Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
dermatology
پوست شناسی
Search result with all words
dermatological
مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
Other Matches
endermic
انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma
مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
skins
پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning
پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned
پوست کندن با پوست پوشاندن
skin
پوست کندن با پوست پوشاندن
entomology
حشره شناسی
[حشره شناسی]
[جانور شناسی]
[رشته دانشگاهی]
slough
پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
psychbiology
علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics
زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological
وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
lateral meniscus
منیسک خارجی
[کالبد شناسی]
[زیست شناسی]
bacteriologic
مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
philology
زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
immunogenetics
رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
peel
پوست انداختن پوست
tegumnentum
پوست طبیعی پوست
peels
پوست انداختن پوست
zoo ecology
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
karyology
هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
kinematics
حرکت شناسی جنبش شناسی
neurologic
وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
typology
گونه شناسی نوع شناسی
ornithology
پرنده شناسی
[جانور شناسی]
[پرنده شناسی]
xanthochroid
شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
pathologically
از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
laryngological
وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
oenology
می شناسی شراب شناسی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
psychologically
از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
areodetic
مربوط به مریخ شناسی مریخ شناسی
dermis
پوست
shells
پوست
flayer
پوست کن
peel
پوست
cuticle
پوست
tegmen
پوست
crustal
پوست
barks
پوست
scalp
پوست سر
glume
پوست
peeling
پوست
goatskins
پوست بز
peltry
پوست
goatskin
پوست بز
stripper
پوست کن
strippers
پوست کن
cortex
پوست
parer
پوست کن
shale
پوست
skinless
بی پوست
integument
پوست
skinner
پوست کن
peels
پوست
dermatalgia
پوست
cortices
پوست
swanskin
پوست قو
tegmentum
پوست
barking
پوست
shelling
پوست
encrustations
پوست
skins
پوست
encrustation
پوست
hide
پوست
hides
پوست
rind
پوست
neurilemma or lema
پوست پی
hull
پوست
tunc
پوست
rinds
پوست
husks
پوست
skinning
پوست
goat
پوست بز
goats
پوست بز
barked
پوست
shell
پوست
husk
پوست
skin
پوست
bark
پوست
skinned
پوست
hulls
پوست
hard shell
سخت پوست
flayed
پوست کندن از
scrota
پوست بیضه
hardshell
سخت پوست
scrotum
پوست بیضه
flaying
پوست کندن از
scrotums
پوست بیضه
scalp
پوست فرق سر
mesoderm
میان پوست
melanotic
سیاه پوست
melanic
سیاه پوست
crusted
پوست دار
peeled
پوست کنده
glumaceous
پوست دار
flay
پوست کندن از
scalps
پوست کندن از سر
scalps
پوست سر بامو
scalps
پوست فرق سر
scalp
پوست کندن از سر
scalp
پوست سر بامو
impassiveness
پوست کلفتی
peel to
پوست کندن
buckskin
پوست اهو
mantles
پوست روکش
buckskin
پوست گوزن
buckskins
پوست اهو
buckskins
پوست گوزن
mantle
پوست روکش
in plain english
پوست کنده
deerskin
پوست اهو
deerskin
پوست گوزن
kid skin
پوست بزغاله
onion skin
پوست پیاز
skinny
پوست واستخوان
moulting
پوست اندازی
flays
پوست کندن از
pares
پوست کندن
hulled
پوست کنده
husked
پوست کنده
hypodermis
پوست زیرین
malicorium
پوست انار
malacodermous
نرم پوست
rind
پوست کندن
sheep skin
پوست گوسفند
rinds
پوست کندن
pare
پوست کندن
pared
پوست کندن
scabs
پوست زخم
scab
پوست زخم
kipskin
دسته پوست
debark
پوست کندن از
beavers
پوست سگ ابی
skin
پوست پوستی
skinned
پوست پوستی
skinning
پوست پوستی
skins
پوست پوستی
calfskin
پوست گوساله
calf skin
پوست گوساله
broadtail
پوست بره
beaver
پوست سگ ابی
cutis
پوست زیرین
cuticular
پوست مانند
cuticular
وابسته به پوست
blach hulled
سیاه پوست
bast
پوست درخت
chafe
پوست رفتگی
alphosis
بیرنگی پوست
chap
ترک
[در پوست]
albinism
سفیدی پوست
taxidermy
پوست ارایی
aboveboard
پوست کنده
picked
پوست کنده
chap
شکاف
[در پوست]
chafes
پوست رفتگی
chafing
پوست رفتگی
corticated
پوست دار
chap
خشگی پوست
corticate
پوست دار
barky
پوست دار
apple peel
پوست سیب
ecdysis
پوست ریختن
flense
پوست کندن
erythema
التهاب پوست
entoderm
درون پوست
endoderm
درون پوست
egg shell
پوست تخم
ectorderm
برون پوست
ethiope
سیاه پوست
ethiopian
سیاه پوست
excoriate
پوست کندن از
flench
پوست کندن
derm
زیر پوست
fellmonger
دلال پوست
fellmonger
پوست فروش
exuviate
پوست انداختن
unhusk
پوست کندن
excorticate
پوست کندن
excoriation
پوست رفتگی
ecdysis
پوست اندازی
dry bones
پوست واستخوان
drumhead
پوست طبل
dermatozoa
انگلهای پوست
dermatopathy
ناخوشی پوست
parchmenty
پوست مانند
dermatoid
پوست مانند
dermatography
شرح پوست
dermatographia
پوست نگاری
dermoid
شبیه پوست
dermoid
پوست مانند
dermoidal
شبیه پوست
drum head
پوست طبل
desquamate
پوست ریختن
desquamate
پوست انداختن
dermotropic
پوست گرای
dermotropic
متمایل به پوست
dermoidal
پوست مانند
to strip something off
کندن
[پوست]
decorticate
پوست کندن از
frets
پوست را بردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com