English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English Persian
shell پوست کندن از مغز میوه را دراوردن
shelling پوست کندن از مغز میوه را دراوردن
shells پوست کندن از مغز میوه را دراوردن
Other Matches
to strip something off کندن پوست [میوه]
grubbed جان کندن ازریشه کندن یا دراوردن
grubs جان کندن ازریشه کندن یا دراوردن
grub جان کندن ازریشه کندن یا دراوردن
skin پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned پوست کندن با پوست پوشاندن
skins پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning پوست کندن با پوست پوشاندن
peels پوست کندن کندن
flench پوست کندن
flense پوست کندن
pares پوست کندن
pared پوست کندن
hulls پوست کندن
pare پوست کندن
hull پوست کندن
rind پوست کندن
rinds پوست کندن
peel to پوست کندن
flay پوست کندن از
peels پوست کندن
flays پوست کندن از
flayed پوست کندن از
peel پوست کندن
unhusk پوست کندن
excorticate پوست کندن
barked پوست کندن
barking پوست کندن
barks پوست کندن
decorticate پوست کندن از
ross پوست کندن
pelt پوست کندن
debark پوست کندن از
pelts پوست کندن
flaying پوست کندن از
bark پوست کندن
pelted پوست کندن
excoriate پوست کندن از
scalp پوست کندن از سر
slipe پوست کندن از
scalps پوست کندن از سر
to strip something off کندن [پوست]
hull پوست میوه یابقولات
epicarp پوست میوه برون بر
hulls پوست میوه یابقولات
unroot از ریشه دراوردن یا کندن
enucleate هسته دراوردن کندن
bark پوست کندن درخت
To scalp someone. To crucify someone. پوست از سر کسی کندن
barking پوست کندن درخت
hides نهفتن پوست کندن
to strip something off کندن پوست [درخت]
barked پوست کندن درخت
debarkation کندن پوست درخت
hide نهفتن پوست کندن
debark پوست درخت را کندن
barks پوست کندن درخت
displant ازریشه کندن ازبن دراوردن
pits به رقابت واداشتن هسته میوه را دراوردن
pit به رقابت واداشتن هسته میوه را دراوردن
husking دوستان وهمسایگان برای پوست کندن ذرت
thrash or thresh از پوست دراوردن کتک زدن
thrash از پوست دراوردن کتک زدن
thrashed از پوست دراوردن کتک زدن
thrashes از پوست دراوردن کتک زدن
shelling بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shell بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shells بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
threshed از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshes از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
thresh از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshing از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
indusium پرده یا پوشش روی میوه غلاف میوه
endermic انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
pull کندن پشم کندن از
pulls کندن پشم کندن از
slough پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
tegumnentum پوست طبیعی پوست
peel پوست انداختن پوست
peels پوست انداختن پوست
xanthochroid شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
fruitless بی میوه
fruit juice آب میوه
juices اب میوه
fruits میوه
juice اب میوه
fruit میوه
blossom میوه
fruits میوه ها
blossoms میوه
oligocarpous کم میوه
fruit میوه
blossoming میوه
blossomed میوه
fructuous پر میوه
fruit of the womb میوه دل
fruitage میوه
carvings کندن
trenches کندن
pugs کندن
channeling کندن
carves کندن
carved کندن
discerption کندن
divulsion کندن
to chip off کندن
dig , in کندن
quill پر کندن از
pug کندن
channels کندن
to break off کندن
graved کندن
channeled کندن
tweese کندن مو
picks کندن
tweeze کندن مو
channel کندن
take off کندن
pick کندن
evulsion کندن
elevator از جا کندن
elevators از جا کندن
tearoff کندن از
plucks کندن
carve کندن
trench کندن
channelled کندن
pluck کندن
plucked کندن
to pick off کندن
to put off کندن
plucking کندن
hair pulling کندن مو
to take off کندن
insculp کندن
strip کندن
quills پر کندن از
scoured کندن
mined کندن
mines کندن
raise از جا کندن
avulse از جا کندن
incised کندن
scour کندن
incises کندن
raises از جا کندن
gnaw کندن
gouges کندن
gouge کندن
incise کندن
gouged کندن
gouging کندن
mine کندن
pick-ups کندن
channelize کندن
gnaws کندن
pick-up کندن
gnawed کندن
scours کندن
cut out کندن
impatiens میوه گل حنا
fruitery میوه جات
king of fruits شاه میوه
fruitarian میوه خور
gymnocarpous برهنه میوه
hawed میوه ولیک
fruitlet میوه کوچک
fruiterer میوه فروش
fruiterer دلال میوه
fruiterer میوه کار
pomiculture میوه کاری
fruiter درخت میوه
fruitarianism میوه خوری
sherbet بستنی میوه
fruitery انبار میوه
fruiting میوه دار
king of fruits شاه میوه ها
greengrocer میوه فروش
flesh مغز میوه
pepo میوه کدویی
pine cone میوه کاج
pine mast میوه کاج
pomologist میوه کار
pomologist متخصص میوه
pomology میوه پروری
pseudocarp شبه میوه
pseudocarp میوه فرعی
prelibation نوبر میوه
pseudocarp میوه کاذب
syncarp میوه مرکب
shadberry میوه ازگیل
greengrocers میوه فروش
nubbin میوه ناقص
nubbin میوه نارس
salt نمک میوه
syconium میوه انجیری
salts نمک میوه
strobile میوه کاج
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com