Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
slipcover
پوششی که بسرعت پوشیده یاخارج شود
Other Matches
slipcover
بلوزی که زودپوشیده یاخارج شود
of an unknown parentage
پوشیده تبار پوشیده گهر
epicyclic transmission
یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
snow capped
دارای قله پوشیده از برف برف پوشیده
integumentary
پوششی
tegumentary
پوششی
full back
مدافع پوششی
sheeting
پوششی لفاف
tunica
غشاء پوششی
tegmentum
غشاء پوششی
tegumnentum
غشاء پوششی
covering troops
یکانهای پوششی
screening fire
اتش پوششی
screening force
نیروی پوششی
coverage
دفاع پوششی
lap joint
اتصال پوششی
caul
غشاء پوششی
covering barrier
مانع پوششی
hedging
تبدیل پوششی
covering force
نیروی پوششی
covering letters
نامه پوششی
covering letter
نامه پوششی
screening effect
اثر پوششی
fullback
دفاع پوششی
fascias
لایه پوششی فیبری
coating
پوششی از یک لایه رنگ یا گچ
epithelize
بافت پوششی شدن
epithelialize
بافت پوششی شدن
fascia
لایه پوششی فیبری
landaulet n
گردونه کوچکی که پوششی دارد
acanthoma
اماس سلولهای خارداربافت پوششی مالپیقی
wing covert
پر پوششی روی پرهای مخصوص پرواز پرنده
intima
درونی ترین غشاء پوششی رگها و سایررباطهای بدن
hydathode
ساختمان پوششی گیاهان عالی که دارای عمل تراوش مایع میباشند
fleetly
بسرعت
full tilt
بسرعت
quickly
بسرعت
harder
بسرعت
hardest
بسرعت
likea
بسرعت
rapidily
بسرعت
rapidly
بسرعت
snack
بسرعت
snacks
بسرعت
hard
بسرعت
scuttles
بسرعت دویدن
whish
بسرعت گذشته
flees
بسرعت رفتن
fleeing
بسرعت رفتن
fleets
بسرعت گذشتن
fleet
بسرعت گذشتن
scuttle
بسرعت دویدن
scuttled
بسرعت دویدن
flee
بسرعت رفتن
mushroom
بسرعت رویاندن
mushroomed
بسرعت رویاندن
mushrooming
بسرعت رویاندن
scuttling
بسرعت دویدن
at a great rat
بسرعت زیاد
skyrocketed
بسرعت بالابردن
skyrockets
بسرعت بالابردن
snip
بسرعت قاپیدن
skyrocket
بسرعت بالابردن
mushrooms
بسرعت رویاندن
snipped
بسرعت قاپیدن
dash
بسرعت رفتن
skyrocketing
بسرعت بالابردن
dashed
بسرعت رفتن
snipping
بسرعت قاپیدن
sweep
بسرعت گذشتن از
dashes
بسرعت رفتن
antistatic mat
پوششی در قسمت جلوی یک دستگاه مانند یک واحد دیسک که به حالت سکون حساس است لایی ناایستا
sonic
وابسته بسرعت صوت
streak
بسرعت حرکت کردن
mushroomed
بسرعت ایجاد کردن
mushrooms
بسرعت ایجاد کردن
mushrooming
بسرعت ایجاد کردن
whomp up
بسرعت تهیه کردن
scrams
بسرعت دور شدن
scram
بسرعت دور شدن
snowballs
بسرعت زیاد شدن
snowballing
بسرعت زیاد شدن
snowballed
بسرعت زیاد شدن
snowball
بسرعت زیاد شدن
scurrying
بسرعت حرکت دادن
scurry
بسرعت حرکت دادن
scurries
بسرعت حرکت دادن
scurried
بسرعت حرکت دادن
mushroom
بسرعت ایجاد کردن
jink
بسرعت حرکت کردن
swooped
بسرعت پایین امدن
post haste
بسرعت شتاب فراوان
hand over fist
بسرعت وبمقدار زیاد
vamoose
بسرعت عازم شدن
full drive
بسرعت هرچه تمامتر
swoops
بسرعت پایین امدن
dash
بسرعت انجام دادن
dashed
بسرعت انجام دادن
light out
بسرعت ترک کردن
dashes
بسرعت انجام دادن
swoop
بسرعت پایین امدن
swooping
بسرعت پایین امدن
streaks
بسرعت حرکت کردن
streaking
بسرعت حرکت کردن
darting
بسرعت حرکت کردن
quick freeze
بسرعت سرد کردن
dart
بسرعت حرکت کردن
jink
