Dictiornary-Farsi | پول تبدیل پذیر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (11 milliseconds)

English	Persian
convertible currency	پول تبدیل پذیر


Search result with all words

bondable	قابل تبدیل به اوراق قرضه وثیقه پذیر
commutable	دگرگونی پذیر قابل تبدیل
Other Matches

novatio non presumiter	تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
repairable	اصلاح پذیر تعمیر پذیر
reparable	اصلاح پذیر تعمیر پذیر
educatable	تربیت پذیر تعلیم پذیر
educable	تربیت پذیر تعلیم پذیر
ascendible	تفوق پذیر فراز پذیر
ascendable	تفوق پذیر فراز پذیر
mixable	امیزش پذیر امتزاج پذیر
transiguration	تبدیل صورت تبدیل هیئت
conversion scale	مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
adaptable organism	موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
restitution	تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
adjustable wheel	چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
assembler	اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
binary to octal conversion	تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
binary to hexadecimal conversion	تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
conversions	1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion	1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
cleavable	رخ پذیر
pliable	خم پذیر
pi acceptor	پی پذیر
solvable	حل پذیر
soluble	حل پذیر
programmable read only memory	حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
educable	اموزش پذیر
evitable	اجتناب پذیر
evadable	طفره پذیر
enumerable	شمارش پذیر
fissile	شکاف پذیر
sufferable	تحمل پذیر
endurable	تحمل پذیر
electron acceptor	الکترون پذیر
doughface	تلقین پذیر
deceivable	فریب پذیر
decidable	تصمیم پذیر
deductible	مالیات پذیر
deformable	دگردیس پذیر
demurrable	اعتراض پذیر
denominable	تسمیه پذیر
depreciable	استهلاک پذیر
destructible	انهدام پذیر
differentiable	تشخیص پذیر
dilatable	اتساع پذیر
disciplinable	تعلیم پذیر
disciplinable	انضباط پذیر
countable	شمارش پذیر
disintegrable	تجزیه پذیر
disputable	اعتراض پذیر
dissoluble	تجزیه پذیر
distensible	انبساط پذیر
criticizable	انتقاد پذیر
executable	انجام پذیر
incondensable	ناچگال پذیر
incompressible	تراکم نا پذیر
improvably	اصلاح پذیر
improvable	بهبود پذیر
healable	درمان پذیر
glass jaw	بوکسوراسیب پذیر
generable	زایش پذیر
gaugeable	پیمایش پذیر
increasable	افزایش پذیر
indemonstrable	اثبات نا پذیر
irresoluble	تجیزیه نا پذیر
irremeable	برگشت نا پذیر
inoculable	تلقیح پذیر
infusible	گداز نا پذیر
inflamable	اشتعال پذیر
inextensible	تمدید نا پذیر
inexpugnable	شکست نا پذیر
indocile	تعلیم نا پذیر
fusible	گداز پذیر
flxible	خمش پذیر
extensible	توسعه پذیر
extendible	کشش پذیر
expiable	کفاره پذیر
expansible	گسترش پذیر
expandable	بسط پذیر
exepandable	بسط پذیر
executable	اجرا پذیر
fathomable	پیمایش پذیر
fatig	خستگی پذیر
flexible cable	کابل خم پذیر
fixable	ثبات پذیر
fissionable	شکافت پذیر
figurable	شکل پذیر
fatiguable	خستگی پذیر
fatigable	خستگی پذیر
