English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
night landing پیاده شدن درساحل در شب
Other Matches
ashore درساحل
limicoline زیست کننده درساحل
disembarkation به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
detrain از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
grenadier سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
secondary landing منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
overhauling پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhaul پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
interim overhaul پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
dismounted پیاده
paths پیاده رو
path پیاده رو
infantry man پیاده
walkways پیاده رو
pedestrians پیاده
footpath پیاده رو
footpaths پیاده رو
pignorate پیاده
pavements پیاده رو
pavement پیاده رو
side walk پیاده رو
on of پیاده
infantry پیاده
pedestrian پیاده
walkway پیاده رو
impledge پیاده
foot bank پیاده رو
foot bridge پل پیاده رو
walks پیاده رو
foot infantry پیاده
afoot پیاده
pedestrian bridge پل پیاده رو
footway پیاده رو
walked پیاده رو
peripatetic پیاده رو
sidewalk پیاده رو
sidewalks پیاده رو
walk پیاده رو
foot slogger پیاده
footer پیاده رو
ganway پل پیاده رو
alighting پیاده شدن
footbridge پل پیاده روها
set down پیاده کردن
dismounts پیاده کردن
alight پیاده شدن
regiment of f. هنگ پیاده
rifle man سرباز پیاده
to get off پیاده شدن از
skirmisher پیاده نظام
pawned پیاده شطرنج
kerbs جدول پیاده رو
kerbs حاشیه پیاده رو
kerb جدول پیاده رو
kerb حاشیه پیاده رو
take down پیاده کردن
alights پیاده شدن
alighted پیاده شدن
pawning پیاده شطرنج
pawns پیاده شطرنج
pawn پیاده شطرنج
wayfarer مسافر پیاده
wayfarers مسافر پیاده
to pad the hoof پیاده رفتن
foot slugger سرباز پیاده
demodulator پیاده کننده
dismantle پیاده کردن
demodulation پیاده کردن
grabby سرباز پیاده
impledge پیاده شطرنج
counterpawn پیاده متقابل
infantry man سرباز پیاده
disassemble پیاده کردن
get down پیاده شدن
foot passenger پیاده پا رهسپار
foot passenger مسافر پیاده
foot infantry پیاده نظام
footpad راهزن پیاده
footsoldier سرباز پیاده
ganger مسافر پیاده
dismantlement پیاده کردن
disembarkation پیاده شدن
knight of the road راهزن پیاده
banquette نیمکت پیاده رو
hike پیاده روی
mechanized پیاده زرهی
promotions ترفیع پیاده
promotion ترفیع پیاده
pedestrianism پیاده روی
pignorate پیاده شطرنج
footbridges پل پیاده روی
footbridges پل پیاده روها
hiked پیاده روی
hikes پیاده روی
hiking پیاده روی
armored infantry پیاده مکانیزه
armored infantry پیاده زرهی
pedestrian crossings گذرگاه پیاده
pedestrian crossing گذرگاه پیاده
infantry سرباز پیاده
infantry پیاده نظام
on foot پای پیاده
on foot به صورت پیاده
footbridge پل پیاده روی
humping پیاده روی
humps پیاده روی
pads دزد پیاده
pad دزد پیاده
disembark پیاده کردن
disembark پیاده شدن
disembarked پیاده کردن
disembarked پیاده شدن
disembarking پیاده کردن
disembarking پیاده شدن
disembarks پیاده کردن
disembarks پیاده شدن
hump پیاده روی
dismounting پیاده کردن
dismantling پیاده کردن
implementation پیاده سازی
to walk . To go on foot. پیاده رفتن
zebra crossings خط عابر پیاده
zebra crossing خط عابر پیاده
walkabouts گردش پیاده
walkabouts مسافرت پیاده
dismantles پیاده کردن
dismantled پیاده کردن
walkabout گردش پیاده
walkabout مسافرت پیاده
dismount پیاده کردن
torero گاوباز پیاده
to ride shanks's mare پیاده رفتن
to pad aroad پیاده رفتن
to pad it پیاده رفتن
turnable foot bridge پل پیاده رو گردان
wayfaring پیاده روی
to go on foot پیاده رفتن
unset پیاده کردن
landing ship ناو نیرو پیاده کن
beaching party گروه پیاده شونده
dismantles پیاده کردن موتور
janizary سرباز پیاده نظام
isolani پیاده ایزوله شطرنج
arcade پیاده روی سرپوشیده
administrative landing پیاده شدن اداری
walks گردش پیاده گردشگاه
grabby نفر پیاده نظام
land vi پیاده شدن رسیدن
light infantry پیاده سبک اسلحه
walk گردش پیاده گردشگاه
landing forces نیروهای پیاده شونده
landing craft tank ناو تانک پیاده کن
dismantling پیاده کردن موتور
advanced pawn پیاده پیش رفته
light infantry پیاده نظام سبک
landing craft assault قایق نیرو پیاده کن
walked گردش پیاده گردشگاه
landing beach ساحل پیاده شدن
mechanized infantry یکان پیاده مکانیزه
shin پیاده وباسرعت رفتن
shins پیاده وباسرعت رفتن
fee pawn پیاده ازاد شطرنج
pad پیاده سفر کردن
four powns attack حمله چهار پیاده
drill marching تمرین پیاده روی
doughboy سرباز پیاده نظام
dough boy سرباز پیاده نظام
dosmount command فرمان پیاده کردن
pads پیاده سفر کردن
disassembly پیاده کردن موتور
dismantled پیاده کردن موتور
at walking pace با سرعت پیاده روی
dismantle پیاده کردن موتور
in step با سرعت پیاده روی
to drop someone off کسی را پیاده کرن
deplane از هواپیما پیاده شدن
dogface سرباز پیاده نظام
dismounts از اسب پیاده شدن
system implementation پیاده سازی سیستم
shoring پیاده شدن در ساحل
setting out پیاده کردن مسیر
setting out پیاده کردن نقشه
curbs جلوگیری لبه پیاده رو
curbed جلوگیری لبه پیاده رو
curb جلوگیری لبه پیاده رو
staking پیاده کردن مسیر
curbing جلوگیری لبه پیاده رو
poisoned pawn پیاده زهراگین یا مسموم
mush پیاده در برف سفرکردن
unmounted سوار نشده پیاده
treadway bridge پل عبور موقتی پیاده
treadway پل برای عناصر پیاده
dismounts پیاده کردن یا شدن
dismounting پیاده کردن یا شدن
dismounting از اسب پیاده شدن
dismount پیاده کردن یا شدن
dismount از اسب پیاده شدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com