English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
armored infantry پیاده مکانیزه
Search result with all words
mechanized infantry یکان پیاده مکانیزه
Other Matches
disembarkation به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
semi mechanization نیمه مکانیزه
mechanizes مکانیزه کردن
mechanizing مکانیزه کردن
automate مکانیزه کردن
automating مکانیزه کردن
automated مکانیزه کردن
anti menchanized defense پدافند ضد مکانیزه
mechanized force نیروی مکانیزه
mechanization مکانیزه کردن
mechanized یکان مکانیزه
mechanize مکانیزه کردن
mechanised مکانیزه کردن
mechanises مکانیزه کردن
automates مکانیزه کردن
mechanising مکانیزه کردن
detrain از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
grenadier سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
secondary landing منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
wire roll نوعی سیم خاردار تاشو برای ساختن موانع ضد مکانیزه
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
overhauling پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhaul پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
interim overhaul پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
sidewalk پیاده رو
pedestrian پیاده
pedestrians پیاده
pavements پیاده رو
on of پیاده
infantry پیاده
footpaths پیاده رو
sidewalks پیاده رو
footpath پیاده رو
side walk پیاده رو
pignorate پیاده
pavement پیاده رو
walk پیاده رو
walkways پیاده رو
walkway پیاده رو
dismounted پیاده
paths پیاده رو
impledge پیاده
walks پیاده رو
ganway پل پیاده رو
foot infantry پیاده
footway پیاده رو
pedestrian bridge پل پیاده رو
afoot پیاده
foot bank پیاده رو
infantry man پیاده
peripatetic پیاده رو
path پیاده رو
footer پیاده رو
walked پیاده رو
foot slogger پیاده
foot bridge پل پیاده رو
take down پیاده کردن
skirmisher پیاده نظام
kerbs جدول پیاده رو
alight پیاده شدن
alighted پیاده شدن
kerbs حاشیه پیاده رو
kerb حاشیه پیاده رو
zebra crossing خط عابر پیاده
to get off پیاده شدن از
to go on foot پیاده رفتن
pawned پیاده شطرنج
pawning پیاده شطرنج
pawns پیاده شطرنج
wayfarer مسافر پیاده
alights پیاده شدن
wayfarers مسافر پیاده
alighting پیاده شدن
pawn پیاده شطرنج
footsoldier سرباز پیاده
disassemble پیاده کردن
demodulator پیاده کننده
demodulation پیاده کردن
impledge پیاده شطرنج
infantry man سرباز پیاده
counterpawn پیاده متقابل
knight of the road راهزن پیاده
banquette نیمکت پیاده رو
disembarkation پیاده شدن
footpad راهزن پیاده
foot slugger سرباز پیاده
foot passenger پیاده پا رهسپار
foot passenger مسافر پیاده
foot infantry پیاده نظام
ganger مسافر پیاده
get down پیاده شدن
grabby سرباز پیاده
dismantlement پیاده کردن
armored infantry پیاده زرهی
on foot پای پیاده
promotion ترفیع پیاده
pedestrianism پیاده روی
pignorate پیاده شطرنج
regiment of f. هنگ پیاده
footbridges پل پیاده روی
footbridges پل پیاده روها
footbridge پل پیاده روی
footbridge پل پیاده روها
rifle man سرباز پیاده
promotions ترفیع پیاده
mechanized پیاده زرهی
on foot به صورت پیاده
pedestrian crossings گذرگاه پیاده
pedestrian crossing گذرگاه پیاده
infantry سرباز پیاده
infantry پیاده نظام
hiking پیاده روی
hikes پیاده روی
hiked پیاده روی
hike پیاده روی
set down پیاده کردن
walkabouts مسافرت پیاده
disembark پیاده شدن
disembarked پیاده کردن
disembarked پیاده شدن
disembarks پیاده کردن
disembarks پیاده شدن
walkabout گردش پیاده
walkabout مسافرت پیاده
wayfaring پیاده روی
pad دزد پیاده
disembarking پیاده شدن
implementation پیاده سازی
disembark پیاده کردن
dismantles پیاده کردن
walkabouts گردش پیاده
hump پیاده روی
zebra crossings خط عابر پیاده
to walk . To go on foot. پیاده رفتن
dismantle پیاده کردن
humps پیاده روی
pads دزد پیاده
dismantled پیاده کردن
unset پیاده کردن
dismount پیاده کردن
humping پیاده روی
to ride shanks's mare پیاده رفتن
dismounting پیاده کردن
to pad the hoof پیاده رفتن
to pad it پیاده رفتن
dismounts پیاده کردن
to pad aroad پیاده رفتن
kerb جدول پیاده رو
turnable foot bridge پل پیاده رو گردان
dismantling پیاده کردن
torero گاوباز پیاده
disembarking پیاده کردن
land vi پیاده شدن رسیدن
landing craft tank ناو تانک پیاده کن
to drop someone off کسی را پیاده کرن
light infantry پیاده سبک اسلحه
advanced pawn پیاده پیش رفته
dismantles پیاده کردن موتور
landing beach ساحل پیاده شدن
dismantling پیاده کردن موتور
dismantle پیاده کردن موتور
landing craft assault قایق نیرو پیاده کن
light infantry پیاده نظام سبک
landing ship ناو نیرو پیاده کن
janizary سرباز پیاده نظام
isolani پیاده ایزوله شطرنج
mush پیاده در برف سفرکردن
dismantled پیاده کردن موتور
landing forces نیروهای پیاده شونده
pedestrianizes پیاده روی کردن
fee pawn پیاده ازاد شطرنج
arcade پیاده روی سرپوشیده
four powns attack حمله چهار پیاده
in step با سرعت پیاده روی
at walking pace با سرعت پیاده روی
shins پیاده وباسرعت رفتن
shin پیاده وباسرعت رفتن
walks گردش پیاده گردشگاه
walk گردش پیاده گردشگاه
foot soldier سرباز پیاده نظام
disassembly پیاده کردن موتور
grabby نفر پیاده نظام
pads پیاده سفر کردن
pad پیاده سفر کردن
dogface سرباز پیاده نظام
dosmount command فرمان پیاده کردن
dough boy سرباز پیاده نظام
walked گردش پیاده گردشگاه
doughboy سرباز پیاده نظام
drill marching تمرین پیاده روی
deplane از هواپیما پیاده شدن
night landing پیاده شدن درساحل در شب
dismounts پیاده کردن یا شدن
setting out پیاده کردن نقشه
pedestrianised پیاده روی کردن
curbs جلوگیری لبه پیاده رو
curbing جلوگیری لبه پیاده رو
curbed جلوگیری لبه پیاده رو
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com