Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (3 milliseconds)
English	Persian
turfines	پوشیدگی از ریشه یا چمن
Other Matches
rhizogenetic	تولید کننده ریشه ریشه اور
rhizogenic	تولید کننده ریشه ریشه اور
radicate	ریشه گرفتن ریشه دار شدن
latency	پوشیدگی
privacy	پوشیدگی
encasing	پوشیدگی
mysteriousness	پوشیدگی
occultness	پوشیدگی
reconditeness	پوشیدگی
mysticalness	پوشیدگی
to strike root	ریشه گرفتن ریشه دواندن
to take root	ریشه گرفتن ریشه دوانیدن
in defilade	تحت پوشیدگی
immersion	پوشیدگی فرورفتن در اب
grassiness	پوشیدگی از علف
snowiness	پوشیدگی از برف
privacy	پوشیدگی پنهانی
pubes	پوشیدگی ازکرک
featheriness	پوشیدگی باپر
downiness	پوشیدگی ازکرک
mossiness	پوشیدگی از خزه
pilosity	پوشیدگی از مویاکرک پشمالویی
weediness	پوشیدگی ازعلف هرزه
secrecy	راز پوشی پوشیدگی
hoariness	پوشیدگی ازموهای سفید وکوتاه
disguisement	تغییر قیافه یا جامه پوشیدگی
knobbiness	پوشیدگی ازگره یابرامدگی قپه
scaliness	پوشیدگی از پولک یا فلس جرم گرفتگی
villosity	پوشیدگی از کرک و پرز پرزدار یا مخملی بودن
plaiting	[نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
fringe	ریشه
roots	ریشه
fringes	ریشه
harle	ریشه
paronymous	هم ریشه
rootlet	ریشه چه
scab	ریشه
rhizogenetic	ریشه زا
radicle	ریشه چه
rhizogenous	ریشه زا
radix	ریشه
scabs	ریشه
rhizogenic	ریشه زا
homoousian	از یک ریشه
cognate	هم ریشه
harl	ریشه
extraction	ریشه
radical	ریشه
depth of face	ریشه
fimbria	ریشه
rootless	بی ریشه
stubbing	ریشه
stubbed	ریشه
stub	ریشه
fibreless	بی ریشه
tie [knot]	ریشه
stumps	ریشه
stumping	ریشه
stumped	ریشه
stump	ریشه
radicals	ریشه
expansion scab	ریشه
stubs	ریشه
fimbriation	ریشه
thrum	ریشه
tassels	ریشه
cama	ریشه
tassel	ریشه
frange	ریشه
root	ریشه
grubbing up	ریشه کنی
morphophonemics	ریشه شناسی
hang nail	ریشه ناخن
geometric mean	ریشه nام
musk root	ریشه مشک
hangnail	ریشه ناخن
irradicate	ریشه کن کردن
extirpator	ریشه کن کننده
extirpation	ریشه کنی
etymon	ریشه کلمه
fimbriated	ریشه دار
galangale	ریشه جوز
fringing	ریشه یابی
filose	ریشه دار
i. and evdevolution	ریشه گیری
imaginary root	ریشه ی انگاری
fimbriate	ریشه دار
firtree root	ریشه صنوبری
irradicable	ریشه کن نشدنی
irradicate	از ریشه دراوردن
irrationable	ریشه گنگ
gelsemium	ریشه یاسمن
horse radish	ریشه خردل
fringent	ریشه مانند
rhizomorphous	ریشه مانند
imaginary root	ریشه ی موهومی
orris root	ریشه بنفشه
root	ریشه [ریاضی]
to strike root	ریشه زدن
to root up	ریشه کن کردن
to root up	از ریشه دراوردن
to pull up by the roots	از ریشه دراوردن
to pull up by the roots	ریشه کن کردن
thrum	ریشه دار
the root of a word	ریشه واژه
the root of a tree	ریشه درخت
tap root	ریشه اصلی
tap root	ریشه عمودی
to take root	ریشه زدن
to take root	ریشه کردن
ventral root	ریشه قدامی
radical	ریشه [ریاضی]
thrum	ریشه فرش
squar root	ریشه دوم
wing root	ریشه بال
supplanter	ریشه کن کننده
supplantation	از ریشه کنی
strike root	ریشه زدن
rhizopod	ریشه پایان
rhizophagous	ریشه خوار
rhizome	شبیه ریشه
rhizoid	ریشه نما
rhizoid	ریشه مانند
rhizanthous	گل اور از ریشه
rooty	شبیه ریشه
radicle	اصل ریشه
radicle	ریشه کوچک
paronym	واژه هم ریشه
rhizopodous	ریشه پای
root directory	دایرکتوری ریشه
root of the weld	ریشه جوش
rush root	ریشه ایرسا
rush root	ریشه اریسا
rooty	ریشه دار
rootlet	ریشه فرعی
rooter	ریشه کننده
rootage	مجموع ریشه ها
rootage	ریشه بندی
root up	ریشه کن کردن
root section	مقطع ریشه
root out	ریشه کن کردن
outroot	از ریشه کندن
runners	ریشه هوایی
cube roots	ریشه سوم
etymology	ریشه شناسی
root	ریشه کن کردن
pedigree	ریشه نژاد
etymologies	ریشه شناسی
root	ریشه گرفتن
roots	ریشه کن کردن
stems	ریشه اصل
cube roots	ریشه مکعب
cube root	ریشه سوم
eradication	ریشه کنی
eradication	ریشه کن کردن
eradication	ریشه کن شدن
ineradicable	ریشه کن نشدنی
theme	ریشه زمینه
themes	ریشه زمینه
cube root	ریشه مکعب
inveterate	ریشه کرده
eradicating	ریشه کن کردن
stemming	ریشه اصل
madder	ریشه روناس
supplant	از ریشه کندن
cognate	واژه هم ریشه
supplanted	از ریشه کندن
supplanting	از ریشه کندن
supplants	از ریشه کندن
tufts	ریشه پارچه
tuft	ریشه پارچه
frills	ریشه دارکردن
uproots	ریشه کن کردن
fixing	حاشیه ریشه
stemmed	ریشه اصل
uproot	ریشه کن کردن
uprooted	ریشه کن کردن
stem	ریشه اصل
deep-rooted	ریشه کرده
pedigrees	ریشه نژاد
tendrils	ریشه پیچک
uprooting	ریشه کن کردن
frill	ریشه دارکردن
fibrous	ریشه دار
bottom run	قشر ریشه
ciliate	ریشه دار
beetroots	ریشه چغندر
square root	ریشه دوم
bonder	ریشه دار
square roots	ریشه دوم
barbate	ریشه دار
ciliolated	ریشه دار
beetroot	ریشه چغندر
eradiacable	ریشه کن شدنی
enrooted	ریشه کرده
germs	ریشه منشاء
deracinate	از ریشه در اوردن
germ	ریشه منشاء
deep rooted	ریشه کرده
blade root	ریشه تیغه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com