Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
heat muff
پوشش اطراف پنجه اگزوز
Other Matches
branch pipe
پنجه اگزوز
barburetor heater
جلد نصب شده دراطراف لولههای پنجه اگزوز
duct
لولهای که حاوی کابل هایی است که اطراف یک گروه کابل یک پوشش محافظ قرار دارد
hottest
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
palmatifid
دارای شکافی شبیه پنجه دست شکافته پنجه
bezel
پوشش مقابل یک پوشش کامپیوتر یا واحد دیسک درایو
nickel clad sheet
ورقه پوشش شده نیکلی ورق با پوشش نیکل
screened
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screens
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screen
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screening, screenings
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
pentadactyl
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
exhaust
اگزوز
exhausts
اگزوز
exhaust system
سیستم اگزوز
exhaust pipe
لوله اگزوز
stack
لوله اگزوز
stacked
لوله اگزوز
stacks
لوله اگزوز
exhaust cone
مخروطی اگزوز
exhaust manifold
چندراهی اگزوز
tail pipe
لوله اگزوز
combustion/exhaust
اگزوز-خروجبخار
exhaust stroke
مرحله اگزوز
exhaust
لوله اگزوز
exhausts
لوله اگزوز
turbocharger
انبار اگزوز
tailpipe
لوله انتهایی اگزوز
exhaust gas admission
اگزوز ورود گاز
comparative cover
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
back-firing
[detonating]
exhaust
لوله اگزوز آتش گیر
bayonet exhaust pipe
قسمت پهن انتهای لوله اگزوز
back pressure
فشاراگزوز فشار عقب نشینی اگزوز
cuticle
پوشش مو پوشش شاخی
guidance
هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
roof covering material
مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
clawing
پنجه
pitchforks
پنجه
clawed
پنجه
claw
پنجه
griff
پنجه
claws
پنجه
fistula
پنجه
pitchfork
پنجه
fives
پنجه
paws
پنجه
paw
پنجه
digitigrade
پنجه رو
downstream toe
پنجه سد
adactylous
بی پنجه
forking
پنجه
cross arm
پنجه
toe
پنجه
toes
پنجه
pawed
پنجه
fork
پنجه
pawing
پنجه
talon
پنجه
talons
پنجه
digitation
پنجه
kick up
زدن پنجه
cyclamens
پنجه مریم
sowbread
پنجه مریم
swine bread
پنجه مریم
toeless
بدون پنجه
paws
پنجه زدن
knuckle-dusters
پنجه بوکس
leptodactyl
باریک پنجه
knuckle-duster
پنجه بوکس
toe cap
پنجه کفش
paw
پنجه زدن
cyclamen
پنجه مریم
palmate
شبیه پنجه
pawing
پنجه زدن
brass knuckles
پنجه بوکس
the mailed fist
زور سر پنجه
pedatifid
پنجه وار
pentadactylic
پنجه دار
lycopod
پنجه گرگی
lycopodium
پنجه گرگی
intoed
پنجه بتو
pawed
پنجه زدن
lobster claw
پنجه خرچنگی
intoed
پنجه برگشته
pentadactylous
پنجه دار
knuckle duster
پنجه بوکس
hand post
پنجه راهنما
hellweed
پنجه کلاغ
tiptoe
نوک پنجه
toe
با پنجه پا زدن
cat's paw
پنجه گربه
wild bryony
پنجه کلاغ
tiptoes
نوک پنجه
tiptoeing
نوک پنجه
tiptoed
نوک پنجه
fissiped
پنجه شکافته
fissidactyl
پنجه شکافته
heel and toe
با پنجه و پاشنه
toe
با پنجه پا راندن
cat's paws
پنجه گربه
muff
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffing
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffs
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffed
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
forepaw
پنجه پای جلو
clevis
اتصال پنجه مفصلی
pedate
پنجه دار شبیه پا
brass knuckles
پنجه مشت زنی
