English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 160 (9 milliseconds)
English Persian
appellee پژوهش خوانده
Other Matches
investigation پژوهش
appeals پژوهش
experiment پژوهش
experimented پژوهش
experimenting پژوهش
experiments پژوهش
monograph تک پژوهش
monographs تک پژوهش
appeal پژوهش
appealed پژوهش
investigations پژوهش
researched پژوهش
researches پژوهش
researching پژوهش
research پژوهش
researched پژوهش کردن
boarding party گروه پژوهش
appellant پژوهش خواه
court of appeal دادگاه پژوهش
courts of appeal دادگاه پژوهش
research پژوهش کردن
unappealabe پژوهش ناپذیر
boarding parties گروه پژوهش
research method شیوه پژوهش
inappellable پژوهش ناپذیر
inappealable پژوهش ناپذیر
psychical research پژوهش فراروانی
herborization پژوهش درگیاهان
operation research پژوهش عملیاتی
researching پژوهش کردن
pure research پژوهش محض
researches پژوهش کردن
field work پژوهش میدانی
research design طرح پژوهش
research method روش پژوهش
chemical research پژوهش شیمیایی
object of appeal پژوهش خواسته
action research پژوهش عمل نگر
survey research پژوهش زمینه یاب
herborize پژوهش درگیاهان کردن
appealable قابل پژوهش خواهی
respondents پژوهش خواه مستانف علیه
respondent پژوهش خواه مستانف علیه
psychognosis تحقیقات روانی روان پژوهش
Scientific research. تحقیقات ( پژوهش های ) علمی
psychognosy تحقیقات روانی روان پژوهش
respondents خوانده
respondent خوانده
defendants خوانده
defendant خوانده
appellee فرجام خوانده
adopted child فرزند خوانده
respondent in court of cassation فرجام خوانده
called فرا خوانده
stepdaughters دختر خوانده
stepdaughter دختر خوانده
blood brothers برادر خوانده
blood brother برادر خوانده
bidden guest مهمان خوانده
foster son پسر خوانده
foster parents والدین خوانده
deep read بسیار خوانده
illegibility خوانده نشدنی
foster child فرزند خوانده
mercury delay line داده خوانده می شد
nurse child فرزند خوانده
stepsons فرزند خوانده
stepson فرزند خوانده
unsung خوانده نشده
godchild فرزند خوانده
godchildren فرزند خوانده
respondents فرجام خوانده
stepchildren فرزند خوانده
stepchild فرزند خوانده
adopted son پسر خوانده
unread خوانده نشده
respondent فرجام خوانده
called program برنامه فرا خوانده
invitee مدعو شحص خوانده
to be called به نامی خوانده شدن
self-educated پیش خود درس خوانده
fosterling طفل شیرخوار فرزند خوانده
self educated پیش خود درس خوانده
The people have got wise to him. مردم دستش را خوانده اند
delays خیر داده کاملاگ خوانده میشود
loard of creation بشر که اشرف المخلوقات خوانده میشود
particulars دادخواست خواهان و لایحه جوابیه خوانده
delaying خیر داده کاملاگ خوانده میشود
relicta verificatione تسلیم خوانده در مقابل دعوی خواهان
delay خیر داده کاملاگ خوانده میشود
plea دفاع خوانده در برابر ادعای خواهان
omnim gatherum مهمانی که همه کس بدان خوانده شود
pleas دفاع خوانده در برابر ادعای خواهان
It must be left to the future to repeat the study under better controlled conditions این را باید به آینده باقی گذاشت که پژوهش را در شرایط کنترل شده بهتر تکرار کرد.
godmothers نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
cantatas شعری که با اوازیکنفری همراه موسیقی خوانده شود
cantata شعری که با اوازیکنفری همراه موسیقی خوانده شود
scans بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود
He has read the book from cover to cover . کتاب رااز اول تا آخر خوانده است
scanned بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود
godmother نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
scan بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود
I assume that you did read this article. من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
I premise that you did read this article. من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
plea of tender اعلام امادگی خوانده به ادای دین خواهان در دادگاه
file handing routine قسمتی از یک برنامه کامپیوترکه داده را از یک فایل خوانده و در ان می نویسد
barbershop وابسته به آهنگ احساساتی که توسط چند مرد خوانده شود
refresh تعداد دفعاتی که قطعه RAM پویا خوانده ونوشته میشود
refreshes تعداد دفعاتی که قطعه RAM پویا خوانده ونوشته میشود
refreshed تعداد دفعاتی که قطعه RAM پویا خوانده ونوشته میشود
demurrer عبارت از ان است که خوانده ضمن تصدیق اصل افهارات خواهان
Queen's English [King's English] <idiom> [انگلیسی استاندارد و صحیح از نظر گرامری که در بریتانیا خوانده و نوشته می شود.]
wager of law نوعی از دفاع که خوانده به استنادسوگند خود و یازده تن ازهمسایگان بری الذمه می شد
acknowledged mail تابعی که به فرستنده اعلام میکند پیام پستی الکترونیکی خوانده شده است
buffer فضای ذخیره سازی موقت برای داده که در حافظه اصلی خوانده یا نوشته شود
backgrounds نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
background نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
injunction دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
injunctions دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
compartment rug فرش با طرح خشتی یا بندی لوزی که به خانه شطرنجی و کندوی عسل نیز خوانده می شود
tender وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendered وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tenderest وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendering وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
vindictive damages مقدار غرامتی که دادگاه علاوه بر خسارت واقعی وارد برخواهان از خوانده به منظورتنبیه او وصول میکند
tout temps prist تسلیم خوانده در برابرخواهان با اعلام این که همیشه برای تحویل یا انجام خواسته حاضر است
psychologize پژوهش روانشناسی کردن روانکاوی کردن
holographic image [ذخیره داده به صورت تصویری که بعدا توسط بانکی از خانه های نوری و لیزر خوانده میشود.]
buffering دو بافرکه با هم کار می کنند به طوری که وقتی در یکی داده وارد میشود دیگری میتواند خوانده شود
wands دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
wand دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
head switching فعال کردن نوک خواندن ونوشتن به هنگام خوانده ونوشته شدن اطلاعات توسط دستگاه ذخیره با دستیابی تصادفی
queueing فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queue فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queues فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
register ذخیره موقت داده که در حافظه نوشته یا از حافظه خوانده میشود
registering ذخیره موقت داده که در حافظه نوشته یا از حافظه خوانده میشود
registers ذخیره موقت داده که در حافظه نوشته یا از حافظه خوانده میشود
moderated list لیست پستی که تمام موضوعات آن پیش از ارسال به کاربران لیست خوانده میشود
ebam Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
brief خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefest خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefer خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefed خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
raw روش دستیابی به فایل که وقتی داده از فایل خوانده میشود نیازی به ترجمه داده یا تنظیم آن ندارد
config.sys این فایل در هنگام روشن شدن CPU یک بار خوانده میشود و سیستم عامل بار میشود
demurring ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurs ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurred ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demur ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
pre- دستورات خوانده شده و ذخیره شده در یک صف کوتاه موقت در CPU که حاوی دستورات بعدی برای پردازش است و سرعت اجرا را افزایش میدهد
pre دستورات خوانده شده و ذخیره شده در یک صف کوتاه موقت در CPU که حاوی دستورات بعدی برای پردازش است و سرعت اجرا را افزایش میدهد
flashes عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
flashed عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
flash عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
rom دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
fifo که اولین عنصری که وارد صف میشود. اولین عنصری است که خوانده میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com