Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (14 milliseconds)
English
Persian
irritancy
پوچ سازی باطل سازی
Search result with all words
revocation
باطل سازی برگردانی
defeasance
باطل سازی
invalidation
باطل سازی
annulation
باطل سازی
annulment
باطل سازی
anullment
باطل سازی
cancelation
[American]
باطل سازی
cancellation
باطل سازی
nullification
باطل سازی
recision
باطل سازی
revocation
باطل سازی
Other Matches
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
imagery
مجسمه سازی شبیه سازی
ouster
بی بهره سازی محروم سازی
frustration
خنثی سازی محروم سازی
frustrations
خنثی سازی محروم سازی
formularization
کوتاه سازی ضابطه سازی
subjugation
مقهور سازی مطیع سازی
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorted
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
externals
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
idolization
بت سازی
repk lection
پر سازی
pavements
کف سازی
pavement
کف سازی
stylization
مد سازی
flection
خم سازی
individualising
تک سازی
retortion
خم سازی
local anasthesia
سر سازی
bridge building
پل سازی
bridgework
پل سازی
flooring
کف سازی
retortion
کج سازی
individualization
تک سازی
individuation
تک سازی
padding
له سازی
individualized
تک سازی
individualize
تک سازی
compaction
تو پر سازی
deflexion
خم سازی
individualises
تک سازی
individualizes
تک سازی
individualizing
تک سازی
truncation
بی سر سازی
individualised
تک سازی
nationalization
ملی سازی
maximization
بیشینه سازی
industrialization
صنعتی سازی
humanization
مردمی سازی
fading
محو سازی
enrichment
غنی سازی
nidification
اشیانه سازی
machicolation
مزغل سازی
pilework foundation
پی سازی با شمع
liquefaction
ابگونه سازی
nonlinear optimization
بهینه سازی
mystification
گیج سازی
mutualization
دو طرفه سازی
machine building
ماشین سازی
minimalization
کمینه سازی
miseenscene
صحنه سازی
modeller
قالب سازی
microsoft
بهنگام سازی
microminiaturization
ریز سازی
mortar mixing
ملات سازی
mythopoetic
اساطیر سازی
nest building
لانه سازی
networking
شبکه سازی
mealing
نرم سازی
nidificate
لانه سازی
municipalize
شهر سازی
materialization
مادی سازی
manumission
ازاد سازی
malting
مالت سازی
magnifcation
بزرگ سازی
minimization
کمینه سازی
exclusion
محروم سازی
substructure
زیر سازی
brewing
ابجو سازی
equating
هم ارز سازی
reclamation
اباد سازی
bedding
ثابت سازی
bedding
محکم سازی
bedding
کف سازی بسترسازی
beautification
زیبا سازی
bookbinding
کتاب سازی
fitting
جفت سازی
substructures
زیر سازی
miniaturization
کوچک سازی
illumination
روشن سازی
metabolic
سوخت و سازی
secretion
پنهان سازی
synchronizing
همزمان سازی
integration
مجتمع سازی
cooling
خنک سازی
doping
ناخالص سازی
formulation
قاعده سازی
infuriation
خشمگین سازی
inspissation
غلیظ سازی
lapidation
سنگسار سازی
lapidification
سنگ سازی
seduction
گمراه سازی
latticing
شبکه سازی
levigation
نرم سازی
neutralization
بی اثر سازی
neutralization
خنثی سازی
insulating
عایق سازی
insulates
عایق سازی
insulate
عایق سازی
landscape painting
منظره سازی
lancination
پاره سازی
intensification
پر قوت سازی
refreshments
تازه سازی
refreshment
تازه سازی
inurement
معتاد سازی
irksomeness
کسل سازی
wearisomeness
کسل سازی
strangling
خفه سازی
irreticence
فاش سازی
lamponery
هجونامه سازی
lancination
مجروح سازی
emulsification
امولسیون سازی
pacification
ارام سازی
oblieration
پاک سازی
proportionment
متناسب سازی
forgery
صورت سازی
forgery
سند سازی
forgeries
صورت سازی
forgeries
سند سازی
pulverization
پودر سازی
solutions
چاره سازی
procurance
فراهم سازی
preformation
پیش سازی
simulation
فاهر سازی
simulation
شبیه سازی
notification
اگاه سازی
relocation
جابجا سازی
precipitousness work
خلاصه سازی
prefabrication
پیش سازی
reductions
ساده سازی
reduction
ساده سازی
roofing
سقف سازی
implementation
پیاده سازی
solution
چاره سازی
punctation
نقطه سازی
stripping
برهنه سازی
replacement
جانشین سازی
re construction
دوباره سازی
rearrngement
پس وپیش سازی
extinction
خاموش سازی
rectification
دائم سازی
refrigerating technique
فن سرما سازی
restoration to life
زنده سازی
vaporization
بخار سازی
retardment
کند سازی
retrenchment
مستحکم سازی
replacements
جانشین سازی
abbreviation
کوته سازی
puppydom
خود سازی
puppyhood
خود سازی
purification
خالص سازی
quadrature
مربع سازی
curtailment
کوتاه سازی
rarafaction
رقیق سازی
rarafaction
لطیف سازی
mutilation
معیوب سازی
separating
جدا سازی
abbreviations
کوته سازی
reviviscence
زنده سازی
obliteration
پاک سازی
optimize
بهینه سازی
rejuvenation
جوان سازی
depletion
تهی سازی
optometry
عینک سازی
ostosis
استخوان سازی
displacement
جانشین سازی
packing
فشرده سازی
overconditioning
پرشرطی سازی
paling
نرده سازی
panel work
تنکه سازی
obscuration
تیره سازی
milling
ارد سازی
assimilation
همگون سازی
assimilation
درون سازی
optimality
بهینه سازی
optimization
بهینه سازی
smoothing
صاف سازی
arching
طاق سازی
patterning
نمونه سازی
paneling
قاب سازی
panification
نان سازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com