Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
poisoned pawn
پیاده زهراگین یا مسموم
Other Matches
poisoned pawn variation
واریاسیون پیاده زهراگین دردفاع سیسیلی
venom
مسموم کردن مسموم شدن
toxic
زهراگین
virose
زهراگین
virulently
زهراگین
virulent
زهراگین
virous
زهراگین
disembarkation
به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
poisoned
مسموم
toxic
مسموم
detrain
از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
grenadier
سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
loco
مسموم شدن
poison
مسموم کردن
squiffy
مسموم شده
venenate
مسموم کردن
toxicant
مسموم زهر
saturnic
مسموم از سرب
squiffed
مسموم شده
toxicant
مسموم کننده
poisoner
مسموم کننده
poisoners
مسموم کننده
poisons
مسموم کردن
empoison
مسموم کردن
venenate
زهر دادن به مسموم
unsullied
مسموم نشده-سالم
nicotinize
مسموم کردن از تنباکو
copraemia
مسموم شدن خون درموردیبوست
ergotize
باسگاله یازنگ مسموم کردن
toxic
زهرالود مسموم کننده گاز سمی
hydrargyia or rism
مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
secondary landing
منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
landing group
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
overhauled
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauling
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhaul
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
miasmas
دم یادمه بد بو بخار یادمه مسموم کننده
poison
مسموم کردن چیز خور کردن سم
miasma
دم یادمه بد بو بخار یادمه مسموم کننده
poisons
مسموم کردن چیز خور کردن سم
interim overhaul
پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
foot bank
پیاده رو
on of
پیاده
pedestrians
پیاده
walk
پیاده رو
impledge
پیاده
walked
پیاده رو
ganway
پل پیاده رو
foot infantry
پیاده
pedestrian
پیاده
pedestrian bridge
پل پیاده رو
foot slogger
پیاده
infantry
پیاده
footer
پیاده رو
foot bridge
پل پیاده رو
pavement
پیاده رو
footway
پیاده رو
afoot
پیاده
peripatetic
پیاده رو
paths
پیاده رو
path
پیاده رو
sidewalks
پیاده رو
walks
پیاده رو
side walk
پیاده رو
pavements
پیاده رو
walkways
پیاده رو
walkway
پیاده رو
footpaths
پیاده رو
dismounted
پیاده
footpath
پیاده رو
sidewalk
پیاده رو
pignorate
پیاده
infantry man
پیاده
armored infantry
پیاده مکانیزه
banquette
نیمکت پیاده رو
armored infantry
پیاده زرهی
counterpawn
پیاده متقابل
pedestrian crossings
گذرگاه پیاده
footbridge
پل پیاده روها
footbridge
پل پیاده روی
footbridges
پل پیاده روها
footbridges
پل پیاده روی
turnable foot bridge
پل پیاده رو گردان
impledge
پیاده شطرنج
promotion
ترفیع پیاده
promotions
ترفیع پیاده
mechanized
پیاده زرهی
hike
پیاده روی
hiked
پیاده روی
hikes
پیاده روی
hiking
پیاده روی
infantry
پیاده نظام
to walk . To go on foot.
پیاده رفتن
pedestrian crossing
گذرگاه پیاده
infantry
سرباز پیاده
to get off
پیاده شدن از
wayfaring
پیاده روی
walkabout
مسافرت پیاده
walkabout
گردش پیاده
on foot
به صورت پیاده
on foot
پای پیاده
walkabouts
مسافرت پیاده
walkabouts
گردش پیاده
zebra crossing
خط عابر پیاده
knight of the road
راهزن پیاده
to go on foot
پیاده رفتن
unset
پیاده کردن
pedestrianism
پیاده روی
take down
پیاده کردن
to pad aroad
پیاده رفتن
to pad it
پیاده رفتن
skirmisher
پیاده نظام
set down
پیاده کردن
to pad the hoof
پیاده رفتن
to ride shanks's mare
پیاده رفتن
regiment of f.
هنگ پیاده
torero
گاوباز پیاده
pignorate
پیاده شطرنج
infantry man
سرباز پیاده
zebra crossings
خط عابر پیاده
dismantlement
پیاده کردن
disembarkation
پیاده شدن
disassemble
پیاده کردن
demodulator
پیاده کننده
footpad
راهزن پیاده
grabby
سرباز پیاده
get down
پیاده شدن
ganger
مسافر پیاده
footsoldier
سرباز پیاده
foot slugger
سرباز پیاده
foot passenger
پیاده پا رهسپار
foot passenger
مسافر پیاده
foot infantry
پیاده نظام
demodulation
پیاده کردن
dismantled
پیاده کردن
disembarks
پیاده کردن
alighted
پیاده شدن
alighting
پیاده شدن
alights
پیاده شدن
disembarking
پیاده شدن
implementation
پیاده سازی
disembarking
پیاده کردن
kerb
حاشیه پیاده رو
disembarked
پیاده شدن
kerb
جدول پیاده رو
disembarked
پیاده کردن
disembark
پیاده شدن
disembarks
پیاده شدن
dismantles
پیاده کردن
dismantle
پیاده کردن
dismantling
پیاده کردن
pads
دزد پیاده
dismount
پیاده کردن
pad
دزد پیاده
dismounting
پیاده کردن
dismounts
پیاده کردن
humps
پیاده روی
rifle man
سرباز پیاده
disembark
پیاده کردن
pawning
پیاده شطرنج
wayfarer
مسافر پیاده
hump
پیاده روی
wayfarers
مسافر پیاده
pawns
پیاده شطرنج
pawned
پیاده شطرنج
pawn
پیاده شطرنج
kerbs
جدول پیاده رو
kerbs
حاشیه پیاده رو
humping
پیاده روی
alight
پیاده شدن
disassembly
پیاده کردن موتور
land vi
پیاده شدن رسیدن
pedestrian guard rail
جانپناه برای پیاده رو
janizary
سرباز پیاده نظام
pedestrianising
پیاده روی کردن
pawn roller
پیاده رانی شطرنج
landing craft assault
قایق نیرو پیاده کن
pawn push
پیاده رانی شطرنج
landing craft tank
ناو تانک پیاده کن
deplane
از هواپیما پیاده شدن
setting out
پیاده کردن نقشه
infantryman
جمعی پیاده نظام
system implementation
پیاده سازی سیستم
dismantles
پیاده کردن موتور
infantrymen
جمعی پیاده نظام
infantrymen
سرباز پیاده نظام
pedestrianises
پیاده روی کردن
dismantled
پیاده کردن موتور
pedestrianised
پیاده روی کردن
shoring
پیاده شدن در ساحل
setting out
پیاده کردن مسیر
dismantling
پیاده کردن موتور
pawn promotion
ترفیع پیاده شطرنج
mush
پیاده در برف سفرکردن
curbs
جلوگیری لبه پیاده رو
grabby
نفر پیاده نظام
light infantry
پیاده سبک اسلحه
landing ship
ناو نیرو پیاده کن
light infantry
پیاده نظام سبک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com