Dictiornary-Farsi | پوست گوزن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 205 (11 milliseconds)

English	Persian
buckskin	پوست گوزن
buckskins	پوست گوزن
deerskin	پوست گوزن


Search result with all words

chamois	چرم بسیارنازک از پوست گوسفند و بز و گوزن
doeskin	پوست گوزن ماده
Other Matches

endermic	انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma	مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological	مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
skinned	پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning	پوست کندن با پوست پوشاندن
skins	پوست کندن با پوست پوشاندن
skin	پوست کندن با پوست پوشاندن
stag	گوزن
bucks	گوزن نر
buck	گوزن نر
fawned	گوزن
roebuck	گوزن نر
brocket	گوزن نر
hart	گوزن نر
stags	گوزن
red deer	گوزن نر
fawn	گوزن
fawns	گوزن
bucktail	دم غزال یا گوزن نر
cariboo	گوزن کانادایی
hind	گوزن ماده
cervine	شبیه گوزن
knobber	گوزن نردوساله
deerlet	گوزن کوچک
antlers	شاخ گوزن
gnu	گوزن یالدار
caribou	گوزن کانادایی
moose	گوزن شمالی
elks	گوزن شمالی
sorrel	گوزن نر سه ساله
elk	گوزن شمالی
she deer	گوزن ماده
caribous	گوزن کانادایی
doe	گوزن ماده
roe	گوزن کوچک
fallow deer	گوزن زرد
venison	گوشت گوزن
roe	گوزن ماده
antler	شاخ گوزن
staggard	گوزن نرچهارساله
staggart	گوزن نرچهارساله
gnus	گوزن یالدار
slough	پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
deer stalker	شکارکننده گوزن و اهو
hartshorn	شاخ گوزن ماده
gralloch	احشای گوزن مرده
muntjak	گوزن کوچک اسیا
fallow deer	گوزن یااهوی کوچک
caribou	گوزن امریکای شمالی
deer stalking	شکار اهو و گوزن
caribou	گوزن امریکایی شمالی
pricket sister	گوزن ماده دو ساله
caribous	گوزن امریکایی شمالی
muntjac	گوزن کوچک اسیا
caribous	گوزن امریکای شمالی
munjak	گوزن کوچک اسیا
cariboo	گوزن امریکایی شمالی
pricket	گوزن راست شاخ نر دوساله
surroyal	انشعاب شاخ گوزن چهارساله
horned design	طرح شاخدار [یا شاخ گوزن]
pulka	سورتمهای که گوزن انرامی کشد
deer stalker	کلاه ویژه گوزن شکارکن ها
sambar	گوزن یال دار بزرگ اسیا
troche	قرص مکیدنی شاخ سه شعبه گوزن
sambur	گوزن یال دار بزرگ اسیا
troat	نعره گوزن نرهنگام مستی یاشهوت
wapiti	گوزن سفید و شاخ بلندو بزرگ
buckhorn	استخوان گوزن که برای ساختن دسته چاقو بکارمیبرند
spread	فاصله زیاد بین مدافعان عرض شاخهای گوزن
reindeer	گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
spreads	فاصله زیاد بین مدافعان عرض شاخهای گوزن
peels	پوست انداختن پوست
tegumnentum	پوست طبیعی پوست
peel	پوست انداختن پوست
plantable lanceolata	استخوان گوزن که برای ساختن دسته چاقو بکارمی رود
actaeon	اکتئون نام شکارگری که بدن لخت دیاناالههء شکار و جنگل را دیدوبشکل گوزن درامد
deep motif	نگاره گوزن و غزال [که در فرش های حیوان دار و باغی ایران، هند و چین بکار می روند.]
xanthochroid	شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
peels	پوست
neurilemma or lema	پوست پی
glume	پوست
integument	پوست
barked	پوست
peel	پوست
peltry	پوست
parer	پوست کن
peeling	پوست
flayer	پوست کن
crustal	پوست
shale	پوست
goat	پوست بز
goats	پوست بز
skin	پوست
skinned	پوست
skinning	پوست
skins	پوست
cuticle	پوست
shells	پوست
husk	پوست
hide	پوست
hides	پوست
dermis	پوست
rind	پوست
rinds	پوست
dermatalgia	پوست
shell	پوست
shelling	پوست
hull	پوست
barks	پوست
encrustations	پوست
tegmentum	پوست
strippers	پوست کن
husks	پوست
skinless	بی پوست
stripper	پوست کن
encrustation	پوست
bark	پوست
goatskins	پوست بز
barking	پوست
cortex	پوست
cortices	پوست
skinner	پوست کن
swanskin	پوست قو
scalp	پوست سر
tunc	پوست
goatskin	پوست بز
hulls	پوست
tegmen	پوست
calfskin	پوست گوساله
cuticular	وابسته به پوست
sheep skin	پوست گوسفند
albinism	سفیدی پوست
cuticular	پوست مانند
dermatoid	پوست مانند
transcutaneal	عبورکننده از پوست
dermatography	شرح پوست
whitey	سفید پوست
dermatographia	پوست نگاری
whity	سفید پوست
Afrikaner	سفید پوست
Afrikaners	سفید پوست
derm	زیر پوست
debark	پوست کندن از
encrustation	پوست زخم
decorticate	پوست کندن از
encrustations	پوست زخم
cutis	پوست زیرین
parchmenty	پوست مانند
calf skin	پوست گوساله
taxidermy	پوست ارایی
chap	ترک [در پوست]
chap	شکاف [در پوست]
chap	خشگی پوست
to strip something off	کندن [پوست]
onion skin	پوست پیاز
scscalable	پوست کندنی
broadtail	پوست بره
blach hulled	سیاه پوست
bast	پوست درخت
mesoderm	میان پوست
corticate	پوست دار
barky	پوست دار
apple peel	پوست سیب
alphosis	بیرنگی پوست
aboveboard	پوست کنده
picked	پوست کنده
corticated	پوست دار
periderm	پوست برونی
kid skin	پوست بزغاله
kipskin	دسته پوست
shuck	پوست نخودوغیره
malacodermous	نرم پوست
malicorium	پوست انار
melanic	سیاه پوست
melanotic	سیاه پوست
moleskin	پوست کورموش
skin and bone	پوست واستخوان
in plain english	پوست کنده
skinner	پوست فروش
hard shell	سخت پوست
hardshell	سخت پوست
hulled	پوست کنده
skin effect	اثر پوست
husked	پوست کنده
hypodermis	پوست زیرین
impassiveness	پوست کلفتی
scarf skin	پوست برونی
molt	پوست اندازی
pachydrmatous	پوست کلفت
papillose	مانندبرامدگی پوست
parachroma	بیرنگی پوست
phyma	برامدگی پوست
parer	پوست تراش
peltmonger	پوست فروش
periderm	پوست اطراف
percutaneous	از راه پوست
pachydermatous	پوست کلفت
pachydermatous	ستبر پوست
scalable	پوست کندنی
ross	پوست کندن