English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 237 (15 milliseconds)
English Persian
implementation پیاده سازی
Search result with all words
built-in تابع مخصوصی که در برنامه پیاده سازی شده است
extend بخشی از CPU که حاوی پیاده سازی سخت افزاری از توابع ریاضی مختلف است
extending بخشی از CPU که حاوی پیاده سازی سخت افزاری از توابع ریاضی مختلف است
extends بخشی از CPU که حاوی پیاده سازی سخت افزاری از توابع ریاضی مختلف است
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
permanent تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت
demonstration نرم افزاری که آنچه یک برنامه قادر به انجام است بدون پیاده سازی توابع آن نشان میدهد
demonstrations نرم افزاری که آنچه یک برنامه قادر به انجام است بدون پیاده سازی توابع آن نشان میدهد
dedicated تابع منط قی که رد طراحی سخت افزار پیاده سازی شده است . معمولاگ یک کار یا مدار
exclusive پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
demo نشان دادن آنچه یک برنامه کاربردی میتواند انجام دهد بدون پیاده سازی تمام توابع
gate قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
gate پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gate پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gate پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
gates قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
gates پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gates پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gates پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gates یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
dismountable pack بسته قابل پیاده سازی
ethernet شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور
EXNOR پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
EXOR پیاده سازی الکترونیکی تابع EX OR
microcode کنترل دستورات ALU که به صورت نرم افزار سخت افزاری پیاده سازی شده است
NEQ پیاده سازی الکترونیکی تابع NER
non equivalence function پیاده سازی الکترونیکی تابع NEQ
nondismountable pack بسته غیرقابل پیاده سازی
OR function پیاده سازی الکترونیکی تابع OR
system implementation پیاده سازی سیستم
temporary storage فایل روی دیسک سخت که توسط نرم افزار برای ذخیره موقت داده یا نرم افزاری حافظه مجازی را پیاده سازی میکند مثل ویندوز ماکروسافت استفاده میشود
thick Ethernet شبکه پیاده سازی شده با استفاده ازکابل Loaxial ضخیم و دستگاههای ارسال و دریافت برای اتصال کابلهای منشعب که میتواند مسافت طولانی را طی میکند
thin Ethernet شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل loaxial و اتصالات BNC و محدود به چند متری میشود
ttl استفاده از طراحی TTL و قط عات برای پیاده سازی مدارهای منط قی و دروازه ها
turbo pascal یک پیاده سازی عمومی از زبان برنامه نویسی پاسکال
Other Matches
disembarkation به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
detrain از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
grenadier سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
secondary landing منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
overhaul پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauling پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
interim overhaul پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustrations خنثی سازی محروم سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
peripatetic پیاده رو
sidewalk پیاده رو
sidewalks پیاده رو
walkways پیاده رو
dismounted پیاده
pignorate پیاده
side walk پیاده رو
pedestrians پیاده
walkway پیاده رو
pedestrian پیاده
afoot پیاده
paths پیاده رو
walked پیاده رو
walks پیاده رو
infantry man پیاده
footpath پیاده رو
impledge پیاده
footpaths پیاده رو
foot slogger پیاده
