Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
gamogenetic
پیداشده بوسیله جفت گیری مواقعهای
Other Matches
float gauging
اندازه گیری سرعت اب درانهار بوسیله جسم شناور
hepatogenous
پیداشده درجگر
miasmatic
پیداشده ازدمه بد بو
fluviatic
پیداشده رودخانه رودخانهای
eustachian
پیداشده توسط پزشک ایتالیایی
newfound
جدید الاختراع تازه پیداشده
the best game out
بهترین بازیکه تاکنون پیداشده است
fallopian
پیداشده توسط فلوپیوس کالبدشناس ایتالیایی
fortuitism
اعتقادباینکه انچه درطبیعت پیداشده اتفاقی بوده
fortuist
کسیکه معتقداست که انچه درطبیعت پیداشده اتفاقی بوده است
He's a wet blanket.
او
[مرد]
آدم روح گیری
[نا امید کننده ای یا ذوق گیری]
است.
his severity relaxed
از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
digamy
دو زن گیری دو شوهر گیری
with the utmost rigour
با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
measuring converter
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
stream gaging
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
compression molding process
فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
point voting system
سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
whereby
که بوسیله ان
via
بوسیله
with
بوسیله
wherewithal
که بوسیله ان
perprep
بوسیله
by
بوسیله
of
بوسیله
by dint of
بوسیله
thruogh the a of
بوسیله
by the instrumentality of
بوسیله
per
بوسیله
at the hand of
بوسیله
osmose
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
municipally
بوسیله شهرداری
electrically
بوسیله برق
per pais
بوسیله کشور
by the f.
بوسیله لمس
hydromancy
تفال بوسیله اب
by depty
بوسیله نماینده
per pais
بوسیله مملکت
hydrolysis
تجزیه بوسیله اب
by wire
بوسیله تلگراف
dragonnades
بوسیله سواره نظام
brews
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
seagirt
محصور بوسیله دریا
lapped joint
اتصال بوسیله پوشش
pipe down
بوسیله شیپور یا نای
to pick thanks
بوسیله سخن چینی
to scent out
بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
postage
حمل بوسیله پست
photogelatin process
چاپ بوسیله ژلاتین
pipeage
ترابری بوسیله لوله
pipage
ترابری بوسیله لوله
intuitively
بوسیله درک مستقیم
phototypography
چاپ بوسیله عکسبرداری
leaching
تصفیه بوسیله شستشو
eluviation
انتقال بوسیله بادوباران
electromotive
متحرک بوسیله برق
in propria persona
بوسیله خود شخص
infiltration
پالایش بوسیله تراوش
electric chair
اعدام بوسیله برق
baptized
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
windswept
بوسیله باد جاروشده
baptises
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
traingulation
پیمایش بوسیله مثلثات
hydromancer
تفال زننده بوسیله اب
hydrolyze
بوسیله اب تجزیه شدن
aeromancy
تفال بوسیله هوا
churns
بوسیله اسباب گردنده
semaphore
مخابره بوسیله پرچم
sent via e-mail
بوسیله ایمیل فرستاده شد
baptize
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptised
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
aerotherapeutics
معالجه بوسیله هوا
baptizing
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizes
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
diathermy
معالجه بوسیله حرارت
brew
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
patented
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patent
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
brewed
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
patenting
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
poured
تراوش بوسیله ریزش
pour
تراوش بوسیله ریزش
radar scan
مراقبت بوسیله رادار
patents
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
churn
بوسیله اسباب گردنده
galvanography
روی مس بوسیله اندودکهربایی
windblown
در حرکت بوسیله باد
pouring
تراوش بوسیله ریزش
churned
بوسیله اسباب گردنده
pours
تراوش بوسیله ریزش
self-service
کمک بوسیله خود شخص
stethoscopy
معاینه بوسیله گوشی طبی
waterborne
حمل شده بوسیله اب اب برد
memoria technica
فن یا شیوهای که بوسیله ان یادوهوش رانیرومندمیسازند
soaks
بوسیله مایع اشباع شدن
embolic
مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
step down
کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
nettles
بوسیله گزنه گزیده شدن
electrotype
بوسیله برق چاپ کردن
self appointed
منصوب شده بوسیله خویشتن
soak
بوسیله مایع اشباع شدن
wirephoto
بوسیله بی سیم عکس فرستادن
photomap
نقشه برداری بوسیله عکاسی
self-appointed
منصوب شده بوسیله خویشتن
wigwag
ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
nettle
بوسیله گزنه گزیده شدن
steam propulsion of ships
راندن کشتی ها بوسیله بخار
