Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
overgrown with plants
پوشیده از گیاه
Other Matches
of an unknown parentage
پوشیده تبار پوشیده گهر
isomorph
جانور یا گیاه ویاگروهی که مشابه گیاه یاگروه دیگری است
gametophyte
گیاه یا نژادی از گیاه که دارای عضو جنسی تناوبی
ear
خوشه
[بخشی از ساقه گیاه غلاتی]
[گیاه شناسی]
rhubarb
گیاه ریواس
[از برگ های این گیاه در چین و هند جهت تهیه رنگ زرد لیمویی استفاده می شود.]
madder
گیاه روناس
[از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
snow capped
دارای قله پوشیده از برف برف پوشیده
wildling
گیاه وحشی گیاه خودرو
halophyte
گیاه اب شور یا گیاه شوره زی
hemp
گیاه شاهدانه
[در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
crested
پوشیده
occult
پوشیده
feathered
پوشیده
florid
پوشیده از گل
overcast
پوشیده
impenetrable
پوشیده
crypto
پوشیده
recondite
پوشیده
shaded
پوشیده
covert
پوشیده
defilade
پوشیده
larvated
پوشیده
furry
خز پوشیده
privates
پوشیده
painted
پوشیده
latent
پوشیده
dressed
پوشیده
veiled
پوشیده
inapparent
پوشیده
private
پوشیده
furriest
خز پوشیده
glace
پوشیده ازشکر
secrets
اسرارامیز پوشیده
cryptonimous
پوشیده نام
cryptogenous
پوشیده سبب
cryptical
پوشیده مرموز
covered space
فضای پوشیده
scanned image
تصویر پوشیده
sadly dressed
جامه غم پوشیده
robed in bleck
سیاه پوشیده
uncovered
غیر پوشیده
rolling country
زمین پوشیده
cryptonym
نام پوشیده
ivied
پوشیده از پاپیتال
latent defect
نقض پوشیده
indoor swimming pool
استخر سر پوشیده
masked epilepsy
صرع پوشیده
efflorescent
پوشیده ازگرداملاح
mystic sense
معنی پوشیده
masked depression
افسردگی پوشیده
defiladed area
منطقه پوشیده
enclosed bridge
پل فرماندهی سر پوشیده
habilitate
لباس پوشیده
panoplied
زره پوشیده از سر تا پا
kerchiefed or chift
بادستمال پوشیده
plumbeous
پوشیده از سرب
secret
اسرارامیز پوشیده
scurvy
پوشیده از شوره
beetle
پوشیده شدن
verrucose
پوشیده از گندمه
verrucous
پوشیده از گندمه
bosky
پوشیده ازبیشه
blotchy
پوشیده از لکه
snowy
پوشیده از برف
grassy
پوشیده از چمن
icy
پوشیده از یخ بسیارسرد
bosky
پوشیده از بوته
cloudy
پوشیده از ابر
armor basis
پوشیده با زره
acloud
پوشیده از ابر
beetles
پوشیده شدن
covered approach
مسیر پوشیده
surmounted with snow
پوشیده از برف
covered space
فضای سر پوشیده
iciest
پوشیده از یخ بسیارسرد
icier
پوشیده از یخ بسیارسرد
covered position
موضع پوشیده
shrubby
پوشیده از بوته
snow clad
برف پوشیده
solvated
حلال پوشیده
feathery
پوشیده ازپر
concealed
پوشیده شده
stubbly
پوشیده از کاهبن
shod
کفش پوشیده
storehouse
انبار سر پوشیده
storehouses
انبار سر پوشیده
covert
پوشیده پوشپر
covered approach
راه نفوذی پوشیده
clarence
درشکه چهارچرخه پوشیده
frosted
پوشیده ازشبنم یخ زده
bushed
ازبوته پوشیده شده
heavily overcast
ابری پوشیده
[ هواشناسی]
culverts
مجرای سر پوشیده ابرو
culvert
مجرای سر پوشیده ابرو
dressed inred
جامه سرخ پوشیده
smudgy
پوشیده از کثافت یا گل و غیره
dressed up to the nines
با دقت لباس پوشیده
ermined
جامه قاقم پوشیده
dressed in scarlet
جامه سرخ پوشیده
gesso
سطح پوشیده از بتونه
woolskin
پوست پوشیده ازپشم
reconditely
بطور پوشیده یا عمیق
rich clad
جامه فاخر پوشیده
scutate
پوشیده از فلسهای بزرگ
woody
چوبی پوشیده از چوب
woolfell
پوست پوشیده ازپشم
solvated proton
پروتون حلال پوشیده
verdant
پوشیده از سبزه بی تجربه
squamose
پوشیده از فلس یاپولک
stellular
پوشیده ازستارگان کوچک
tussocky
پوشیده ازکلاله مو یا علف
there was no secrecy about it
مطلب پوشیده ای نبود
smudgier
پوشیده از کثافت یا گل و غیره
pruinose
پوشیده از دانههای سفیدمانندژاله
smudgiest
پوشیده از کثافت یا گل و غیره
in mourning
جامه ماتم پوشیده
he wears black
سیاه پوشیده است
incog
پوشیده بانام عوضی
hiddenly
بطور پوشیده و مکتوم
he is thinly dressed
کم لباس پوشیده است
occultly
بطور پوشیده یا پنهان
candy apple
سیب با ژلاتین پوشیده شده
acinarious
پوشیده شده از حفرههای کروی
ceil
[پوشیده شده با روکوب چوبی]
She was dressed in the latest fashion .
