Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
English
Persian
interim overhaul
پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
Other Matches
dismantled
پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantling
پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismount
پیاده کردن قطعات و وسایل
dismantle
پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismounting
پیاده کردن قطعات و وسایل
dismantles
پیاده کردن قطعات مونتاژ
salvage
پیاده کردن کامل قطعات
salvages
پیاده کردن کامل قطعات
salvaging
پیاده کردن کامل قطعات
salvaged
پیاده کردن کامل قطعات
dismounts
پیاده کردن قطعات و وسایل
overhauling
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauls
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhaul
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauled
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
disassembly order
دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
reassembling
بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembles
بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassemble
بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembled
بستن قطعات سوار کردن قطعات
bin storage
انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
disembarkation
به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
detrain
از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
running spare
قطعات یدکی مورد نیاز واضافی قطعات اضافی همراه وسیله
on board spares
قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
parts explosion
رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
new work
عملیات نوسازی قطعات عملیاتت تجدید قطعات یا تجدیدبنا
overhaul
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauling
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
cannibalizing
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalized
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
nitralloy
قطعات نیتریده شده حاوی مقادیر جزئی کربن الومینیوم کرم منیزیوم و احتمالا گوگردو غیره
replacing
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaces
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaced
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replace
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
rig
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigged
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigs
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
assembles
سوار کردن قطعات
rebuilds
نوسازی کردن قطعات
rebuild
نوسازی کردن قطعات
renovation
تجدید قطعات کردن
assemble
سوار کردن قطعات
assembled
سوار کردن قطعات
match mark
جفتن و جور کردن قطعات
quadrat
به قطعات مستطیل تقسیم کردن
connection of loom pieces
متصل کردن قطعات دار
[قالی]
parcel
به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
parcels
به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
bin storage space
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
recondition
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditioned
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditions
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
foldboat
قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
grenadier
سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
fishplate
قطعات ریل را با وصله وصل کردن پشت بند
assembly
بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
discharge
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
carburizing
گرم کردن قطعات فولادی ماشین شده در اتمسفر قوی از گازهای هیدروکربن
rig in
باز کردن قطعات و باربندیها باز کردن وسایل و باربندی ناو
secondary landing
منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
transit area
منطقه ترانزیت یا پیاده وسوار کردن بار یا سوار کردن پرسنل
roll up
پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
overhauls
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauled
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhaul
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauling
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauled
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauling
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhaul
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauls
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
dismantles
پیاده کردن
take down
پیاده کردن
dismantling
پیاده کردن
disembarking
پیاده کردن
set down
پیاده کردن
disembarked
پیاده کردن
unset
پیاده کردن
disassemble
پیاده کردن
dismount
پیاده کردن
disembark
پیاده کردن
dismounting
پیاده کردن
dismounts
پیاده کردن
disembarks
پیاده کردن
dismantled
پیاده کردن
dismantle
پیاده کردن
demodulation
پیاده کردن
dismantlement
پیاده کردن
c clamp
گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
pedestrianized
پیاده روی کردن
pedestrianizing
پیاده روی کردن
To implement a project.
طرحی را پیاده کردن
pedestrianised
پیاده روی کردن
pedestrianizes
پیاده روی کردن
disassembly
پیاده کردن موتور
dosmount command
فرمان پیاده کردن
pedestrianises
پیاده روی کردن
staking
پیاده کردن مسیر
pedestrianize
پیاده روی کردن
pedestrianising
پیاده روی کردن
dismantles
پیاده کردن موتور
setting out
پیاده کردن مسیر
pad
پیاده سفر کردن
dismantling
پیاده کردن موتور
dismount
پیاده کردن یا شدن
dismantled
پیاده کردن موتور
dismantle
پیاده کردن موتور
pads
پیاده سفر کردن
dismounting
پیاده کردن یا شدن
dismounts
پیاده کردن یا شدن
setting out
پیاده کردن نقشه
walks
گردش کردن پیاده رفتن
removable
قابل سوار و پیاده کردن
walk
گردش کردن پیاده رفتن
disassembly order
روش پیاده کردن وسیله
walked
گردش کردن پیاده رفتن
debarkation
تخلیه پیاده کردن یکانها یاتجهیزات
removal
از بین بردن برداشتن پیاده کردن
disassemble
پیاده کردن موتور اتومبیل جداکردن
terminal
محل پیاده وسوار کردن بارها
terminals
محل پیاده وسوار کردن بارها
landing group
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
tramp
باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
tramps
باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
administrative landing
پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
peg out
کوبیدن میخ چوبی در زمین پیاده کردن
tramped
باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
air landing
پیاده شدن از راه هوا هوانشست کردن
ramp
محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
ramps
محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
take to pieces
پیاده کردن اجزاء ماشین یاکارخانه و مانند اینها
cannibalize
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalized
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalising
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizing
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalised
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizes
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
doctrines
اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
doctrine
اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
transfer loader
دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
smithereens
قطعات
ship to shore
حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
beach gear
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
unhorse
از اسب افتادن یا پیاده شدن اسب را از گاری یا درشگه باز کردن
common hardware
قطعات عمومی
common items
قطعات عمومی
chrestomathy
قطعات منتخب
chrestomathy
قطعات برگزیده
chosen fragments
قطعات منتخبه
chosen fragments
قطعات گزیده
main members
قطعات اصلی
cable accessory
قطعات کابل
end product
مجموعه قطعات
bill of material
صورت قطعات
shell fragments
قطعات گلوله
staff section
قطعات سمبه
web stiffeners
قطعات تقویتی
trilcgy
یا قطعات سه گانه
parts list
لیست قطعات
spare parts
قطعات یدکی
repair parts
قطعات یدکی
parts
قطعات یدکی
parts list
فهرست قطعات
analecta
قطعات ادبی
component drawing
رسم قطعات
common parts
قطعات عمومی
parts peculiar
قطعات مخصوص
parts peculiar
قطعات اختصاصی
table of replaceable partes
فهرست قطعات
shatter
قطعات شکسته
flinders
قطعات شکسته
shatters
قطعات شکسته
tractor group
گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
invar struts
قطعات فلزی ضد انبساط
fragment
قطعات متلاشی خردکردن
fractures
مو برداشتن قطعات و وسایل
catalogs
لیست قطعات کاتالوگ
cataloging
لیست قطعات کاتالوگ
fractured
مو برداشتن قطعات و وسایل
cataloged
لیست قطعات کاتالوگ
fracture
مو برداشتن قطعات و وسایل
investment castings
قطعات ریخته گی بسته
object assembly test
ازمون الحاق قطعات
catalogue
لیست قطعات کاتالوگ
common parts
قطعات یدکی عمومی
catalogued
لیست قطعات کاتالوگ
fragments
قطعات متلاشی خردکردن
authorized parts list
سهمیه مجاز قطعات
bitty
متشکل از قطعات ریز
authorized parts list
لیست قطعات مجاز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com