Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 126 (7 milliseconds)
English
Persian
biotic succession
پیاپی زیستی
Other Matches
subsistence
زیستی
biologically
زیستی
biological
زیستی
organic
زیستی
biological agent
عامل زیستی
biogeography
جغرافیای زیستی
biological pollution
الودگی زیستی
biological potential
توان زیستی
biological sciences
علوم زیستی
biological shield
حفاظ زیستی
biological shield
سپر زیستی
biological system
نظام زیستی
biosystem
نظام زیستی
biosystem
سازگان زیستی
biogenesis
پدیدایی زیستی
biological monitoring
فرابینی زیستی
biological magnification
بزرگنمایی زیستی
biological extinction
انقراض زیستی
biological correlation
همبستگی زیستی
biochemical
زیستی- شیمیایی
biocinosis
مجتمع زیستی
bioerosion
فرسودگی زیستی
bioerosion
فرسایش زیستی
biofacies
رخساره زیستی
biological extinction
نابودی زیستی
biofeedback
پس خوراند زیستی
biological treatment
تسویه زیستی
biologism
زیستی نگری
bioluminescence
لومینانس زیستی
existence load
بار زیستی
biological system
سازگان زیستی
biological clock
ساعت زیستی
life science
دانش زیستی
life science
علوم زیستی
biotype
سنخ زیستی
biotonus
تونوس زیستی
biotic succession
تواتر زیستی
biotic element
عنصر زیستی
life sciences
علوم زیستی
biophysical
زیستی- فیزیکی
life sciences
دانش زیستی
biorhythm
چرخه زیستی
biosocial
زیستی- اجتماعی
biostimulant
محرک زیستی
biostimulant
انگیزای زیستی
successions
پیاپی
succession
پیاپی
successive
پیاپی
consecutive
پیاپی
serial
پیاپی
serials
پیاپی
environmetal protection
حمایت محیط زیستی
existence load
بار اقلام زیستی
bionics
علم فرایندای زیستی
bioclimatology
اقلیم شناسی زیستی
biological classification
رده بندی زیستی
bioinorganic chemistry
شیمی معدنی زیستی
biogeochemistry
زمین شیمی زیستی
continuous reinforcement
تقویت پیاپی
serial feeding
خورش پیاپی
vomiturition
استفراغ پیاپی
successively
پیاپی پشت سر هم
serial correlation
همبستگی پیاپی
serial access
دستیابی پیاپی
serializer
پیاپی ساز
consecutive
پیاپی متوالی
serial numbers
شماره پیاپی
serial number
شماره پیاپی
bursts
گروهی از خطاهای پیاپی .
serial access memory
حافظه با دستیابی پیاپی
burst
گروهی از خطاهای پیاپی .
accumulative sampling
نمونه گیری پیاپی
consecutive number of the chart
شماره پیاپی نقشه
defense subsistence supply center
مرکز اماد زیستی وزارت دفاع
meteoric shower
سقوط پیاپی شهابهای ثاقب
serialises
نوبتی کردن پیاپی ساختن
meteor shower
سقوط پیاپی شهابهای ثاقب
quick firer
تفنگی که پیاپی میتواندتیراندازی کند
continual
آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
serialised
نوبتی کردن پیاپی ساختن
peppering
فلفلی باضربات پیاپی زدن
peppers
فلفلی باضربات پیاپی زدن
pepper
فلفلی باضربات پیاپی زدن
serializing
نوبتی کردن پیاپی ساختن
serializes
نوبتی کردن پیاپی ساختن
serialize
نوبتی کردن پیاپی ساختن
serialising
نوبتی کردن پیاپی ساختن
serialized
نوبتی کردن پیاپی ساختن
environmental refugee
پناهنده محیط زیستی
[بوم شناسی ]
[سیاست]
Seven solid years.
هفت سال تمام (پیاپی،آز گار )
continuous
سیگنال آنالوگ که پیاپی تغییر میکند
sample size
مدت زمان بین دوالگوی پیاپی
alliteration
اغاز چند کلمه پیاپی با یک حرف متشابه الصورت
spliced
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
splicing
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
splices
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
splice
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
sprocket
چرخ دندانه دار که سوراخ شده یا پیاپی قرار می گیرد
sprocket wheel
چرخ دندانه دار که سوراخ شده یا پیاپی قرار می گیرد
defragmentation
سازماندهی مجدد فایل ها روی شیاری دیسک سخت به صورت پیاپی
carriers
حالت موج پیاپی و با فرکانس بالا که توسط یک سیگنال قابل تقسیم است
carrier
حالت موج پیاپی و با فرکانس بالا که توسط یک سیگنال قابل تقسیم است
bytes
ارسال بایتهای داده پیاپی بیتهایی که به صورت سریال یا موازی قابل ارسالند
jabbered
سیگنال ارسالی پیاپی و تصادفی توسط کارت آداپتور خراب یا گرهای در شبکه
jabber
سیگنال ارسالی پیاپی و تصادفی توسط کارت آداپتور خراب یا گرهای در شبکه
jabbering
سیگنال ارسالی پیاپی و تصادفی توسط کارت آداپتور خراب یا گرهای در شبکه
jabbers
سیگنال ارسالی پیاپی و تصادفی توسط کارت آداپتور خراب یا گرهای در شبکه
byte
ارسال بایتهای داده پیاپی بیتهایی که به صورت سریال یا موازی قابل ارسالند
perforations
خط سوراخهای کوچک در یک ورقه کاغذ یا کاغذهای پیاپی برای کمک به پاره کردن آنها
optical
شیشه یا پلاستیک محافظت شده با مواد محافظ برای ارسال پیاپی سیگنالهای نوری
soaks
اجرای برنامه یا وسیله به طور پیاپی در یک زمان برای اطمینان از این که به درستی کار میکند
soak
اجرای برنامه یا وسیله به طور پیاپی در یک زمان برای اطمینان از این که به درستی کار میکند
nibbler
ابزاری برای بریدن ورقههای فلزی توسط برشهای متعدد و پیاپی موضعی قائم بکمک مته
sequential
حالتی که هر دستور برنامه در برنامه در محلهای پیاپی ذخیره شده اند
lockouts
مانع کاربر شدن از ارسال پیام به صورت ارسال پیاپی روی شبکه
lockout
مانع کاربر شدن از ارسال پیام به صورت ارسال پیاپی روی شبکه
permanent
تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت
main
مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد
time
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
word wrap
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
worded
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
wraparound
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
word
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com