English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
English Persian
radio پیام رادیویی فرستادن
radioed پیام رادیویی فرستادن
radioing پیام رادیویی فرستادن
radios پیام رادیویی فرستادن
Search result with all words
radiograph پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
radiographs پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
Other Matches
radiogram پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
radiograms پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
to send a message پیام فرستادن
radmail وسیله ارسال پیام رادیویی
radiographic پیام رادیوتلگرافی فرستادن
despatched عزیمت فرستادن پیام
dispatch عزیمت فرستادن پیام
despatching عزیمت فرستادن پیام
dispatched عزیمت فرستادن پیام
despatches عزیمت فرستادن پیام
dispatches عزیمت فرستادن پیام
maintain watch مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
radio relay رله بی سیم تقویت ارسال پیام رادیویی
listening silence به گوش بودن از نظر رادیویی بدون ارسال پیام
InBox خصوصیات سیستم پیام گذاری پنجره که میتواند پیام الکترونیکی کاربر را نگه دارد که شامل پیام ارسالی روی شبکه
cone of silence مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
radio interference تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
radio button شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
challenge and reply ذکر گوینده و گیرنده پیام اعلام دادن و گرفتن پیام
piggybacking استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است
InBox پیام فکس و پیام ارسالی روی انیترنت است
quoting خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد
authentication استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
prompted پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompts پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompt پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
receipt notification خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
UA نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد
codress نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی
anagram استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
anagrams استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
polynomial code سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است
ended کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
ends کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
end کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
MTA نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
service message پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
wilco پیام را اجرامی کنم پیام رسید اجرا می کنم
acknowledging 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledge 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
radios رادیویی
broadcasting رادیویی
radio رادیویی
radioed رادیویی
radioing رادیویی
compere مجریبرنامهتلویزیونییا رادیویی
phototelegraphy عکاسی رادیویی
facsimile عکس رادیویی
radio frequency فرکانس رادیویی
facsimiles عکاسی رادیویی
radio ferquency بسامد رادیویی
radiophotograph عکس رادیویی
facsimiles عکس رادیویی
radiometeorograph هوانگار رادیویی
radio telescopes تلسکوپ رادیویی
call sign معرف رادیویی
waves موج رادیویی
telephotography عکاسی رادیویی
telephoto عکاسی رادیویی
waving موج رادیویی
fax عکاسی رادیویی
faxed عکاسی رادیویی
space radiation تشعشع رادیویی
faxes عکاسی رادیویی
receiving set گیرنده رادیویی
wave موج رادیویی
faxing عکاسی رادیویی
r.f. بسامد رادیویی
call signs معرف رادیویی
hertzian wave موج رادیویی
listening silence سکوت رادیویی
radmail پست رادیویی
wirephoto عکاسی رادیویی
waved موج رادیویی
facsimile عکاسی رادیویی
radio metal locator فلزیاب رادیویی
radio receiver گیرنده رادیویی
metal locator فلزیاب رادیویی
electronic locator فلزیاب رادیویی
radio link پیوند رادیویی
radio call sign معرف رادیویی
radio broadcasting پخش رادیویی
radio alimeter فرازیاب رادیویی
radiophoto عکاسی رادیویی
radio horizon افق رادیویی
radio beacon بیکن رادیویی
radio interference پارازیت رادیویی
radio match رویارویی رادیویی
radio telescope تلسکوپ رادیویی
receiver گیرنده رادیویی
receivers گیرنده رادیویی
radio compass قطبنمای رادیویی
play by play پخش رادیویی
radio control فرمان رادیویی
radiographic مخابرات رادیویی
radiographic عکس رادیویی
radio waves امواج رادیویی
radio wave موج رادیویی
radio silence سکوت رادیویی
radio sextant سکستانت رادیویی
radio frequencies فرکانسهای رادیویی
transmitter فرستنده رادیویی
transmitters فرستنده رادیویی
radio dicipline انضباط رادیویی
radio detection اکتشاف رادیویی
radio navigation ناوبری رادیویی
telemetry مسافت سنجی رادیویی
skip zone منطقه کور رادیویی
radiotelegraph تلگراف رادیویی کردن
radio approach دستگاه تقرب رادیویی
tactical call sign معرف رادیویی تاکتیکی
spotter کمک مفسر رادیویی
radio astronomy اختر شناسی رادیویی
play by play پخش رادیویی مسابقه
net call sign معرف رادیویی شبکه
rawinsonde جهت یاب رادیویی
radio call sign معرف ایستگاه رادیویی
radiotelegraphic تلگراف رادیویی کردن
radio frequency transformer مبدل بسامد رادیویی
radio frequency interference تداخل فرکانس رادیویی
high power radio station ایستگاه رادیویی بزرگ
radiograph پوتونگار عکس رادیویی
groundwave موجهای رادیویی زمینی
broadcasting station ایستگاه رادیویی فرستنده
direction finder جهت یاب رادیویی
wave front جبهه امواج رادیویی
radiographs پوتونگار عکس رادیویی
rf Frequency Radio فرکانس رادیویی
sweep jamming امواج سیار پارازیت رادیویی
garbage واسط رادیویی از کانالهای مجاور
twin sideband ارتباط رادیویی دو باندی یا دوعنصری
coastal refraction انعکاس ساحلی امواج رادیویی
high frequency radio station ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
screenplay نمایشنامه رادیویی وسینمایی یاتلویزیونی
r f power supply منبع توان بسامد رادیویی
radio frequency amplifier فزون ساز بسامد رادیویی
back scattering توزیع معکوس امواج رادیویی
back scattering پخش معکوس امواج رادیویی
screenwriter نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
screenwriters نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
radio range station ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
screenplays نمایشنامه رادیویی وسینمایی یاتلویزیونی
give off <idiom> فرستادن
sends فرستادن
despatched فرستادن
to serve a subpoena on فرستادن
packs فرستادن
pack فرستادن
consigns فرستادن
consigned فرستادن
consign فرستادن
consigning فرستادن
dispateh فرستادن
to send off فرستادن
hand over فرستادن
despatch فرستادن
send round فرستادن
remit فرستادن
send out فرستادن
to a. letter فرستادن
to send off فرستادن
despatches فرستادن
despatching فرستادن
sending فرستادن
dispatch فرستادن
send فرستادن
send in فرستادن
dispatched فرستادن
remitting فرستادن
to send back پس فرستادن
dispatches فرستادن
remitted فرستادن
send back پس فرستادن
remits فرستادن
phototelegraphyt مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی
beacon امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
fades از سیگنال رادیویی یا لکتریکی کم توان تر شدن
fade از سیگنال رادیویی یا لکتریکی کم توان تر شدن
influence mine مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
station break وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
high frequency radio direction finding جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
beacons امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
issued نشریه فرستادن
issues نشریه فرستادن
issue نشریه فرستادن
to send on fools errand پی نخودسیاه فرستادن
circularize بخشنامه فرستادن به
mail باپست فرستادن
consignment امانت فرستادن
mission بماموریت فرستادن
to send for a person بی کسی فرستادن
to send down rain باران فرستادن
imparadise به بهشت فرستادن
call for some one پی کسی فرستادن
to call for anyone پی کسی فرستادن
missions بماموریت فرستادن
mails باپست فرستادن
consignments امانت فرستادن
delegating به نمایندگی فرستادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com