pounced
درحال حمله با پنجه
forepaw
پنجه دست حیوانات
winnowwing fan
جام پنجه شانه
digitation
انشعاب بشکل پنجه
devil's claw
خفت پنجه دیوی
crow foot zinc
پیل پنجه کلاغی
ground fir
پنجه گرگ سلاژین
toeplate
نعل پنجه کفش
hunker
روی پنجه پاایستادن
ball of toe
گوشت زیر پنجه پا
pouncing
درحال حمله با پنجه
pounces
درحال حمله با پنجه
square toed
دارای پنجه مربع
pounce
درحال حمله با پنجه
monkey fist
گره پنجه میمون
lumbrical
ماهیچه انگشت یا پنجه
pigeon toed
دارای پنجه برگشته
hand to hand
دسته و پنجه نرم کردن
hand-to-hand
دسته و پنجه نرم کردن
base thickness of buttress
عرض پنجه پشت بند
pigeon toed
دارای پنجه خمیده بداخل
toe off
جدا شدن پنجه پا از زمین
scoop
پنجه ماشین خاک برداری
scooped
پنجه ماشین خاک برداری
scooping
پنجه ماشین خاک برداری
scoops
پنجه ماشین خاک برداری
cross swords
دست و پنجه نرم کردن
fingering
پنجه گذاری انگشت کاری
syndactylism
پیوستگی واتصال پنجه ها بیکدیگر
He has a delightful touch on the guitar .
گیتار را با پنجه گرمی می نوازد
pentadactylate
دارای پنج زائده شبیه پنجه
Foxglove
گل پنجه علی
[در تهیه رنگ زرد]
palmipede
پرندهای که پنجه هایش پرده دارد
Ravishingly beautiful.
مثل پنجه آفتاب ( بسیار زیبا )
environment
اطراف
environments
اطراف
from the four winds
از اطراف
milieu
اطراف
parties
اطراف
milieus
اطراف
environs
اطراف
milieux
اطراف
cats paw
الت دست دیگران گره پنجه گربهای
antisubmarine screen
پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
pericardium
اطراف قلب
sides of the question
اطراف موضوع
vicinity
در حدود در اطراف
go around
<idiom>
به اطراف سفرکردن
mess around
<idiom>
دو رو اطراف بازیکردن
wry
به اطراف چرخاندن
wryly
به اطراف چرخاندن
about
در اطراف نزدیک
graveside
اطراف قبر
edge zone
اطراف لبه
architrave
گچبری اطراف در
periderm
پوست اطراف
ambient noise
صدای اطراف
pappus
کلاله اطراف گل
gravesides
اطراف قبر
jacana
پرنده پا دراز و پنجه بزرگ مکزیکی که در اب راه میرود
tap dance
نوعی رقص که در ان پنجه وپاشنه پا را به سرعت به زمین می زنند
parties
متداعیین اطراف دعوی
to look a bout
اطراف کار را پاییدن
atmospheres
فضای اطراف هرجسمی
touchline
خط اطراف زمین فوتبال
sea chest
مکندههای اطراف ناو
barnyard
محوطهء اطراف انبار
atmosphere
فضای اطراف هرجسمی
barnyards
محوطهء اطراف انبار
seaward
اطراف دریا روبدریا
black eye
سیاهی اطراف چشم
quayside
زمین اطراف بارانداز
look round
اطراف کار را دیدن
black eyes
سیاهی اطراف چشم
port
ریل اطراف ناو
crow's foot
هرچیزی بشکل پنجه کلاغ چین و چروک گوشه لب و چشم.
longspur
انواع پرندگان پنجه بلند نواحی قطبی وشمال امریکا
to beg
[of a dog holding up front paws]
التماس کردن
[سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
to sit up and beg
التماس کردن
[سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
safe distance
مسافت امن اطراف مین
paraselene
روشنایی اطراف هاله ماه
frame
و مرز اطراف فضای پنجره
sword dance
اجرای رقص در اطراف شمشیر
periosteal
واقع در اطراف ضریع استخوان
reel
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
(keep/have one's) ear to the ground
<idiom>
بادقت مراقب اطراف بودن
areola
محوطهء کوچک اطراف چیزی
boundry lines
خطوط اطراف زمین والیبال
whisker
موی اطراف گونه وچانه
reels
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com