Dictiornary-Farsi | پیاده پا رهسپار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
foot passenger	پیاده پا رهسپار


Other Matches

disembarkation	به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
grenadier	سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
detrain	از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
set forth	رهسپار شدن
leaving	رهسپار شدن
leave	رهسپار شدن
to me sail	رهسپار شدن
send in	رهسپار کردن
outbound	رهسپار دریا
out bound	رهسپار دریا
secondary landing	منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
set sail	رهسپار دریا شدن
he set out for the village	سوی ده رهسپار گردید
to set out on [start on] a journey	رهسپار سفری شدن
to put to sea	رهسپار دریا شدن
to set off for France	رهسپار شدن به فرانسه
soon after he left for paris	سوی پاریس رهسپار شد.
We set off early for ...	ما [صبح ] زود به ... رهسپار شدیم.
proceed	رهسپار شدن حرکت کردن
to take oneself off <idiom>	ترک کردن [رهسپار شدن ]
proceeded	رهسپار شدن حرکت کردن
he is off to the war	رهسپار جنگ شده است
to start for home	رهسپار به [راه] خانه شدن
to set out for England	به سوی انگلیس رهسپار شدن [با وسیله نقلیه]
landing group	گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
overhauling	پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled	پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls	پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhaul	پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
interim overhaul	پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
infantry	پیاده
footway	پیاده رو
pedestrian	پیاده
pavements	پیاده رو
footpath	پیاده رو
pavement	پیاده رو
impledge	پیاده
side walk	پیاده رو
on of	پیاده
infantry man	پیاده
footpaths	پیاده رو
ganway	پل پیاده رو
pedestrians	پیاده
walk	پیاده رو
foot bridge	پل پیاده رو
walkways	پیاده رو
foot bank	پیاده رو
walkway	پیاده رو
afoot	پیاده
sidewalks	پیاده رو
walks	پیاده رو
sidewalk	پیاده رو
walked	پیاده رو
peripatetic	پیاده رو
pedestrian bridge	پل پیاده رو
foot slogger	پیاده
footer	پیاده رو
dismounted	پیاده
paths	پیاده رو
path	پیاده رو
pignorate	پیاده
foot infantry	پیاده
wayfarers	مسافر پیاده
kerbs	حاشیه پیاده رو
kerbs	جدول پیاده رو
wayfarer	مسافر پیاده
pawning	پیاده شطرنج
footbridge	پل پیاده روها
pawns	پیاده شطرنج
pawn	پیاده شطرنج
pawned	پیاده شطرنج
footbridges	پل پیاده روها
on foot	پای پیاده
on foot	به صورت پیاده
footbridge	پل پیاده روی
footbridges	پل پیاده روی
footsoldier	سرباز پیاده
footpad	راهزن پیاده
foot slugger	سرباز پیاده
foot passenger	مسافر پیاده
foot infantry	پیاده نظام
banquette	نیمکت پیاده رو
armored infantry	پیاده زرهی
armored infantry	پیاده مکانیزه
dismantlement	پیاده کردن
disembarkation	پیاده شدن
counterpawn	پیاده متقابل
disassemble	پیاده کردن
demodulator	پیاده کننده
pedestrian crossings	گذرگاه پیاده
pedestrian crossing	گذرگاه پیاده
knight of the road	راهزن پیاده
infantry man	سرباز پیاده
impledge	پیاده شطرنج
promotion	ترفیع پیاده
promotions	ترفیع پیاده
mechanized	پیاده زرهی
hike	پیاده روی
hiked	پیاده روی
hikes	پیاده روی
hiking	پیاده روی
grabby	سرباز پیاده
get down	پیاده شدن
ganger	مسافر پیاده
infantry	پیاده نظام
infantry	سرباز پیاده
demodulation	پیاده کردن
kerb	جدول پیاده رو
disembark	پیاده شدن
disembark	پیاده کردن
to ride shanks's mare	پیاده رفتن
torero	گاوباز پیاده
pads	دزد پیاده
humps	پیاده روی
humping	پیاده روی
hump	پیاده روی
pad	دزد پیاده
disembarked	پیاده کردن
zebra crossing	خط عابر پیاده
to pad it	پیاده رفتن
to pad the hoof	پیاده رفتن
disembarks	پیاده شدن
disembarks	پیاده کردن
disembarking	پیاده شدن
disembarking	پیاده کردن
disembarked	پیاده شدن
turnable foot bridge	پل پیاده رو گردان
dismantle	پیاده کردن
dismantles	پیاده کردن
implementation	پیاده سازی
to walk . To go on foot.	پیاده رفتن
unset	پیاده کردن
wayfaring	پیاده روی
walkabout	مسافرت پیاده
walkabout	گردش پیاده
walkabouts	مسافرت پیاده
walkabouts	گردش پیاده
dismantled	پیاده کردن
zebra crossings	خط عابر پیاده
dismantling	پیاده کردن
kerb	حاشیه پیاده رو
dismount	پیاده کردن
rifle man	سرباز پیاده
alighted	پیاده شدن
regiment of f.	هنگ پیاده
dismounting	پیاده کردن
pignorate	پیاده شطرنج
dismounts	پیاده کردن
pedestrianism	پیاده روی
alight	پیاده شدن
alighting	پیاده شدن
alights	پیاده شدن
set down	پیاده کردن
to pad aroad	پیاده رفتن
to go on foot	پیاده رفتن
to get off	پیاده شدن از
take down	پیاده کردن
skirmisher	پیاده نظام
in step	با سرعت پیاده روی
doughboy	سرباز پیاده نظام
drill marching	تمرین پیاده روی
fee pawn	پیاده ازاد شطرنج
at walking pace	با سرعت پیاده روی
to drop someone off	کسی را پیاده کرن
deplane	از هواپیما پیاده شدن
dosmount command	فرمان پیاده کردن
dough boy	سرباز پیاده نظام
dogface	سرباز پیاده نظام
foot soldier	سرباز پیاده نظام
disassembly	پیاده کردن موتور
To implement a project.	طرحی را پیاده کردن
setting out	پیاده کردن مسیر
landing ship	ناو نیرو پیاده کن
light infantry	پیاده نظام سبک
setting out	پیاده کردن نقشه
light infantry	پیاده سبک اسلحه
mechanized infantry	یکان پیاده مکانیزه
night landing	پیاده شدن درساحل در شب
poisoned pawn	پیاده زهراگین یا مسموم
panel formwork	قالببندی پیاده شونده
pedestrian guard rail	جانپناه برای پیاده رو
pawn roller	پیاده رانی شطرنج
pawn push	پیاده رانی شطرنج
landing forces	نیروهای پیاده شونده
shoring	پیاده شدن در ساحل
system implementation	پیاده سازی سیستم
I wI'll get off here.	اینجا پیاده می شوم
isolani	پیاده ایزوله شطرنج
four powns attack	حمله چهار پیاده
unmounted	سوار نشده پیاده
treadway bridge	پل عبور موقتی پیاده
treadway	پل برای عناصر پیاده
grabby	نفر پیاده نظام
janizary	سرباز پیاده نظام
land vi	پیاده شدن رسیدن
landing beach	ساحل پیاده شدن
landing craft assault	قایق نیرو پیاده کن
landing craft tank	ناو تانک پیاده کن
pawn promotion	ترفیع پیاده شطرنج
dismantling	پیاده کردن موتور