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
inlander کسیکه درون کشور یا دورازمرز زندگی میکند
quarterfinalist کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
documentarian کسیکه فیلم یا مطالب مستندی را تهیه میکند
jawsmith کسیکه با محبت زیاد مردم فریبی میکند
circumnavigation کسیکه دورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
disseisor کسیکه دیگری را ازتصرف ملک خودمحروم میکند
wire dancer کسیکه که روی سیم میرقصد و بازی میکند
wine taster کسیکه شراب را بوسیله چشیدن ازمایش میکند
gauger کسیکه گنجایش چلیک وغیره رامعین میکند
winnower کسیکه باد افشانی میکند ماشین بوجاری
rigorist کسیکه در قوانین مذهبی زیادسخت گیری ودقت میکند
paragraphist کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
swamper ساکن مرداب کسیکه الوار را جمع اوری میکند
wiseacre کسیکه ادعای عقل میکند ولی نادان است
wise acre کسیکه ادعای عقل میکند ولی نادان است
itemizer کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند
multitudinist کسیکه توده مردم را بیشتر ازافراد رعایت میکند
occidentalist کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
thaumaturge کسیکه که کارهای خارق العاده ومعجزه نما میکند خرق عادت کن
private d. کسیکه دست مزد گرفته درکارویژه ایی کاریا اگاهی میکند
impulsive کسیکه از روی انگیزه انی وبدون فکر قبلی عمل میکند
ultraist کسیکه در مسائل دینی وسیاسی و مانند انها زیاده روی میکند
barker کارگر یا ماشینی که پوست میکند
Laundry / Dry cleaners مغازه لباسشویی و مغازه خشکشویی
sennet علف صاف یا حصیریا پوست درخت یا برگ خرماکه برای ساختن کلاه حصیری وخانههای حصیری بکارمیرود
sennit علف صاف یا حصیریا پوست درخت یا برگ خرماکه برای ساختن کلاه حصیری وخانههای حصیری بکارمیرود
lamber کسیکه میش را هنگام زاییدن توجه میکند میشی که درحال زاییدن است
mediaevalist کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
urbanite کسیکه در شهر زندگی میکند شهر نشین
androgen هورمونهای جنسی که باعث ایجاد صفات ثانویه جنسی درمرد
peruvian bark پوست درخت گنه گنه
estrogen هورمن جنسی زنانه که موجب بروز سفات جنسی ثانویه زنان میشود
erogenous ارضاکننده تحریکات شهوانی و جنسی محرک احساسات جنسی
shoplifting دزدی از دکانها و مغازه ها سرقت از دکانها و مغازه ها
exhibitionism نوعی انحرافات جنسی که دران شخص بوسیله نشان دادن الت جنسی خود احساسات شهوانی رافرومینشاند عریان گرائی
estreat ازدفاتراستخراج کردن وبرای تعقیب بدادگاه دادن
isogamete سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
sexes احساسات جنسی روابط جنسی
sex احساسات جنسی روابط جنسی
dog cart یکجورگردونه دوچرخه که کرسیهای ان پشت بپشت گذاشته شده وبرای
rootery توده ریشه وکنده درخت درباغها که درخت روی ان میکارند
water plate بشقابی که ته ان دو طبقه وبرای انست که اب گرم درمیان ان بریزند...نگاه دارند
catapults هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulting هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulted هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapult هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
goggles عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود
papaw درخت پاپااو یا درخت نخل امریکای جنوبی
ceiba درخت گل ابریشم گرمسیری درخت پنبه هندی
mail server کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
scleroderma مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
letters patent نامهای که ازطرف دولت برای کسی فرستاده میشود تافورا بازنموده وبرای همه بخواند
underbrush درخت کوچک روینده درزیر درخت
dermatological مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
propagandism تبلیغ
promotion تبلیغ
advertisements تبلیغ
advertisement تبلیغ
promotions تبلیغ
small ad تبلیغ
publicity تبلیغ
propaganda تبلیغ
propagation تبلیغ
advertising تبلیغ
for publicity purposes به منظور تبلیغ
advertises تبلیغ کردن
evangelism تبلیغ مسیحیت
proselytism تبلیغ دینی
proselyte تبلیغ کردن
advertise تبلیغ کردن
counter propaganda تبلیغ متقابل
sales promotion تبلیغ فروش
proselyte تبلیغ شدن
proselytism تبلیغ حزبی
propagation تبلیغ کردن
stunt advertising تبلیغ مهیج
advertised تبلیغ کردن
propagable قابل تبلیغ
propagandize تبلیغ کردن
propagation تکثیر تبلیغ
publitize تبلیغ کردن
advertising claim شعار تبلیغ
stunt advertising تبلیغ موثر
producer advertising تبلیغ محصولات صنعتی
producer advertising تبلیغ توسط سازنده
sales promotion تبلیغ جهت فروش
press agent مامور اگهی و تبلیغ
illicit advertising تبلیغ غیر مجاز
advertising تبلیغ و آگهی تجاری
myrica درخت شیشعان درخت موم
shots ساچمه وزنه برای مردان 62/7 کیلوگرم وبرای زنان 520/4 کیلوگرم
shot ساچمه وزنه برای مردان 62/7 کیلوگرم وبرای زنان 520/4 کیلوگرم
oogamete سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
skin پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned پوست کندن با پوست پوشاندن
skins پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning پوست کندن با پوست پوشاندن
man hour واحد زمان کار که برابر یک ساعت کار یک فرد است وبرای پرداخت مزد منظورمیشود
target audience گروه اجتماعی که هدف تبلیغ هستند
banners پیام یا تبلیغ یا تصویر که در یک صفحه نمایش داده میشود
banner پیام یا تبلیغ یا تصویر که در یک صفحه نمایش داده میشود
slough پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
Salvation Army تشکیلات مسیحیان که هدفش تبلیغ دینی وکمک بفقرا است
advertorial تبلیغ در مجله یا روزنامه که به شکل مقاله معمولی به نظر می رسد
dump نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
shopped مغازه
shop مغازه
shopper مغازه رو
shoppers مغازه رو
shops مغازه
d. store مغازه بزرگ
tuck shop مغازه قنادی
store مغازه دکان
storing مغازه دکان
storing مغازه بزرگ
tuck shop مغازه حلویات
shopwalker راهنمای مغازه
shop lifting دزدی از مغازه ها
floor walker راهنمای مغازه
store مغازه بزرگ
shoplifters دزد مغازه
shoplifter دزد مغازه
shopkeeper مغازه دار
salesclerk فروشنده مغازه
shopkeepers مغازه دار
to shut up a shop مغازه ای را بستن
shop assistant دستیار مغازه دار
rotisserie مغازه خوراک پزی
show case قفسه جلو مغازه
bookshops مغازه کتاب فروشی
bookshop مغازه کتاب فروشی
delicatessen مغازه اغذیه فروشی
soda fountain مغازه لیموناد فروشی
haberdashery مغازه ملبوس مردانه
mercery مغازه پارچه فروشی
delicatessens مغازه اغذیه فروشی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com