footer پیاده رو
footway پیاده رو
ganway پل پیاده رو
path پیاده رو
foot bank پیاده رو
foot bridge پل پیاده رو
pavements پیاده رو
pavement پیاده رو
on of پیاده
infantry پیاده
walk پیاده رو
foot infantry پیاده
pedestrian bridge پل پیاده رو
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
grabby سرباز پیاده
to pad it پیاده رفتن
disembarking پیاده کردن
to pad aroad پیاده رفتن
to go on foot پیاده رفتن
impledge پیاده شطرنج
dismounts پیاده کردن
to get off پیاده شدن از
unset پیاده کردن
dismounting پیاده کردن
infantry man سرباز پیاده
to pad the hoof پیاده رفتن
kerb حاشیه پیاده رو
wayfaring پیاده روی
knight of the road راهزن پیاده
alights پیاده شدن
alighted پیاده شدن
alight پیاده شدن
turnable foot bridge پل پیاده رو گردان
kerbs حاشیه پیاده رو
banquette نیمکت پیاده رو
kerbs جدول پیاده رو
torero گاوباز پیاده
alighting پیاده شدن
to ride shanks's mare پیاده رفتن
kerb جدول پیاده رو
dismantled پیاده کردن
demodulator پیاده کننده
demodulation پیاده کردن
regiment of f. هنگ پیاده
hump پیاده روی
dismantles پیاده کردن
humping پیاده روی
humps پیاده روی
disassemble پیاده کردن
dismantling پیاده کردن
dismantle پیاده کردن
pedestrianism پیاده روی
pignorate پیاده شطرنج
on foot به صورت پیاده
on foot پای پیاده
dismantlement پیاده کردن
disembarkation پیاده شدن
foot infantry پیاده نظام
counterpawn پیاده متقابل
rifle man سرباز پیاده
disembarks پیاده شدن
foot slugger سرباز پیاده
footsoldier سرباز پیاده
set down پیاده کردن
skirmisher پیاده نظام
ganger مسافر پیاده
take down پیاده کردن
dismount پیاده کردن
disembarks پیاده کردن
foot passenger پیاده پا رهسپار
pads دزد پیاده
pad دزد پیاده
disembark پیاده کردن
disembark پیاده شدن
disembarked پیاده کردن
disembarked پیاده شدن
disembarking پیاده شدن
foot passenger مسافر پیاده
get down پیاده شدن
hiked پیاده روی
hike پیاده روی
footpad راهزن پیاده
mechanized پیاده زرهی
promotions ترفیع پیاده
promotion ترفیع پیاده
to walk . To go on foot. پیاده رفتن
hikes پیاده روی
hiking پیاده روی
pedestrian crossings گذرگاه پیاده
pedestrian crossing گذرگاه پیاده
infantry سرباز پیاده
infantry پیاده نظام
footbridges پل پیاده روی
pawns پیاده شطرنج
wayfarers مسافر پیاده
walkabouts مسافرت پیاده
footbridges پل پیاده روها
armored infantry پیاده زرهی
walkabouts گردش پیاده
walkabout گردش پیاده
armored infantry پیاده مکانیزه
footbridge پل پیاده روی
zebra crossing خط عابر پیاده
footbridge پل پیاده روها
pawned پیاده شطرنج
walkabout مسافرت پیاده
pawning پیاده شطرنج
pawn پیاده شطرنج
zebra crossings خط عابر پیاده
wayfarer مسافر پیاده
foot soldier سرباز پیاده نظام
doughboy سرباز پیاده نظام
pedestrian guard rail جانپناه برای پیاده رو
pawn roller پیاده رانی شطرنج
dismantling پیاده کردن موتور
dismantles پیاده کردن موتور
dismantled پیاده کردن موتور
pawn promotion ترفیع پیاده شطرنج
drill marching تمرین پیاده روی
pawn push پیاده رانی شطرنج
dough boy سرباز پیاده نظام
disassembly پیاده کردن موتور
pad پیاده سفر کردن
pads پیاده سفر کردن
curbs جلوگیری لبه پیاده رو
curbing جلوگیری لبه پیاده رو
curbed جلوگیری لبه پیاده رو
curb جلوگیری لبه پیاده رو
light infantry پیاده سبک اسلحه
mush پیاده در برف سفرکردن
advanced pawn پیاده پیش رفته
deplane از هواپیما پیاده شدن
poisoned pawn پیاده زهراگین یا مسموم
isolani پیاده ایزوله شطرنج
dogface سرباز پیاده نظام
dosmount command فرمان پیاده کردن
to drop someone off کسی را پیاده کرن
at walking pace با سرعت پیاده روی
landing beach ساحل پیاده شدن
infantrymen جمعی پیاده نظام
administrative landing پیاده شدن اداری
four powns attack حمله چهار پیاده
mechanized infantry یکان پیاده مکانیزه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com