limitable	محدودیت پذیر
definable	تعریف پذیر
inexcusable	عذر نا پذیر
justifiable	توجیه پذیر
measurable	سنجش پذیر
combustible	احتراق پذیر
detachable	جدایی پذیر
verifiable	تحقیق پذیر
additive	جمع پذیر
additives	جمع پذیر
mutant	تغییر پذیر
mutants	تغییر پذیر
impressible	تاثیر پذیر
variables	تغییر پذیر
separable	تفکیک پذیر
realizable	تحقق پذیر
supple	تغییر پذیر
supple	انعطاف پذیر
expendable	مصرف پذیر
vulnerable	زخم پذیر
vulnerable	اسیب پذیر
transferable	انتقال پذیر
changeable	تغییر پذیر
peaceable	اشتی پذیر
bearable	تحمل پذیر
divisible	بخش پذیر
extendable	توسعه پذیر
elastic	انعطاف پذیر
estimable	تخمین پذیر
adjustable	تعدیل پذیر
adjustable	تنظیم پذیر
abatable	کاهش پذیر
coercible	اجبار پذیر
cogitable	اندیشه پذیر
colorable	رنگ پذیر
colourable	رنگ پذیر
commensurable	تناسب پذیر
commutative	جابجایی پذیر
compressible	تراکم پذیر
computable	محاسبه پذیر
consolable	تسلی پذیر
contractible	انقباض پذیر
contractile	ترنج پذیر
variable	تغییر پذیر
corrigible	اصلاح پذیر
mendable	اصلاح پذیر
reformable	اصلاح پذیر
refornable	اصلاح پذیر
civilizable	تمدن پذیر
chromophil	رنگ پذیر
chromatophil	رنگ پذیر
absolvable	بخشش پذیر
acetylable	استیل پذیر
acetylisable	استیل پذیر
achievable	موفقیت پذیر
achromatic	رنگ پذیر
acid acceptor	اسید پذیر
adaptive	سازوار پذیر
addressable	نشانی پذیر
addressable	ادرس پذیر
alternate track	شیاراصلاح پذیر
alterable	دگرش پذیر
ascertainable	اثبات پذیر
assailable	هجوم پذیر
associable	انس پذیر
associative	شرکت پذیر
chargeable	اتهام پذیر
corruptible	فساد پذیر
liquefiable	گداز پذیر
feasible <adj.>	امکان پذیر
workable <adj.>	امکان پذیر
executable <adj.>	امکان پذیر
practicable <adj.>	انجام پذیر
possible [doable, feasible] <adj.>	انجام پذیر
manageable <adj.>	انجام پذیر
makeable <adj.>	انجام پذیر
makable [spv. makeable] <adj.>	انجام پذیر
executable <adj.>	صورت پذیر
executable <adj.>	اجرا پذیر
doable <adj.>	اجرا پذیر
achievable <adj.>	اجرا پذیر
workable <adj.>	انجام پذیر
executable <adj.>	انجام پذیر
workable <adj.>	صورت پذیر
feasible <adj.>	انجام پذیر
doable <adj.>	انجام پذیر
contrivable <adj.>	صورت پذیر
achievable <adj.>	صورت پذیر
practicable <adj.>	امکان پذیر
possible [doable, feasible] <adj.>	امکان پذیر
manageable <adj.>	امکان پذیر
makeable <adj.>	امکان پذیر
makable [spv. makeable] <adj.>	امکان پذیر
doable <adj.>	صورت پذیر
feasible <adj.>	صورت پذیر
contrivable <adj.>	انجام پذیر
achievable <adj.>	انجام پذیر
practicable <adj.>	صورت پذیر
possible [doable, feasible] <adj.>	صورت پذیر
manageable <adj.>	صورت پذیر
makeable <adj.>	صورت پذیر
makable [spv. makeable] <adj.>	صورت پذیر
feasible <adj.>	اجرا پذیر
practicable <adj.>	اجرا پذیر
workable <adj.>	اجرا پذیر
annullable <adj.>	فسخ پذیر
dividable [American E] <adj.>	بخش پذیر
divisible <adj.>	بخش پذیر
unalterable <adj.>	چاره نا پذیر
callable <adj.>	فسخ پذیر
cancelable [American] <adj.>	فسخ پذیر
cancellable [British] <adj.>	بطلان پذیر
cancelable [American] <adj.>	بطلان پذیر