English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
bowsock پوشش تیره روی کمان ضدبازتاب نور
Other Matches
serving پوشش نخی دورقسمتهایی از کمان
servings پوشش نخی دورقسمتهایی از کمان
target bow کمان مخصوص تیراندازی باتیر و کمان
nickel clad sheet ورقه پوشش شده نیکلی ورق با پوشش نیکل
bezel پوشش مقابل یک پوشش کامپیوتر یا واحد دیسک درایو
screens پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screening, screenings پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screen پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screened پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
bows کمان کمان هدفگیری
bowed کمان کمان هدفگیری
bowing کمان کمان هدفگیری
bow کمان کمان هدفگیری
comparative cover پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
rainbow border حاشیه رنگین کمان [در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
cuticle پوشش مو پوشش شاخی
guidance هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
roof covering material مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
murine از تیره موش جانوری از تیره موش
antisubmarine screen پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
bowing کمان
bowed کمان
arcs کمان
arc کمان
fiddlestick کمان
spot کمان
spots کمان
arch : کمان
arch کمان
arch- : کمان
arch- کمان
arches : کمان
arches کمان
fiddle bow کمان
bow کمان
bows کمان
bowstring زه کمان
sagittarius کمان
sagittarii کمان
longbows کمان بزرگ
longbow کمان بزرگ
rainbow رنگین کمان
to feel any one's pulse کمان کردن
saw frame کمان اره
rainbows رنگین کمان
power hacksaw کمان اره
cross bow کمان پولادی
reflex arc کمان بازتاب
cross bow گوله کمان
archers تیرانداز با کمان
opalesce مانندرنگین کمان
nock جای زه کمان
bend کمان خمش
string picture روزنه کمان
to bend or draw the bow کمان کشیدن
swede saw کمان اره
crossbow کمان پولادی
stacked bow کمان باریک
straight bow کمان راست
crossbow کمان صلیبی
crossbows کمان زنبورکی
sunbow رنگین کمان
crossbows کمان پولادی
swede saw اره کمان
crossbow کمان زنبورکی
handbow کمان تیراندازی
long bow کمان دستی
arch چفت کمان
arblast کمان زنبورکی
bow and arrow تیر و کمان
archer تیرانداز با کمان
arch- چفت کمان
iris رنگین کمان
irises رنگین کمان
arches چفت کمان
crossbows کمان صلیبی
cross bow کمان زنبورکی
bowman تیرانداز کمان کش
bows کمان شکاری
cock feather پر وصل به کمان
faces شکم کمان
face شکم کمان
bowyer کمان ساز
atabalist کمان زنبورکی
arch thrust رانش کمان
bowman تیرانداز با کمان
bare bow کمان لخت
bow weight وزن کمان
bows تعظیم کمان
bowing کمان شکاری
cant کج گرفتن کمان
bowyer کمان فروش
central angle of arch دهانه کمان
included angle of arch دهانه کمان
bow کمان شکاری
arch of corti کمان کورتی
circular measure اندازه کمان
bow تعظیم کمان
bowed تعظیم کمان
bowing تعظیم کمان
bowed کمان شکاری
iridescency نمایش رنگین کمان
iridescence نمایش رنگین کمان
frame قاب چارچوب کمان
bowstring ریسمان دار زه کمان
frame of hachsaw کمان اره چکی
great circle route کمان دایره عظیمه
bow arm بازویی که کمان را می گیرد
anchors کشیدن زه کمان تاصورت
understrung فاصله زه تا دستگیره کمان
anchor کشیدن زه کمان تاصورت
string fingers سه انگشتی که زه کمان را می کشند
to bend or draw the bow کمان را چله کردن
soundboard کمان ویولن وتار
sounding boards کمان ویولن وتار
sounding board کمان ویولن وتار
limbs هرکدام از طرفین کمان
limb هرکدام از طرفین کمان
slingshot [American E] تیر و کمان سنگی
van کمان سینه ناو
archery تیراندازی با تیر و کمان
crossbow man کمانگیر با کمان صلیبی
bow hunter شکارچی با تیر و کمان
bow fishing ماهیگیری با تیر و کمان
fogbow رنگین کمان حاصل از مه
vans کمان سینه ناو
anchoring کشیدن زه کمان تاصورت
arc length طول کمان [ریاضی]
rectification of a curve طول کمان [ریاضی]
nock شکاف انتهای کمان
catapult [British E] تیر و کمان قلابسنگی
slingshot [American E] تیر و کمان قلابسنگی
catapult [British E] تیر و کمان سنگی
bow hunting شکار با تیر و کمان
belly قسمت داخلی کمان نزدیک زه
bellies قسمت داخلی کمان نزدیک زه
self کمان یا تیر از یک تکه چوب
back تنظیم بادبان پشت کمان
circular grooving saw کمان اره ویژه شیار
whip پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
whipped پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
whips پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
backs تنظیم بادبان پشت کمان
string مربی خم کردن کمان و بستن زه
draws تیر در چله کمان گذاشتن
fistmele فاصله بین دسته کمان و زه
toxophilite تیرانداز ماهر با تیر و کمان
longbow اغراق گویی کمان دستی
draw تیر در چله کمان گذاشتن
full draw کشیدن زه کمان بطور کامل
longbows اغراق گویی کمان دستی
longbows کمان بلند در انگلستان قرون وسطی
bowsight وسیله کمکی هدفگیری وصل به کمان
hunting bow کمان بلند و سنگین برای شکار
arrow rest تکیه گاه تیر روی کمان
double-bellid [صراحی شکل شبیه دو کمان دراز]
longbow کمان بلند در انگلستان قرون وسطی
rainbows قوس و قزح بصورت رنگین کمان در امدن
rainbow قوس و قزح بصورت رنگین کمان در امدن
timber hitch گره وصل کردن زه به شاخه پایین کمان
subtense خطی که روبروی کمان یاگوشهای واقع شود
target archery مسابقه تیراندازی از فاصله معین با تیر و کمان
lipping قطعه چوبی که در لای شکاف کمان تعبیه شده
lipping قطعه چوبی که در ترک یاشکاف کمان گذاشته شده
backed bow کمان نوار پیچی شده برای ازدیاد مقاومت
heaviest تیره
obscurest تیره
murky تیره
dullest تیره
types تیره
duskish تیره
dulled تیره
heavy تیره
duller تیره
obscurer تیره
fuzziest تیره
nubilous تیره
enigmatical تیره
dull تیره
fuzzier تیره
dulling تیره
typed تیره
dulls تیره
obscures تیره
obscuring تیره
turbid تیره
indistinct تیره
muddies تیره
muddiest تیره
muddying تیره
muddier تیره
muddied تیره
owl light تیره
families تیره
family تیره
demomination تیره
type تیره
overcast تیره
owl light تیره گی
obscure تیره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com