English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
service message پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
Other Matches
radiogram مخابره پیام با بی سیم
helio ایینه مخابره پیام
radiograms مخابره پیام با بی سیم
InBox خصوصیات سیستم پیام گذاری پنجره که میتواند پیام الکترونیکی کاربر را نگه دارد که شامل پیام ارسالی روی شبکه
analog transmission انتقال یا مخابره قیاسی مخابره انالوگ
serial transmission مخابره سری مخابره نوبتی
procedure word کلماتی که قبل از شروع مکالمه مخابره می شوند
nancy سیستم چراغ نانسی مخصوص مخابره بصری
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
beginning of message شروع پیام
som شروع پیام essage
challenge and reply ذکر گوینده و گیرنده پیام اعلام دادن و گرفتن پیام
piggybacking استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است
InBox پیام فکس و پیام ارسالی روی انیترنت است
quoting خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد
authentication استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
prompted پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompt پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompts پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
receipt notification خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
radiogram پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
radiograms پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
UA نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد
mac کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن
macs کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن
text کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
texts کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
codress نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی
anagram استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
anagrams استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
polynomial code سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است
helo پیام عمومی شروع کار که دریک سیستم اشتراک زمان توسط ترمینالها بکار می رود
ends کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
end کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
ended کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
MTA نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
wilco پیام را اجرامی کنم پیام رسید اجرا می کنم
prefix کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
prefixes کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
verified مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
acknowledge 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledging 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
traffics مخابره
transmission مخابره
message line خط مخابره
transmissions مخابره
trafficking مخابره
trafficked مخابره
message مخابره
traffic مخابره
despatch مخابره
traffick مخابره
messages مخابره
communication مخابره
transmittal ارسال مخابره
data communication مخابره داده ها
end of transmission انتهای مخابره
data transmission مخابره داده
serial tranmission مخابره نوبتی
squawk مخابره کردن
signal bridge پل مخابره ناو
transmission security تامین مخابره
flag hoist مخابره با پرچم
telegrams مخابره تلگرافی
parallel transmission مخابره موازی
telegraphs مخابره تلگرافی
telegraphing مخابره تلگرافی
telegraphed مخابره تلگرافی
telegraph مخابره تلگرافی
transmission error خطای مخابره
transmission rate نرخ مخابره
communicating مخابره کردن
squawks مخابره کردن
wirable قابل مخابره
dispateh مخابره کردن
digital transmission مخابره دیجیتال
neutral transmission مخابره خنثی
squawked مخابره کردن
telegram مخابره تلگرافی
transmission rate سرعت مخابره
signaled مخابره کردن
polar transmission مخابره قطبی
visual communication مخابره بصری
syncheronous communications مخابره همزمان
signal مخابره کردن
transmission مخابره مخابرات
asynchronous transmission مخابره غیرهمزمان
asynchronous transmission مخابره ناهمگام
synchronous transmission مخابره همگام
synchronous transmission مخابره همزمان
boat call مخابره با قایق
signalled مخابره کردن
flags پرچم مخابره
flag پرچم مخابره
wire مخابره کردن
telegraphic message مخابره تلگرافی
duplex transmission مخابره دورشتهای
retransmission مخابره مجدد
transmittancy ارسال مخابره
duplex transmission مخابره دو رشتهای
satellite communications مخابره ماهوارهای
analog transmission مخابره قیاسی
simplex transmission مخابره ساده
data transmission مخابره داده ها
transmissions مخابره کردن
transmissions مخابره مخابرات
transmittance ارسال مخابره
wires مخابره کردن
transmission مخابره کردن
radioed با بی سیم مخابره کردن
radioing با بی سیم مخابره کردن
dispatches مخابره کردن ارسال
despatching مخابره کردن ارسال
semaphore مخابره بوسیله پرچم
radio با بی سیم مخابره کردن
multiplex تسهیم مخابره ترکیبی
despatched مخابره کردن ارسال
despatches مخابره کردن ارسال
semaphore مخابره با پرچم دستی
dispatched مخابره کردن ارسال
end of transmission block انتهای بلاک مخابره
etb انتهای بلاک مخابره
jammed مانع مخابره شدن
transmitted data دادههای مخابره شده
radiotelegram مخابره تلگراف بیسیم
start stop transmission مخابره قطع و وصلی
dispatch مخابره کردن ارسال
retransmit دوباره مخابره کردن
aerogram مخابره با تلگراف بی سیم
jam مانع مخابره شدن
half duplex transmission مخابره دو نیم رشتهای
radios با بی سیم مخابره کردن
jams مانع مخابره شدن
signaled مخابره کردن علامت دادن
signal مخابره کردن علامت دادن
heliographic مربوط به مخابره تلگراف افتابی
wigwag ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
toll call مخابره تلفنی خارج شهری
intercom دستگاه مخابره داخل ساختمان
intercoms دستگاه مخابره داخل ساختمان
toll calls مخابره تلفنی خارج شهری
signalled مخابره کردن علامت دادن
semaphore بوسیله پرچم مخابره کردن
blinker yardarm چراغ مخابره دکل کشتی
alphabet code flag پرده مخابره حروف یا اعداد
squawk box دستگاه مخابره داخلی ناو
walkie-talkie دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
walkie-talkies دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
walkie talkie دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
wireless بابی سیم تلگراف مخابره کردن
wirelesses بابی سیم تلگراف مخابره کردن
telephoto دستگاه مخابره عکس ازمسافات دور
intercommunication رابطه یا مخابره بین چند مرکز
phototelegraphyt مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی
datacom امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت
radio procedures روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی
open code سیستم رمزی که به صورت کشف مخابره میشود
black concept علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
multiplex telegraphy دستگاه تلگرافی که در یک زمان با یک سیم چند مخابره میکند
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
modem دستگاه مدولاسیون وبازخوانی اطلاعات کامپیوتری یا مخابره انها به جاهای دیگر
mssg پیام
signaled پیام
messages پیام
signalled پیام
signal پیام
message پیام
i signal پیام ای
CB مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
telling مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
heliograph گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
message book دفتر پیام
blanking signal پیام خاموشی
video signal پیام ویدئو
encodes کد کردن پیام
message source منشاء پیام
encode کد کردن پیام
message source منبع پیام
dummy message پیام دروغی
color burst pedestal پایه پیام
dummy message پیام فریبنده
maydays پیام اضطراری
immediate message پیام فوری
drafter منشی پیام
drafter نویسنده پیام
bodies متن پیام
meteorological message پیام هواسنجی
body متن پیام
message retrieval استخراج پیام
message queuing صف بندی پیام
error message پیام خطانما
message center مرکز پیام
q signal پیام کیو
radiotelegram پیام تلگرافی
message feedback بازخورد پیام
end of massage انتهای پیام
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com