Dictiornary-Farsi | پوست نگاری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
dermatographia	پوست نگاری


Other Matches

pictography	تصویر نگاری رمز نگاری
endermic	انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma	مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
fingerprint	انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinted	انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinting	انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprints	انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
dermatological	مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
skins	پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned	پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning	پوست کندن با پوست پوشاندن
skin	پوست کندن با پوست پوشاندن
slough	پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
angiography	رگ نگاری
hydrography	اب نگاری
reticulum	نگاری
arteriography	رگ نگاری
hydrographic	اب نگاری
monographs	تک نگاری
monograph	تک نگاری
peels	پوست انداختن پوست
tegumnentum	پوست طبیعی پوست
peel	پوست انداختن پوست
cartography	نقشه نگاری
oceanography	اقیانوس نگاری
oscillography	نوسان نگاری
journalism	روزنامه نگاری
cerography	موم نگاری
chromatography	رنگ نگاری
cardiography	قلب نگاری
petrography	سنگ نگاری
ethnography	قوم نگاری
pornography	هرزه نگاری
oceanpgraphy	اقیانوس نگاری
chronology	رخداد نگاری
letter writer	نامه نگاری
leetter writing	نامه نگاری
eco mapping	بوم نگاری
hydrography	علم اب نگاری
hydrographic	نقشه اب نگاری
hydrographic	مربوط به اب نگاری
logging	واقعه نگاری
data recording	داده نگاری
dactyloscopy	انگشت نگاری
chronology	وقایع نگاری
myography	عضله نگاری
demography	جمعیت نگاری
demography	مردم نگاری
demography	امار نگاری
cranioscopy	جمجمه نگاری
crystallography	بلور نگاری
dactylagraphy	انگشت نگاری
macrography	بزرگ نگاری
letter writing	نامه نگاری
electrotype	برق نگاری
phallography	نعوظ نگاری
soleprint	انگشت نگاری از پا
survey	اب نگاری دریایی
arteriography	نبض نگاری
surveyed	اب نگاری دریایی
sciagraphy	سایه نگاری
ski graphŠetc	سایه نگاری
tachygraphy	تند نگاری
stylistics	سلیس نگاری
ethnographic <adj.>	قوم نگاری
seismography	زلزله نگاری
spectrography	بیناب نگاری
spectrography	طیف نگاری
psychography	روان نگاری
surveys	اب نگاری دریایی
pictorial art	پیکر نگاری
phonography	صدا نگاری
picture writing	تصویر نگاری
pictography	صورت نگاری
topography	برجسته نگاری
topography	مکان نگاری
notepaper	کاغذ نامه نگاری
finger print department	اداره انگشت نگاری
telegraphic	از راه دور نگاری
To take fingerprints.	انگشت نگاری کردن
newspaper	روزنامه نگاری کردن
anecdotal method	روش واقعه نگاری
portraiture	پیکر نگاری تعریف
emg	برق نگاری ماهیچه
electrocardiography	قلب نگاری برقی
uranographical	وابسته به اسمان نگاری
diary method	روش خاطره نگاری
electroretinography	برق نگاری شبکیه
newspapers	روزنامه نگاری کردن
electroencephalography	برق نگاری مغز
hydrographic chart	نقشه اب نگاری دریایی
hydrographic datum	سطح مبنای اب نگاری
electromyography	برق نگاری ماهیچه
ideographs	حروف اندیشه نگاری
computed tomography scanning	مغز نگاری کامپیوتری
chromatographic	وابسته برنگ نگاری
planography	نقشه نگاری طراحی
mental topography	مکان نگاری ذهن
seismic method	روش زلزله نگاری
topography	مکان نگاری مساحی
uranographic	وابسته به اسمان نگاری
uranography	عالم شناسی اسمان نگاری
nautical chart	نقشه دریایی اب نگاری شده
lexicography	فرهنگ نویسی واژه نگاری
to correspond with	رابطه [نامه نگاری] داشتن با
automatics	فرم های نامه نگاری
automatic	فرم های نامه نگاری
topographic	وابسته بنقشه برداری یا مکان نگاری
journalese	بزرگ جلوه دادن مطالب درروزنامه نگاری
pastellist	پیکر نگاری که با مداد رنگی کار میکند
floating lines	خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
moulage	انگشت نگاری یا نگارش اثر چیزی برای کشف جرم
xanthochroid	شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
stereography	طریقه برجسته نگاری یا رسم ارتفاعات به طریقه استریوسکوپی
lexicographic	وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
electroencephalogram	منحنی هایی که توسط دستگاه ثبت امواج مغز ثبت شده است موج نگاری مغز
rind	پوست
dermatalgia	پوست
husks	پوست
husk	پوست
shale	پوست
goatskins	پوست بز
skinned	پوست
shelling	پوست
shells	پوست
skins	پوست
cuticle	پوست
goat	پوست بز
skin	پوست
scalp	پوست سر
rinds	پوست
dermis	پوست
goats	پوست بز
crustal	پوست
hides	پوست
shell	پوست
hide	پوست
skinning	پوست
tunc	پوست
peels	پوست
bark	پوست
glume	پوست
strippers	پوست کن
cortices	پوست
cortex	پوست
tegmen	پوست
barked	پوست
peltry	پوست
stripper	پوست کن
integument	پوست
barks	پوست
peel	پوست
encrustations	پوست
encrustation	پوست
barking	پوست
skinless	بی پوست
parer	پوست کن
tegmentum	پوست
neurilemma or lema	پوست پی
hull	پوست
swanskin	پوست قو
hulls	پوست
peeling	پوست
goatskin	پوست بز
skinner	پوست کن
flayer	پوست کن
calf skin	پوست گوساله
molt	پوست اندازی
scarf skin	پوست برونی
calfskin	پوست گوساله
broadtail	پوست بره
blach hulled	سیاه پوست
negress	زن سیاه پوست
percutaneous	از راه پوست
onionskin	پوست پیاز
pachydermatous	پوست کلفت
papillose	مانندبرامدگی پوست
parer	پوست تراش
pachydermatous	ستبر پوست
parachroma	بیرنگی پوست
dermatoid	پوست مانند
pachydrmatous	پوست کلفت
oxhide	پوست گاو
peltmonger	پوست فروش
periderm	پوست برونی
periderm	پوست اطراف
thick skinned	پوست کلفت
skin and bone	پوست واستخوان
skin effect	اثر پوست
corticate	پوست دار
skinner	پوست فروش
skiver	پوست تراش
slipe	پوست کندن از
alphosis	بیرنگی پوست
albinism	سفیدی پوست
aboveboard	پوست کنده
picked	پوست کنده
taxidermy	پوست ارایی
tegmentum	پوست طبیعی
shuck	پوست نخودوغیره