Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (11 milliseconds)
English	Persian
onionskin	پوست پیاز
onion skin	پوست پیاز [از این رنگینه طبیعی برای تهیه رنگ زرد نخودی استفاده می شود اگرچه ثبات رنگی خوبی ندارد.]
onion skin	پوست پیاز
Other Matches
endermic	انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma	مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological	مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
skinned	پوست کندن با پوست پوشاندن
skin	پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning	پوست کندن با پوست پوشاندن
skins	پوست کندن با پوست پوشاندن
boll	پیاز
common onion	پیاز
onions	پیاز
onion	پیاز
garden onion	پیاز
hair follicle	پیاز مو
bulbs	پیاز
bulb	پیاز
bulb onion	پیاز
squill	پیاز عنصل
bear leek	پیاز خرسی
bear's garlic	پیاز خرسی
wood garlic	پیاز خرسی
sea onion	پیاز عنصل
broad-leaved garlic	پیاز خرسی
meadow saffron	پیاز حضرتی
naked boys	پیاز حضرتی
naked lady	پیاز حضرتی
olfactory bulb	پیاز بویایی
lyonnaise	پیاز دار
scilla	پیاز عنصل
ramsons	پیاز خرسی
buckrams	پیاز خرسی
wild garlic	پیاز خرسی
chive	پیاز کوهی
bulbiferous	پیاز دهنده
bulbiferous	پیاز اور
slough	پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
It smell of opinion.	بوی پیاز می دهد
french onion soup	سوپ پیاز فرانسوی
alliaceous	بشکل سیر یا پیاز
soubise	سوس پیاز دار
sego	پیاز خوراکی زنبق
medulla oblongata	پیاز مغز تیره
shallot	پیاز کوچک لوله نازک
From A to Z. In every deatail.	از سیر تا پیاز (جامع وکامل )
bulbs	لامپ چراغ برق پیاز گل
Onions stimulate the appetite.	پیاز اشتها راتحریک می کند
corm	ساقه پیاز مانند گیاه
shallots	پیاز کوچک لوله نازک
bulb	لامپ چراغ برق پیاز گل
bulbs	هر نوع برامدگی یاتورم شبیه پیاز
bulb	هر نوع برامدگی یاتورم شبیه پیاز
Onions whet ones appetite	پیاز اشتهای آدم راتیز می کند
salmagundi	سالاد پیاز داغ وتخم مرغ وماهی
chives	پیاز کوهی schoenoprasum Allium از خانوادهی سوسن
olivary body	بر امدگی جلو پیاز مخ برامدگی قدامی بصل النخاع
peel	پوست انداختن پوست
peels	پوست انداختن پوست
tegumnentum	پوست طبیعی پوست
matelote	یکجور خوراک ماهی که باشراب و پیاز و چیزهای دیگر درست می کنند
xanthochroid	شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
neurilemma or lema	پوست پی
skinless	بی پوست
peeling	پوست
parer	پوست کن
peltry	پوست
husk	پوست
peels	پوست
peel	پوست
skins	پوست
shale	پوست
rind	پوست
rinds	پوست
crustal	پوست
dermatalgia	پوست
dermis	پوست
shells	پوست
shelling	پوست
flayer	پوست کن
glume	پوست
goat	پوست بز
skinning	پوست
shell	پوست
skinned	پوست
husks	پوست
integument	پوست
hide	پوست
hides	پوست
skin	پوست
goats	پوست بز
cuticle	پوست
skinner	پوست کن
cortices	پوست
hulls	پوست
cortex	پوست
tunc	پوست
stripper	پوست کن
strippers	پوست کن
bark	پوست
goatskin	پوست بز
encrustation	پوست
goatskins	پوست بز
encrustations	پوست
hull	پوست
tegmentum	پوست
barking	پوست
swanskin	پوست قو
barked	پوست
tegmen	پوست
barks	پوست
scalp	پوست سر
drum head	پوست طبل
dermatology	پوست شناسی
parchmenty	پوست مانند
dermatoid	پوست مانند
dermatography	شرح پوست
ecdysis	پوست ریختن
dermatographia	پوست نگاری
desquamate	پوست ریختن
sheep skin	پوست گوسفند
desquamate	پوست انداختن
ecdysis	پوست اندازی
dermatopathy	ناخوشی پوست
dermotropic	متمایل به پوست
drumhead	پوست طبل
dry bones	پوست واستخوان
dermoidal	پوست مانند
dermoidal	شبیه پوست
impassiveness	پوست کلفتی
dermoid	پوست مانند
dermoid	شبیه پوست
dermotropic	پوست گرای
dermatozoa	انگلهای پوست
dermatosis	اماس پوست
derm	زیر پوست
decorticate	پوست کندن از
blach hulled	سیاه پوست
chap	خشگی پوست
bast	پوست درخت
to strip something off	کندن [پوست]
corticated	پوست دار
corticate	پوست دار
taxidermy	پوست ارایی
barky	پوست دار
apple peel	پوست سیب
alphosis	بیرنگی پوست
albinism	سفیدی پوست
aboveboard	پوست کنده
chap	شکاف [در پوست]
chap	ترک [در پوست]
debark	پوست کندن از
cutis	پوست زیرین
cuticular	پوست مانند
cuticular	وابسته به پوست
ectorderm	برون پوست
calfskin	پوست گوساله
calf skin	پوست گوساله
broadtail	پوست بره
picked	پوست کنده
skinner	پوست فروش
percutaneous	از راه پوست
peltmonger	پوست فروش
parer	پوست تراش
whitey	سفید پوست
parachroma	بیرنگی پوست
papillose	مانندبرامدگی پوست
whity	سفید پوست
pachydrmatous	پوست کلفت
pachydermatous	پوست کلفت
pachydermatous	ستبر پوست
oxhide	پوست گاو
Afrikaner	سفید پوست
Afrikaners	سفید پوست
encrustation	پوست زخم
negress	زن سیاه پوست
molt	پوست اندازی
periderm	پوست برونی
periderm	پوست اطراف
phyma	برامدگی پوست
skiver	پوست تراش
skin effect	اثر پوست
skin and bone	پوست واستخوان
shuck	پوست نخودوغیره
slipe	پوست کندن از
taxidermist	پوست ارا
scscalable	پوست کندنی
tegmentum	پوست طبیعی
thick skinned	پوست کلفت
scarf skin	پوست برونی
scalable	پوست کندنی
thin skinned	پوست نازک
transcutaneal	عبورکننده از پوست
ross	پوست کندن
ross	پوست درخت
pityriasis	شوره پوست
moleskin	پوست کورموش
mesoderm	میان پوست
melanotic	سیاه پوست
flense	پوست کندن
flench	پوست کندن
fellmonger	دلال پوست
fellmonger	پوست فروش

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com