Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English
Persian
shallot
پیاز کوچک لوله نازک
shallots
پیاز کوچک لوله نازک
Other Matches
strudel
ورقه نازک خمیر پخته که لوله شده و لای ان شیرینی باشد
tubule
لوله کوچک
ductule
لوله کوچک
helical wave guide
لوله فلزی که از فیبرهای نازک شیشهای و سیم هائی که توانایی انتقال هزاران پیام در خطوط مخابراتی رادارند تشکیل شده است
intubate
لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
hosed
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate
بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
muzzle burst
ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
breech end
انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
go devil
لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
thermionic tube
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannon
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannons
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring
حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
vas deferens
لوله خروجی بیضه لوله منی
rigatoni
رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
cable weft
پود ضخیم
[بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
bulb onion
پیاز
hair follicle
پیاز مو
bulbs
پیاز
bulb
پیاز
common onion
پیاز
garden onion
پیاز
onions
پیاز
boll
پیاز
onion
پیاز
wild garlic
پیاز خرسی
buckrams
پیاز خرسی
wood garlic
پیاز خرسی
bulbiferous
پیاز دهنده
bulbiferous
پیاز اور
naked boys
پیاز حضرتی
meadow saffron
پیاز حضرتی
broad-leaved garlic
پیاز خرسی
lyonnaise
پیاز دار
chive
پیاز کوهی
bear's garlic
پیاز خرسی
bear leek
پیاز خرسی
ramsons
پیاز خرسی
onion skin
پوست پیاز
olfactory bulb
پیاز بویایی
onionskin
پوست پیاز
naked lady
پیاز حضرتی
squill
پیاز عنصل
sea onion
پیاز عنصل
scilla
پیاز عنصل
french onion soup
سوپ پیاز فرانسوی
medulla oblongata
پیاز مغز تیره
alliaceous
بشکل سیر یا پیاز
soubise
سوس پیاز دار
It smell of opinion.
بوی پیاز می دهد
sego
پیاز خوراکی زنبق
to pipeline
با خط لوله لوله کشی کردن
water pipe
لوله مخصوص لوله کشی اب
spigot
لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
oviduct
لوله رحمی لوله فالوپ
sockets
بست لوله دوراهی لوله
pipeline assets
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
bulbs
لامپ چراغ برق پیاز گل
From A to Z. In every deatail.
از سیر تا پیاز (جامع وکامل )
Onions stimulate the appetite.
پیاز اشتها راتحریک می کند
bulb
لامپ چراغ برق پیاز گل
corm
ساقه پیاز مانند گیاه
flash tube
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
bulbs
هر نوع برامدگی یاتورم شبیه پیاز
Onions whet ones appetite
پیاز اشتهای آدم راتیز می کند
bulb
هر نوع برامدگی یاتورم شبیه پیاز
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
chives
پیاز کوهی schoenoprasum Allium از خانوادهی سوسن
salmagundi
سالاد پیاز داغ وتخم مرغ وماهی
back to battery
برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
gemmule
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
olivary body
بر امدگی جلو پیاز مخ برامدگی قدامی بصل النخاع
widget
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
jigger
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
increments
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increment
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pig board
تخته کوچک برای موجهای کوچک
matelote
یکجور خوراک ماهی که باشراب و پیاز و چیزهای دیگر درست می کنند
collimating sight
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
knobble
برامدگی کوچک گره کوچک
pannikin
لیوان کوچک پیمانه کوچک
eggshells
نازک
touchier
دل نازک
finest
نازک
attenute
نازک
tender
نازک
tenuous
نازک
touchiest
دل نازک
tinnily
نازک
eggshell
نازک
tender hearted
نازک دل
fined
نازک
tendered
نازک
tenderest
نازک
tendering
نازک
fragile
نازک
touchy
دل نازک
tenderhearted
<adj.>
دل نازک
soft-hearted
نازک دل
egg shell
نازک
feather edged
لب نازک
frail
نازک
fine
نازک
frailer
نازک
frailest
نازک
young ice
یخ نازک
ethereal
نازک
thins
نازک
perone
نازک نی
thinnest
نازک
thinners
نازک
thinned
نازک
thin
نازک
papyraceous
نازک
tenderhearted
دل نازک
tender hearted
دل نازک
slims
نازک
slimming
نازک
slimmest
نازک
slimmed
نازک
slim
نازک
svelt
نازک
gossamer
نازک
soft hearted
نازک دل
softhearted
نازک دل
mull
ململ نازک
joinery
نازک کاری
pellicle
غشاء نازک
pellicle
پوسته نازک
patsy
نازک نارنجی
cord
طناب نازک
picksome
نازک نارنجی
folia
طبقات نازک
delicate
نازک بین
soft
مهربان نازک
softer
مهربان نازک
softest
مهربان نازک
lambkino
بچه نازک
spare
نحیف نازک
spared
نحیف نازک
film
پرده نازک
filmed
پرده نازک
thinner
نازک کننده
thready
نازک چسبناک
verglas
قشر نازک یخ
thin skinned
نازک نارنجی
thin skinned
پوست نازک
rice paper
کاغذ نازک
cords
طناب نازک
thin film
لایه نازک
thins
نازک کردن
gold leaf
زرورق نازک
d. constitution
وجود نازک
d. touch
نازک کاری
tenderization
نازک سازی
thins
نازک شدن
tenderhefted
دل نازک دل رحیم
thinly
به طور نازک
shim
بوش نازک
thinnest
نازک شدن
fine spun
نازک ریسته
fine draw
نازک کردن
featheredge
لبه نازک
thin
نازک کردن
thin
نازک شدن
thinned
نازک کردن
feather edge
لبه نازک
thinned
نازک شدن
extenuate
نازک کردن
thin film
غشای نازک
thinners
نازک کردن
thinners
نازک شدن
thinnest
نازک کردن
racking
طناب نازک
finishing
نازک کاری
folium
طبقه نازک
card board
مقوای نازک
cardboard
مقوای نازک
scale board
تخته نازک
attenuate
نازک کردن
small stuff
طناب نازک
attenuates
نازک کردن
attenuated
نازک کردن
finespun
نازک رشته
radicle
فرعی نازک
squeamishness
نازک طبعی
attenuating
نازک کردن
slat
تخته نازک
hairline rule
خط بسیار نازک
slats
تخته نازک
tanyphonia
نازک صدایی
onion skin
پوست پیاز
[از این رنگینه طبیعی برای تهیه رنگ زرد نخودی استفاده می شود اگرچه ثبات رنگی خوبی ندارد.]
field point
سر تیر بسیار نازک
tissue paper
دستمال کاغذی نازک
attenuate
ضعیف شدن نازک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com