English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
hoariness پوشیدگی ازموهای سفید وکوتاه
Other Matches
watermark علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
watermarks علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
latency پوشیدگی
mysteriousness پوشیدگی
occultness پوشیدگی
reconditeness پوشیدگی
privacy پوشیدگی
encasing پوشیدگی
mysticalness پوشیدگی
snowiness پوشیدگی از برف
featheriness پوشیدگی باپر
grassiness پوشیدگی از علف
mossiness پوشیدگی از خزه
privacy پوشیدگی پنهانی
in defilade تحت پوشیدگی
downiness پوشیدگی ازکرک
immersion پوشیدگی فرورفتن در اب
pubes پوشیدگی ازکرک
snub پهن وکوتاه
snubbed پهن وکوتاه
snubbing پهن وکوتاه
snubs پهن وکوتاه
secrecy راز پوشی پوشیدگی
weediness پوشیدگی ازعلف هرزه
turfines پوشیدگی از ریشه یا چمن
pilosity پوشیدگی از مویاکرک پشمالویی
catnaps خواب سبک وکوتاه
catnap خواب سبک وکوتاه
snub کلفت وکوتاه سرزنش
catnapped خواب سبک وکوتاه
snubs کلفت وکوتاه سرزنش
heavyset چهارشانه کلفت وکوتاه
snubbing کلفت وکوتاه سرزنش
catnapping خواب سبک وکوتاه
snubbed کلفت وکوتاه سرزنش
knobbiness پوشیدگی ازگره یابرامدگی قپه
disguisement تغییر قیافه یا جامه پوشیدگی
mess jacket ژاکت تنگ وکوتاه مردانه
chunk تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
hacks سرفه خشک وکوتاه چاک
hacked سرفه خشک وکوتاه چاک
hack سرفه خشک وکوتاه چاک
stunted tree درخت رشد نکرده وکوتاه
chunks تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
scaliness پوشیدگی از پولک یا فلس جرم گرفتگی
leukon عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
villosity پوشیدگی از کرک و پرز پرزدار یا مخملی بودن
spurt کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
spurted کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
spurting کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
spurts کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
fluffs موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
fluffing موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
fluffed موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
fluff موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
platina پلاتین یا طلای سفید طبیعی برنگ طلای سفید
white with blue stripes سفید با خطهای ابی سفید باراه راه ابی
leukocyte گویچه سفید خون گلبول سفید خون
xanthochroid شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
rigatoni رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
snow-white سفید
hoary headed مو سفید
sow white سفید
alabastrine سفید
silvery سفید
white tailed دم سفید
blank cheque چک سفید
blank cheques چک سفید
whiting گچ سفید
blankest سفید
shiro سفید
blank سفید
blank check چک سفید
miniver خز سفید
chalked گل سفید
whiter سفید
chalk گل سفید
minever خز سفید
chalking گل سفید
white سفید
chalks گل سفید
whitest سفید
snowy سفید
hoary سفید
chlorosis یرقان سفید
achromatic سیاه و سفید
alum زاج سفید
white heat دمای سفید
coif عرقچین سفید
decolo سفید کردن
riesling شراب سفید
cummin زیره سفید
cows lungwort بنک سفید
greater plantain تخم سفید
rose of may نرگس سفید
white lead سفید اب شیخ
aaron's round بنک سفید
white pepper فلفل سفید
white oak بلوط سفید
ratch علامت سفید
veratrum خربق سفید
ragstone سنگ سفید
asphodel سوسن سفید
white noise نویز سفید
white noise نوفه سفید
white matter ماده سفید
blank signed cheque چک سفید امضاء
blank signed document سفید امضاء
blankbook دفترچه سفید
white level تراز سفید
white phosphorous فسفر سفید
abele سفید دار
madonna lily گل سوسن سفید
kerosine نفت سفید
tabula rasa لوح سفید
wheat bread نان سفید
white beard ریش سفید
incandescent light نور سفید
monial تنگ سفید
ice wool کرک سفید
hoary headed ریش سفید
hoariness سفید مویی
kerosone نفت سفید
the white house کاخ سفید
tinplate اهن سفید
lily white خیلی سفید
light bread نان سفید
to grow سفید شدن
unleached سفید نشده
leucophlegmasia التهاب سفید
wall eye چشم سفید
watcheye سگ چشم سفید
king's spear سوسن سفید
white body بدنه سفید
hellebore خریق سفید
gallvanized iron اهن سفید
white cast iron چدن سفید
white cement سیمان سفید
flagtruce پرچم سفید
snow white سفید یکدست
white f. پرچم سفید
f. of truce پرچم سفید
white dwarf کوتوله سفید
duenna گیس سفید
white flag پرچم سفید
galvanized iron اهن سفید
gray کبود سفید
mullein بنگ سفید
habenaria زر اوند سفید
greybeard ریش سفید
greensickness یزقان سفید
mullen بنگ سفید
white book کتاب سفید
graybeard ریش سفید
neutral spirits الکل سفید
gray bearded ریش سفید
gray سفید شونده
white flame شعله سفید
white سفید کردن
doyen ریش سفید
Afrikaners سفید پوست
black and white سیاه و سفید
white elephant فیل سفید
carte blanche کاغذ سفید
white elephants فیل سفید
white lie دروغ سفید
white lies دروغ سفید
doyens ریش سفید
carte blanche کارت سفید
lily سوسن سفید
whity سفید پوست
whiter سفید کردن
zinc white سفید اب روی
whitest سفید کردن
Afrikaner سفید پوست
rivers فاصله سفید
lilies سوسن سفید
river فاصله سفید
white meat گوشت سفید
blank cheques سفید مهر
lung جگر سفید
whitening ماهی سفید
kindling چوب سفید
White House کاخ سفید
Dean ریش سفید
bleaching سفید گری
lungs جگر سفید
hag مه سفید حصار
hags مه سفید حصار
blank cheque سفید مهر
White Paper کتاب سفید
white-tailed deer آهویدم سفید
White Papers کتاب سفید
white wool پشم سفید
whitish تا اندازهای سفید
Deans ریش سفید
whity مایل به سفید
alabaster مرمر سفید
galvanising سفید کردن
galvanize سفید کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com