بسرعت چرخ زدن
darted
بسرعت حرکت کردن
course
بسرعت حرکت دادن
coursed
بسرعت حرکت دادن
courses
بسرعت حرکت دادن
streaked
بسرعت حرکت کردن
skirl
بسرعت باد فرار کردن
races
مسابقه دادن بسرعت رفتن
quicky
چیزیکه بسرعت انجام شود
boom
بسرعت درقیمت ترقی کردن
raced
مسابقه دادن بسرعت رفتن
precipitate
شتاباندن بسرعت عمل کردن
quickies
چیزیکه بسرعت انجام شود
quickie
چیزیکه بسرعت انجام شود
pops
بسرعت عملی انجام دادن
popped
بسرعت عملی انجام دادن
pop
بسرعت عملی انجام دادن
boomed
بسرعت درقیمت ترقی کردن
booming
بسرعت درقیمت ترقی کردن
booms
بسرعت درقیمت ترقی کردن
race
مسابقه دادن بسرعت رفتن
precipitating
شتاباندن بسرعت عمل کردن
precipitates
شتاباندن بسرعت عمل کردن
precipitated
شتاباندن بسرعت عمل کردن
zoom
وزوز بسرعت ترقی کردن یا بالارفتن
zoomed
وزوز بسرعت ترقی کردن یا بالارفتن
zooms
وزوز بسرعت ترقی کردن یا بالارفتن
piss off
<idiom>
بسرعت دور شدن
[اصطلاح روزمره]
flying
بال وپر زن بسرعت گذرنده مسافرت هوایی
triple tongue
نتهای سه تایی را بسرعت باساز نایی زدن
scoot
بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
soup
موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
scooted
بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scooting
بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
soups
موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
scoots
بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
rear party
نیروی پوششی عقب نشینی یا عقب دار
improviser
تعبیه کننده کسیکه بسرعت یا بلامقدمه چیزیرا میسازد
crested
پوشیده
impenetrable
پوشیده
defilade
پوشیده
overcast
پوشیده
inapparent
پوشیده
occult
پوشیده
crypto
پوشیده
private
پوشیده
privates
پوشیده
latent
پوشیده
feathered
پوشیده
recondite
پوشیده
covert
پوشیده
veiled
پوشیده
shaded
پوشیده
florid
پوشیده از گل
larvated
پوشیده
dressed
پوشیده
painted
پوشیده
furry
خز پوشیده
furriest
خز پوشیده
improvisor
تعبیه کننده کسیکه بسرعت یا بلا مقدمه چیزیرا میسازد
soundest
پوششی که صدا را در چاپگر پر و صدا قط ع میکند
sound
پوششی که صدا را در چاپگر پر و صدا قط ع میکند
sounds
پوششی که صدا را در چاپگر پر و صدا قط ع میکند
sounded
پوششی که صدا را در چاپگر پر و صدا قط ع میکند
covered position
موضع پوشیده
masked depression
افسردگی پوشیده
masked epilepsy
صرع پوشیده
mystic sense
معنی پوشیده
overgrown with plants
پوشیده از گیاه
sadly dressed
جامه غم پوشیده
covered space
فضای سر پوشیده
indoor swimming pool
استخر سر پوشیده
covered space
فضای پوشیده
enclosed bridge
پل فرماندهی سر پوشیده
efflorescent
پوشیده ازگرداملاح
defiladed area
منطقه پوشیده
kerchiefed or chift
بادستمال پوشیده
plumbeous
پوشیده از سرب
cryptonym
نام پوشیده
cryptonimous
پوشیده نام
habilitate
لباس پوشیده
panoplied
زره پوشیده از سر تا پا
glace
پوشیده ازشکر
ivied
پوشیده از پاپیتال
cryptogenous
پوشیده سبب
latent defect
نقض پوشیده
cryptical
پوشیده مرموز
covered approach
مسیر پوشیده
beetle
پوشیده شدن
covert
پوشیده پوشپر
feathery
پوشیده ازپر
icier
پوشیده از یخ بسیارسرد
iciest
پوشیده از یخ بسیارسرد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com