wet down
بوسیله اب پاشی خیس کردن
electrometallurgy
ذوب فلزات بوسیله برق
cathodogeaph
بوسیله پرتومجهول عکس برداشتن از
phonendoscope
اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
chemical warfare
جنگ بوسیله گازهای شیمیایی
massotherapy
معالجه بوسیله مشت و مال
the block
مردن بوسیله گردن زنی
perfusion
غسل تعمید بوسیله اب پاشی
lyophil
خشک شده بوسیله انجمادسخت
electro magnetism
تولید خواص مغناطیسی بوسیله
self service
کمک بوسیله خود شخص
photolighograph
عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
container transport
حمل و نقل بوسیله کانتینر
photoengraving
گراور سازی بوسیله عکاسی
telekinesis
حرکت اجسام بوسیله ارواح
carbon arcwelding
جوش قوسی بوسیله کربن
lyophiled
خشک شده بوسیله انجمادسخت
sporogony
تولید مثل بوسیله هاگ
suicide attack
قصد کشت بوسیله خودکشی
intercommunication system
ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
hydropathy
معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
string
یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
latches
بوسیله کلون محکم کردن
latch
بوسیله کلون محکم کردن
by no one else
از
[بوسیله]
هیچ کسی دیگر
argon arc welding
جوش قوسی بوسیله گازارگون
radiophotograph
انتقال عکس بوسیله رادیو
grout stop
اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
photocopying
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
rainwash
شستشوی چیزی بوسیله باران
photocopy
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopies
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopied
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
hydrophilous
گرده افشانی کننده بوسیله اب
hyphenate
بوسیله خط دارای فاصله کردن
instantiate
معرفی کردن بوسیله کنسرت
suicide bombing
قصد کشت بوسیله خودکشی
self administered
اداره شونده بوسیله خویشتن
seaborne
بوسیله کشتی حمل شده
lip read
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip-read
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip-reads
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
chafing
بوسیله اصطکاک گرم کردن
to buy something at an auction
چیزی را در
[بوسیله]
حراجی خریدن
chafes
بوسیله اصطکاک گرم کردن
incuse
نقش شده بوسیله چکش
chafe
بوسیله اصطکاک گرم کردن
pyretotherapy
معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
rainwash
شسته شده بوسیله باران
roentgenoscopy
معاینه بوسیله اشعه مجهول
lures
بوسیله تطمیع بدام انداختن
radiogram
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
lightproof
غیرقابل نفوذ بوسیله نور
hit wicket
انداختن میله بوسیله خودتوپزن
radiograms
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
luring
بوسیله تطمیع بدام انداختن
semaphore
بوسیله پرچم مخابره کردن
mail order
سفارش کالا بوسیله پست
lured
بوسیله تطمیع بدام انداختن
shield
بوسیله سپر حفظ کردن
platinotype
عکاسی بوسیله املاح پلاتین
lure
بوسیله تطمیع بدام انداختن
in law
خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج
shields
بوسیله سپر حفظ کردن
rocket propulsion
حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
declinating station
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
immunotherapy
معالجه یاجلوگیری از بیماری بوسیله پادگن
schizogenesis
تولید مثل بوسیله شکاف خوردن
diplococcic
ایجاد شده بوسیله باکتری اوره
gravitated
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
rhapsodic
سروده شده بوسیله دوره گرد
plenum
فضای اشغال شده بوسیله ماده
plenums
فضای اشغال شده بوسیله ماده
to sue out a writ
حکمی را بوسیله دادن عرضحال گرفتن
gravitating
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
to skype somebody
به کسی با
[بوسیله]
سکایپ زنگ زدن
to call somebody through
[via]
[over]
Skype
به کسی با
[بوسیله]
سکایپ زنگ زدن
gravitates
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitate
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
occupational therapy
درمان بوسیله اشتغال بکار کاردرمانی
andromeda
شاهزاده خانم حبشهای که بوسیله پرسوس
symbolism
نمایش بوسیله علائم مکتب رمزی
tonsillectomy
در اوردن لوزتین بوسیله عمل جراحی
postcard
بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
radiobroadcast
پخش و سخن پراکنی بوسیله رادیو
postcards
بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
concupiscible
تحریک شده بوسیله امیال شهوانی
vectorial
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
homologate
تصویب نوع اتومبیل بوسیله داوران
hand off
کنار زدن حریف بوسیله توپدار
acid corrosion of concrete
خورده شدن بتن بوسیله اسید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com