آخرین مد لبا ؟ پوشیده بود
covered approach
پیشروی پوشیده معابر مخفی
turfy
پوشیده از ریشه یا کلوخ چمنی
he is thinly dressed
لباس نازک پوشیده است
lepidote
پوشیده از شوره یا پولکهای شورهای
occultist
جستجو کننده علوم پوشیده
defilade
گودال پوشیده از دید و تیر
pollinose
پوشیده ازگردههای زرد رنگ
puberulent
پوشیده شده از موهای ریز
radar clutter
منطقه پوشیده از دید رادار
she was prettily dressed
جامه قشنگ پوشیده بود
soddy
پوشیده ازریشه یاکلوخ چمنی
spinose
پوشیده شده ازخارهای زیاد
the matter was kept private
مطلب را پوشیده نگاه داشتند
toffie apple
[British English]
سیب با ژلاتین پوشیده شده
snow-capped
دارای قله پوشیده از برف
smoggy
پوشیده از مه غلیظ الوده با دود
spiny
پوشیده شده ازخارهای زیاد
mask
زمین پوشیده از دید و تیر
masks
زمین پوشیده از دید و تیر
hidden
پنهان کرده شده پوشیده
wooded
پوشیده شده از درخت خیلی انبوه
to read between the lines
معنی پوشیده نوشته یا سخنی را دریافتن
under pledge of secrecy
با این قول که راز پوشیده بماند
pilose
پوشیده از موی ریز یا کرک مودار
slipcover
پوششی که بسرعت پوشیده یاخارج شود
she wears a shirt
پیراهن پوشیده است برتن دارد
slushy
<adj.>
پوشیده ازبرف آب دار با گل
[اصطلاح روزمره]
They were all dreesd in black.
تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
frosts
سرمازده کردن ازشبنم یا برف ریزه پوشیده ش دن
thicketed
پوشیده شده بوسیله جنگل ودرخت زار
encapsulated
فایل حاوی دستورات پوشیده Post Script
tundras
دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
tundra
دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
frost
سرمازده کردن ازشبنم یا برف ریزه پوشیده ش دن
disk
صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
They were dressed all in black.
همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
disks
صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
slipper bath
یکجور فرف تن شویی که روی ان نیمه پوشیده است
grandstand
جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
grandstands
جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
scrubbed
زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
geode
سنگ پوکی که درون ان ازموادبلورین یا مواد معدنی پوشیده باشد
to gloze over one's words
سخنان کسی رابدانگونه تاویل کردن که عیب ان پوشیده ماند
gold contacts
که با طلا پوشیده شده اند تا مقاومت الکتریکی را افزایش دهند
scrubbing
زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
scrub
زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
scrubs
زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
corset cover
لباس زیر زنانه که روی کرست پوشیده میشود زیرپوش
footprint
فضای پوشیده شده توسط وسیله ارسال مثل ماهواره یا آنتن
footprints
فضای پوشیده شده توسط وسیله ارسال مثل ماهواره یا آنتن
goggles
عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود
muddy weather
هوایی که دچار پوشیده شدن زمین ازبرف آب دار با گل شود
[هوا و فضا]
pictured
که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
cut and cover shelter
سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
picture
که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
pictures
که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
picturing
که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
herb
گیاه
lungwort
شش گیاه
plants
گیاه
plant
گیاه
vegetable
گیاه
herbs
گیاه
herbage
گیاه
greenstuff
گیاه
screens
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screened
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screen
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screening, screenings
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
phytosphere
گیاه- سپهر
manragora
مهر گیاه
manragora
مردم گیاه
microphyte
گیاه خرد
phytology
گیاه شناسی
phytogenic
گیاه زاد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com