Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (10 milliseconds)
English	Persian
kip	پوست گوساله وبره
kipped	پوست گوساله وبره
kipping	پوست گوساله وبره
Other Matches
vellum	پوست گوساله
calf skin	پوست گوساله
calfskin	پوست گوساله
vellum	کاغذ پوست گوساله
kipskin	تیماج پوست گوساله یابره
law calf	پوست گوساله رنگ نشده که برای جلد کتابهای قانون بکار می برند
endermic	انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma	مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological	مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
veal	گوساله
farrowing	بی گوساله
farrowed	بی گوساله
farrow	بی گوساله
farrows	بی گوساله
calf	گوساله
calves	گوساله
bull calf	گوساله نر
vitular	گوساله وار
calve	گوساله زاییدن
calved	گوساله زاییدن
steer	گوساله پرواری
vealer	گوساله پرواری
vealy	گوساله وار
cow calf	گوساله ماده
bullock	گوساله وحشی
bullocks	گوساله وحشی
steered	گوساله پرواری
steers	گوساله پرواری
veal	گوشت گوساله
seal	گوساله ماهی
seals	گوساله ماهی
enseal	گوساله ابی
calves	چرم گوساله
freemartin	گوساله خنثی
calf	چرم گوساله
heifers	ماده گوساله
heifer	گوساله ماده
heifer	ماده گوساله
heifers	گوساله ماده
schnitzel	کتلت گوشت گوساله
to break a colf	رام کردن یک گوساله
fatling	بره یا گوساله ویاحیوان پرواری
sealer	شکارچی گوساله ماهی مهردار
skin	پوست کندن با پوست پوشاندن
skins	پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning	پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned	پوست کندن با پوست پوشاندن
fricandeau	گوشت گوساله سرخ کرده درروغن خودش
hindquarter	نصف قسمت خلفی گوشت گاو یا گوساله وگوسفند
slough	پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
hereford	نوعی گوساله گوشت قرمز ازنژاد انگلیسی که صورت سفیدی دارد
galantine	خوراک سرد گوشت گوساله وجوجه و دیگر جانوران که استخوان ان را در اورده باشند
peels	پوست انداختن پوست
tegumnentum	پوست طبیعی پوست
peel	پوست انداختن پوست
xanthochroid	شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
sea calf	گوساله ماهی سگ ماهی
cuticle	پوست
crustal	پوست
cortex	پوست
husk	پوست
shell	پوست
skinless	بی پوست
husks	پوست
flayer	پوست کن
integument	پوست
peel	پوست
dermis	پوست
hides	پوست
glume	پوست
neurilemma or lema	پوست پی
dermatalgia	پوست
hide	پوست
rind	پوست
rinds	پوست
parer	پوست کن
peltry	پوست
cortices	پوست
peeling	پوست
peels	پوست
shelling	پوست
skinning	پوست
barks	پوست
hulls	پوست
encrustations	پوست
shale	پوست
scalp	پوست سر
hull	پوست
goat	پوست بز
goats	پوست بز
skin	پوست
bark	پوست
barked	پوست
skins	پوست
skinned	پوست
encrustation	پوست
stripper	پوست کن
barking	پوست
strippers	پوست کن
swanskin	پوست قو
goatskin	پوست بز
goatskins	پوست بز
tegmen	پوست
skinner	پوست کن
tegmentum	پوست
shells	پوست
tunc	پوست
dry bones	پوست واستخوان
drumhead	پوست طبل
drum head	پوست طبل
endoderm	درون پوست
skinned	پوست پوستی
dermatography	شرح پوست
dermatopathy	ناخوشی پوست
dermoidal	پوست مانند
dermotropic	متمایل به پوست
ecdysis	پوست اندازی
beavers	پوست سگ ابی
beaver	پوست سگ ابی
desquamate	پوست انداختن
desquamate	پوست ریختن
dermotropic	پوست گرای
ectorderm	برون پوست
ecdysis	پوست ریختن
skin	پوست پوستی
egg shell	پوست تخم
dermoidal	شبیه پوست
cutis	پوست زیرین
chafing	پوست رفتگی
cuticular	پوست مانند
taxidermy	پوست ارایی
picked	پوست کنده
aboveboard	پوست کنده
albinism	سفیدی پوست
cuticular	وابسته به پوست
alphosis	بیرنگی پوست
apple peel	پوست سیب
barky	پوست دار
blach hulled	سیاه پوست
bast	پوست درخت
corticated	پوست دار
debark	پوست کندن از
decorticate	پوست کندن از
chafes	پوست رفتگی
skinning	پوست پوستی
dermoid	پوست مانند
dermoid	شبیه پوست
dermatozoa	انگلهای پوست
dermatosis	اماس پوست
broadtail	پوست بره
dermatology	پوست شناسی
parchmenty	پوست مانند
dermatoid	پوست مانند
skins	پوست پوستی
chafe	پوست رفتگی
dermatographia	پوست نگاری
derm	زیر پوست
corticate	پوست دار
scscalable	پوست کندنی
whitey	سفید پوست
whity	سفید پوست
Afrikaner	سفید پوست
Afrikaners	سفید پوست
encrustation	پوست زخم
encrustations	پوست زخم
transcutaneal	عبورکننده از پوست
shuck	پوست نخودوغیره
skin and bone	پوست واستخوان
skin effect	اثر پوست
skinner	پوست فروش
skiver	پوست تراش
slipe	پوست کندن از
taxidermist	پوست ارا
tegmentum	پوست طبیعی
thick skinned	پوست کلفت
thin skinned	پوست نازک
sheep skin	پوست گوسفند
chap	ترک [در پوست]
chap	شکاف [در پوست]
chap	خشگی پوست
to strip something off	کندن [پوست]
onion skin	پوست پیاز
scarf skin	پوست برونی
entoderm	درون پوست
glumaceous	پوست دار
hard shell	سخت پوست
hardshell	سخت پوست
hulled	پوست کنده
husked	پوست کنده
hypodermis	پوست زیرین
impassiveness	پوست کلفتی
in plain english	پوست کنده
kid skin	پوست بزغاله
kipskin	دسته پوست
flense	پوست کندن
flench	پوست کندن
erythema	التهاب پوست
ethiope	سیاه پوست
ethiopian	سیاه پوست
excoriate	پوست کندن از

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com