English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English Persian
cutis پوست زیرین
hypodermis پوست زیرین
Search result with all words
cutis لایه زیرین پوست
Other Matches
endermic انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
skin پوست کندن با پوست پوشاندن
skins پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned پوست کندن با پوست پوشاندن
slough پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
underscores زیرین خط
underlips لب زیرین
following زیرین
underlip لب زیرین
underlines خط زیرین
underscore زیرین خط
underlined خط زیرین
underline خط زیرین
underscored زیرین خط
following <adj.> زیرین
underscoring زیرین خط
inferiors زیرین
under- زیرین
downstair زیرین
inferior زیرین
following on زیرین
under زیرین
subjecent زیرین
undersides زیرین
underside زیرین
after mentioned زیرین
underpasses زیرین راه
bottom slide لغزنده زیرین
nether millstone اسیاسنگ زیرین
nether lip or jaw لب یا ارواره زیرین
undercoat پشم زیرین
underpass زیرین راه
named here under نامبرده زیرین
neath or neath پایین زیرین
beneath زیرین پایینی
the figure below رقم زیرین
underpart زیرین بخش
ulna زند زیرین
the underwritten names نامهای زیرین
the f. words کلمات زیرین
downward پایین زیرین
culet پخ زیرین برلیان
sub grade لایه زیرین
bedding لایه زیرین
tropopause زیرین مرز
troposphere زیرین سپهر
true pelvis لگن زیرین
subways مجرای زیرین
base stone سنگ زیرین
bottom line طناب زیرین
maxilla ارواره زیرین
mandibular ارواره زیرین
inferior colliculus برجستگی زیرین
lower floor اشکوب زیرین
inferior planets سیارات زیرین
underneath زیرین پایینی
hypolimnion اب سرد زیرین
underworld زیرین جهان
limbs اندام زیرین
limb اندام زیرین
undercuts ببرش زیرین
undercut ببرش زیرین
dewatering outlets خروجی زیرین
labium لب زیرین حشره
subway مجرای زیرین
undergrowth پشم یارویش زیرین
coarse adjustment knob دکمه تنظیم زیرین
infra axillary وابسته به ارواره زیرین
press bed بخش زیرین پرس
inframaxillary nerves پیهای ارواره زیرین
top lift طبقه زیرین پاشنه پا
lower branch of meridian نصف النهار زیرین
trismus تشنج ارواره زیرین
underside طرف یا سوی زیرین
undersides طرف یا سوی زیرین
binder course قشر زیرین رویه
nether millstone سنگ زیرین اسیاب
inframaxillary وابسته به ارواره زیرین
tegumnentum پوست طبیعی پوست
peel پوست انداختن پوست
peels پوست انداختن پوست
orlop deck عرشه زیرین کشتی جنگی
orlop عرشه زیرین کشتی جنگی
semibasement نیم طبقه زیرین ساختمان
mandibular اروارهای وابسته به ارواره زیرین
neck necessity قسمت زیرین تاج ستون
eupelagic environment محیط زیر لایه زیرین
calipee کاسه زیرین لاک پشت
stag evil تشنج ارواره زیرین اسب
jowls ارواره زیرین پرنده گونه
jowl ارواره زیرین پرنده گونه
jib بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
diffusion روش انتقال به سط وح زیرین مدار پیچیده
jibbed بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
jibbing بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
jibs بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
martingale طناب یا زنجیر زیرین دگل یابادبان
labrum لب زیرین بند پائیان لبه بیرونی صدف لب
premaxilla استخوان جلو ارواره زیرین مهره داران
overshot jaw ارواره زبرین هنگامی که ازارواره زیرین جلوترامده است
rhizome ساقههای زیر زمینی ریشه مانند ساقه زیرین
hard contact printing چاپ تماسی که در ان هدچاپگر با نیروی محسوسی روی لایه زیرین فشار واردمی اورد
xanthochroid شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
under weft پود زیرین یا ضخیم [جهت نشاندن گره ها در جای خود و محکم و یکنواخت شدن آنها]
underlays در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
underlay در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
overbite پیشامدگی دندانهای زبرین نسبت به دندانهای زیرین
underpasses گذرگاه تحتانی گذرگاه زیرین
underpass گذرگاه تحتانی گذرگاه زیرین
scalp پوست سر
integument پوست
barking پوست
skinned پوست
barks پوست
flayer پوست کن
peeling پوست
barked پوست
hide پوست
hides پوست
glume پوست
hull پوست
rind پوست
rinds پوست
shelling پوست
husks پوست
husk پوست
skinning پوست
bark پوست
skins پوست
shells پوست
shell پوست
hulls پوست
peltry پوست
skinless بی پوست
parer پوست کن
dermatalgia پوست
goatskin پوست بز
cuticle پوست
tegmen پوست
shale پوست
cortex پوست
goatskins پوست بز
cortices پوست
goats پوست بز
tegmentum پوست
goat پوست بز
swanskin پوست قو
neurilemma or lema پوست پی
crustal پوست
stripper پوست کن
encrustation پوست
peels پوست
skinner پوست کن
strippers پوست کن
dermis پوست
peel پوست
skin پوست
encrustations پوست
tunc پوست
drumhead پوست طبل
endoderm درون پوست
desquamate پوست انداختن
dermatoid پوست مانند
desquamate پوست ریختن
calfskin پوست گوساله
egg shell پوست تخم
ecdysis پوست اندازی
dry bones پوست واستخوان
dermotropic پوست گرای
drum head پوست طبل
ecdysis پوست ریختن
cuticular وابسته به پوست
dermoidal پوست مانند
cuticular پوست مانند
ectorderm برون پوست
decorticate پوست کندن از
debark پوست کندن از
broadtail پوست بره
dermoid پوست مانند
dermatology پوست شناسی
calf skin پوست گوساله
dermatopathy ناخوشی پوست
dermoid شبیه پوست
dermatosis اماس پوست
dermatozoa انگلهای پوست
derm زیر پوست
blach hulled سیاه پوست
corticated پوست دار
parchmenty پوست مانند
dermatography شرح پوست
dermotropic متمایل به پوست
taxidermy پوست ارایی
picked پوست کنده
aboveboard پوست کنده
albinism سفیدی پوست
alphosis بیرنگی پوست
apple peel پوست سیب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com