English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
arcade پیاده روی سرپوشیده
Other Matches
disembarkation به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
grenadier سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
detrain از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
secondary landing منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
porches سرپوشیده
porch سرپوشیده
loggia سرپوشیده
lichgate جای سرپوشیده
shed کارخانه سرپوشیده
cloisters راهرو سرپوشیده
blind flange فلانژ سرپوشیده
cages تالار سرپوشیده
cage تالار سرپوشیده
cloister راهرو سرپوشیده
arenas تالار سرپوشیده
arena تالار سرپوشیده
xystus ورزشگاه سرپوشیده
natatorium استخر سرپوشیده
corridors راه سرپوشیده
corridor راه سرپوشیده
sheds کارخانه سرپوشیده
loggia ایوان سرپوشیده
field house ورزشگاه سرپوشیده
pitfall گودال سرپوشیده
pitfalls گودال سرپوشیده
archways گذر سرپوشیده
grandstand جایگاه سرپوشیده
grandstands جایگاه سرپوشیده
lich-gate راهرو سرپوشیده
shedding کارخانه سرپوشیده
archway گذر سرپوشیده
tunneling مسیر عبوری سرپوشیده
van واگن باری سرپوشیده
vans واگن باری سرپوشیده
tunneled مسیر عبوری سرپوشیده
withoutdoors بیرون از جای سرپوشیده
tunnels مسیر عبوری سرپوشیده
culverts مجرای ابگذر سرپوشیده
vestibules دالان سرپوشیده هشتی
indoor polo چوگان در تالار سرپوشیده
stoa ایوان یا گردشگاه سرپوشیده
culvert مجرای ابگذر سرپوشیده
tunnelled مسیر عبوری سرپوشیده
tunnel مسیر عبوری سرپوشیده
baths استخر شنای سرپوشیده
vestibule دالان سرپوشیده هشتی
field house تالار سرپوشیده بزرگ
xystus ایوان سرپوشیده برای ورزش
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
culvert نهر سرپوشیده مجرای اب زیر جاده
culverts نهر سرپوشیده مجرای اب زیر جاده
clubhouse ساختمان در زمین گلف جایگاه سرپوشیده تماشاگران
clubhouses ساختمان در زمین گلف جایگاه سرپوشیده تماشاگران
box lacrosse مسابقه لاکراس بین دو تیم 6نفره در تالار سرپوشیده
lich gate سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
boxla مسابقه لاکراس بین دو تیم 6نفره در تالار سرپوشیده
overhaul پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauling پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
interim overhaul پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
sidewalk پیاده رو
peripatetic پیاده رو
infantry پیاده
pedestrian پیاده
dismounted پیاده
foot slogger پیاده
on of پیاده
pignorate پیاده
infantry man پیاده
sidewalks پیاده رو
pavement پیاده رو
pavements پیاده رو
footer پیاده رو
pedestrians پیاده
footway پیاده رو
ganway پل پیاده رو
impledge پیاده
footpath پیاده رو
walkway پیاده رو
foot bank پیاده رو
foot bridge پل پیاده رو
pedestrian bridge پل پیاده رو
walkways پیاده رو
foot infantry پیاده
footpaths پیاده رو
walk پیاده رو
walked پیاده رو
afoot پیاده
path پیاده رو
paths پیاده رو
side walk پیاده رو
walks پیاده رو
zebra crossings خط عابر پیاده
dismantles پیاده کردن
footsoldier سرباز پیاده
footpad راهزن پیاده
dismantled پیاده کردن
foot slugger سرباز پیاده
to walk . To go on foot. پیاده رفتن
foot passenger پیاده پا رهسپار
foot passenger مسافر پیاده
foot infantry پیاده نظام
dismantle پیاده کردن
zebra crossing خط عابر پیاده
walkabouts گردش پیاده
impledge پیاده شطرنج
unset پیاده کردن
wayfaring پیاده روی
walkabout مسافرت پیاده
grabby سرباز پیاده
get down پیاده شدن
ganger مسافر پیاده
walkabout گردش پیاده
walkabouts مسافرت پیاده
footbridge پل پیاده روها
footbridge پل پیاده روی
footbridges پل پیاده روها
footbridges پل پیاده روی
dismantling پیاده کردن
turnable foot bridge پل پیاده رو گردان
disassemble پیاده کردن
dismantlement پیاده کردن
disembarkation پیاده شدن
demodulator پیاده کننده
demodulation پیاده کردن
armored infantry پیاده زرهی
armored infantry پیاده مکانیزه
counterpawn پیاده متقابل
disembarks پیاده شدن
pad دزد پیاده
pads دزد پیاده
promotion ترفیع پیاده
infantry سرباز پیاده
promotions ترفیع پیاده
mechanized پیاده زرهی
hike پیاده روی
hiked پیاده روی
hikes پیاده روی
hiking پیاده روی
infantry پیاده نظام
pedestrian crossing گذرگاه پیاده
pedestrian crossings گذرگاه پیاده
banquette نیمکت پیاده رو
disembarked پیاده شدن
hump پیاده روی
set down پیاده کردن
dismount پیاده کردن
pedestrianism پیاده روی
dismounting پیاده کردن
dismounts پیاده کردن
alight پیاده شدن
alighted پیاده شدن
alighting پیاده شدن
humping پیاده روی
knight of the road راهزن پیاده
disembarking پیاده کردن
disembarking پیاده شدن
disembarks پیاده کردن
disembarked پیاده کردن
disembark پیاده شدن
pignorate پیاده شطرنج
disembark پیاده کردن
regiment of f. هنگ پیاده
rifle man سرباز پیاده
humps پیاده روی
on foot به صورت پیاده
on foot پای پیاده
alights پیاده شدن
wayfarers مسافر پیاده
to pad the hoof پیاده رفتن
implementation پیاده سازی
infantry man سرباز پیاده
to pad aroad پیاده رفتن
wayfarer مسافر پیاده
pawn پیاده شطرنج
pawning پیاده شطرنج
pawned پیاده شطرنج
to pad it پیاده رفتن
pawns پیاده شطرنج
to get off پیاده شدن از
take down پیاده کردن
kerb جدول پیاده رو
kerb حاشیه پیاده رو
kerbs جدول پیاده رو
torero گاوباز پیاده
skirmisher پیاده نظام
kerbs حاشیه پیاده رو
to ride shanks's mare پیاده رفتن
to go on foot پیاده رفتن
in step با سرعت پیاده روی
light infantry پیاده نظام سبک
pawn promotion ترفیع پیاده شطرنج
panel formwork قالببندی پیاده شونده
foot soldier سرباز پیاده نظام
grabby نفر پیاده نظام
dogface سرباز پیاده نظام
pawn push پیاده رانی شطرنج
poisoned pawn پیاده زهراگین یا مسموم
deplane از هواپیما پیاده شدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com