Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (8 milliseconds)
English
Persian
sego
پیاز خوراکی زنبق
Other Matches
lily
زنبق زنبق رشتی
lilies
زنبق زنبق رشتی
flags
زنبق
flag
زنبق
white lily
زنبق
gladiola
زنبق
gladiole
زنبق
gladiolus
زنبق
segolily
زنبق پایا
japanese iris
زنبق ژاپونی
candle ring
زنبق شمعدان
lilies of the valley
زنبق الوادی
sword flag
زنبق زرد
crinoid
زنبق مانند
orris
زنبق زرد
lily of the valley
زنبق الوادی
day lily
زنبق رشتی
sedge
جگن زنبق زرد
fleur-de-lys
[تزئینات گل زنبق یا سوسن]
lily white
سفید چون زنبق
iris
جنس زنبق وسوسن
irises
جنس زنبق وسوسن
grass tree
نوعی زنبق استرالیایی
Fleur-de-lis
[تزئینات گل زنبق یا سوسن]
sedges
جگن زنبق زرد
lily pad
برگ شناور زنبق ابی
fleur de lys
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
flower de luce
گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
fleur de lis
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
chows
خوراکی
common onion
پیاز
cates
خوراکی
onions
پیاز
comestible
خوراکی
onion
پیاز
bulb onion
پیاز
edible
خوراکی
bulbs
پیاز
bulb
پیاز
hair follicle
پیاز مو
eating
خوراکی
viands
خوراکی
garden onion
پیاز
chow
خوراکی
meals
خوراکی
meal
خوراکی
boll
پیاز
scilla
پیاز عنصل
sea onion
پیاز عنصل
trophic level
تراز خوراکی
onionskin
پوست پیاز
squill
پیاز عنصل
mussles
صدف خوراکی
onion skin
پوست پیاز
ramsons
پیاز خرسی
buckrams
پیاز خرسی
wild garlic
پیاز خرسی
broad-leaved garlic
پیاز خرسی
wood garlic
پیاز خرسی
bear leek
پیاز خرسی
bear's garlic
پیاز خرسی
olfactory bulb
پیاز بویایی
bulbiferous
پیاز دهنده
strawberry
چلیک خوراکی
meadow saffron
پیاز حضرتی
naked boys
پیاز حضرتی
oysters
صدف خوراکی
oyster
صدف خوراکی
strawberries
چلیک خوراکی
naked lady
پیاز حضرتی
articles of food
موادغذایی یا خوراکی
lyonnaise
پیاز دار
bulbiferous
پیاز اور
chive
پیاز کوهی
green vegetable
سبزی خوراکی
green meat
گیاه خوراکی
alliaceous
بشکل سیر یا پیاز
turbot
ماهی پهن خوراکی
It smell of opinion.
بوی پیاز می دهد
champignon
نوعی قارچ خوراکی
larder
گنجه خوراک خوراکی
cero
نوعی ماهی خوراکی
french onion soup
سوپ پیاز فرانسوی
meadow mushroom
قارچ خوراکی معمولی
salmonberry
تمشک سرخ خوراکی
potherb
سبزیهای معطر خوراکی
truffle
قارچ خوراکی دنبلان
truffles
قارچ خوراکی دنبلان
periwig
نوعی صدف خوراکی
pinon
تخم خوراکی کاج
roughage
مواد خوراکی زبر
soubise
سوس پیاز دار
morelle
قارچ مورکلای خوراکی
morel
قارچ مورکلای خوراکی
pinyon
تخم خوراکی کاج
larders
گنجه خوراک خوراکی
medulla oblongata
پیاز مغز تیره
cantarellus
نوعی قارچ کوهی خوراکی
root crop
محصولات دارای ریشههای خوراکی
bulbs
لامپ چراغ برق پیاز گل
shallots
پیاز کوچک لوله نازک
bulb
لامپ چراغ برق پیاز گل
root crops
محصولات دارای ریشههای خوراکی
winkle
جابجا کردن حلزون خوراکی
shallot
پیاز کوچک لوله نازک
spat
: حلزون خوراکی خیلی کوچک
winkles
جابجا کردن حلزون خوراکی
corm
ساقه پیاز مانند گیاه
gemma
نرم تن یا صدف گردکوچک خوراکی
Onions stimulate the appetite.
پیاز اشتها راتحریک می کند
sockeye
ماهی خوراکی ریزشمال کلمبیا
short order
خوراکی که زود مهیا میشود
shell bean
لوبیایی که مغز ان خوراکی است
From A to Z. In every deatail.
از سیر تا پیاز (جامع وکامل )
greenling
نوعی ماهی خوراکی و گوشتخوار
porgy
ماهی خوراکی دندان دار
porgee
ماهی خوراکی دندان دار
snapping turtle
لاک پشت بزرگ خوراکی ابزی
bulbs
هر نوع برامدگی یاتورم شبیه پیاز
terrapin
لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا
bulb
هر نوع برامدگی یاتورم شبیه پیاز
terrapins
لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا
whiting
ماهی نرم باله خوراکی اروپایی
burnt offering
حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
giblet
احشاء خوراکی مرغ خانگی وغیره
geoduck
نوعی جانور نرم تن یاصدف خوراکی
burnt offerings
حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
Onions whet ones appetite
پیاز اشتهای آدم راتیز می کند
To decay . To go bad .
فاسد شدن ( مواد خوراکی وغیره )
salmagundi
سالاد پیاز داغ وتخم مرغ وماهی
hasty pudding
خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
white crappie
ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell
chives
پیاز کوهی schoenoprasum Allium از خانوادهی سوسن
shad
شاه ماهی خوراکی اروپا وشمال امریکا
green turtle
لاک پشت دریایی که تخمها وگوشت ان خوراکی است
timbale
خوراکی مرکب از گوشت ماهی وجوجه وپنیر وغیره
littleneck clam
نوزاد حلزون خوراکی که معمولا خام خورده میشود
olivary body
بر امدگی جلو پیاز مخ برامدگی قدامی بصل النخاع
matelote
یکجور خوراک ماهی که باشراب و پیاز و چیزهای دیگر درست می کنند
pitting corrosion
سوراخهائی که در سطح بتن یا فلز در اثر خوردگی ایجاد میشود و به کرم خوراکی معروف است
clam
حلزون دوکپهای یا صدف خوراکی از جنس pecten گوشت صدف
clams
حلزون دوکپهای یا صدف خوراکی از جنس pecten گوشت صدف
pomfret
یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
onion skin
پوست پیاز
[از این رنگینه طبیعی برای تهیه رنگ زرد نخودی استفاده می شود اگرچه ثبات رنگی خوبی ندارد.]
To go bad . To rot . To spoilt .
خراب شدن ( فاسد شدن مواد خوراکی )
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com