English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (3 milliseconds)
English Persian
sheepskin پوست گوسفند
sheep skin پوست گوسفند
Search result with all words
chamois چرم بسیارنازک از پوست گوسفند و بز و گوزن
bock یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
fleshing تنگ اشغال گوسفند در موقع پوست کنی
krimmer پوست گوسفند خاکستری
skiver چرم نازک شده پوست گوسفند تیماج صحافی وغیره
Other Matches
sheepwalk مرتع گوسفند چراگاه گوسفند
endermic انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
skin پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned پوست کندن با پوست پوشاندن
skins پوست کندن با پوست پوشاندن
sheep گوسفند
heder گوسفند نر
ram گوسفند نر
rammed گوسفند نر
mutton گوسفند
rams گوسفند نر
mutton گوشت گوسفند
fold اغل گوسفند
ovine شبیه گوسفند
folds اغل گوسفند
pestle ران گوسفند
folded اغل گوسفند
pestles ران گوسفند
duff سرقت گوسفند
fat tailed sheep گوسفند ایرانی
rump دنبه گوسفند
rumps دنبه گوسفند
sheepcote اغل گوسفند
sheep's feet پاچه گوسفند
sheep walk چراگاه گوسفند
sheppy اغل گوسفند
sheep fold اغل گوسفند
sheep cote اغل گوسفند
persian lamb گوسفند قره کل
reeve اغل گوسفند
merino گوسفند مرینوس
sheep چرم گوسفند
kade شپش گوسفند
ked شپش گوسفند
the fat tail of a sheep دنبه گوسفند
sheepfold اغل گوسفند
slough پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
folded دسته یا گله گوسفند
folds دسته یا گله گوسفند
wether گوسفند اخته خواجه
thurl مفصل خاصره گوسفند
riblet انتهای دنده گوسفند
TO set the fox to keep the geese . <proverb> گوسفند را به گرگ سپردن .
longhorn گوسفند شاخ دراز
foot rot ناخوشی پا در گاو و گوسفند
fold دسته یا گله گوسفند
cabretta چرم نرم گوسفند
ewe wool پشم گوسفند ماده
coop اغل گوسفند زندان
drover دلال گاوو گوسفند
dorset horn گوسفند شاخ بلندانگلیسی
bighorn نوعی گوسفند کوهی امریکایی
gid سرگیجه گوسفند و امثال ان گیج
wiltshire نژاد گوسفند سفیدرنگ انگلیسی
shropshire نژادی از گوسفند بی شاخ انگلیسی
gigot ران گوسفند و غیره که پخته باشد
selected breed [گوسفند یا چهارپای اصلاح نژاد شده]
breakaway هجوم وحشیانه گله گوسفند و گاو رم
dorper گوسفند افریقایی سفید صورت سیاه
leg of mutton دارای پاهای مثلثی شکل شبیه گوسفند
Baa! بع! [صدای گوسفند دادن برای جلب توجه]
suet چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند
fleece پشم گوسفند وجانوران دیگر پارچه خوابدار
suint عرق خشک شده روی پشم گوسفند
fleeces پشم گوسفند وجانوران دیگر پارچه خوابدار
fleecing پشم گوسفند وجانوران دیگر پارچه خوابدار
peels پوست انداختن پوست
tegumnentum پوست طبیعی پوست
peel پوست انداختن پوست
karakul کاراکول [نژادی از گوسفند آسیائی با رنگ طبیعی سیاه، خاکستری و گاهی قهوه ای]
xanthochroid شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
kemp پشم ضخیم [بیشتر مربوط به ناحیه زیر شکم گوسفند بوده که شکننده است و خاصیت رنگ پذیری کمی دارد.]
kilim [glim] گلیم [زیر اندازی ساده از پشم گوسفند یا بز که پرز نداشته و پود نما است و رنگ آمیزی و نقشه آن با استفاده از پودهای رنگی تعیین می شود.]
ba بع بع کردن مثل گوسفند صدا کردن
baa بع بع کردن مثل گوسفند صدا کردن
goat پوست بز
peels پوست
skins پوست
barked پوست
skinning پوست
dermis پوست
skinned پوست
skin پوست
goats پوست بز
parer پوست کن
peltry پوست
peel پوست
neurilemma or lema پوست پی
glume پوست
shell پوست
flayer پوست کن
husk پوست
husks پوست
hide پوست
hides پوست
rind پوست
shells پوست
shale پوست
shelling پوست
crustal پوست
cuticle پوست
peeling پوست
dermatalgia پوست
integument پوست
rinds پوست
skinless بی پوست
skinner پوست کن
swanskin پوست قو
tegmen پوست
tegmentum پوست
goatskins پوست بز
goatskin پوست بز
strippers پوست کن
stripper پوست کن
tunc پوست
barking پوست
bark پوست
encrustation پوست
encrustations پوست
scalp پوست سر
cortex پوست
barks پوست
cortices پوست
hulls پوست
hull پوست
dermatoid پوست مانند
chafing پوست رفتگی
dermatology پوست شناسی
parchmenty پوست مانند
dermatographia پوست نگاری
onion skin پوست پیاز
dermatography شرح پوست
dermatopathy ناخوشی پوست
desquamate پوست ریختن
desquamate پوست انداختن
dermotropic پوست گرای
dermotropic متمایل به پوست
dermoidal پوست مانند
dermoidal شبیه پوست
dermoid پوست مانند
chafes پوست رفتگی
flense پوست کندن
dermoid شبیه پوست
skinned پوست پوستی
dermatozoa انگلهای پوست
dermatosis اماس پوست
derm زیر پوست
chap شکاف [در پوست]
bast پوست درخت
corticated پوست دار
corticate پوست دار
barky پوست دار
chap ترک [در پوست]
apple peel پوست سیب
alphosis بیرنگی پوست
albinism سفیدی پوست
aboveboard پوست کنده
picked پوست کنده
blach hulled سیاه پوست
decorticate پوست کندن از
to strip something off کندن [پوست]
debark پوست کندن از
cutis پوست زیرین
cuticular پوست مانند
cuticular وابسته به پوست
calfskin پوست گوساله
calf skin پوست گوساله
chap خشگی پوست
broadtail پوست بره
taxidermy پوست ارایی
ross پوست درخت
skin effect اثر پوست
onionskin پوست پیاز
negress زن سیاه پوست
molt پوست اندازی
moleskin پوست کورموش
mesoderm میان پوست
skinner پوست فروش
melanotic سیاه پوست
melanic سیاه پوست
malicorium پوست انار
malacodermous نرم پوست
skiver پوست تراش
slipe پوست کندن از
taxidermist پوست ارا
tegmentum پوست طبیعی
kipskin دسته پوست
kid skin پوست بزغاله
skin and bone پوست واستخوان
shuck پوست نخودوغیره
oxhide پوست گاو
ross پوست کندن
rhytidome پوست درخت
scalable پوست کندنی
pityriasis شوره پوست
phyma برامدگی پوست
scarf skin پوست برونی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com