Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 190 (9 milliseconds)
English
Persian
fluviatic
پیداشده رودخانه رودخانهای
Other Matches
riverine
داخل رودخانهای یا ساحل رودخانهای
afflux
خیزاب بالاامدن سطح اب رودخانه بوسیله کاهش عرض رودخانه
up the river
سوی سر چشمه رودخانه بطرف بالای رودخانه
affluent
رودخانه ای که به داخل رودخانه بزرگتر یا دریاچه بریزد.
liman
خلیج مصب رودخانه مدخل رودخانه
miasmatic
پیداشده ازدمه بد بو
hepatogenous
پیداشده درجگر
newfound
جدید الاختراع تازه پیداشده
eustachian
پیداشده توسط پزشک ایتالیایی
gamogenetic
پیداشده بوسیله جفت گیری مواقعهای
fallopian
پیداشده توسط فلوپیوس کالبدشناس ایتالیایی
the best game out
بهترین بازیکه تاکنون پیداشده است
fortuitism
اعتقادباینکه انچه درطبیعت پیداشده اتفاقی بوده
fluviatile
رودخانهای
rever
شط رودخانهای
riverain
رودخانهای
fluvial
رودخانهای
fortuist
کسیکه معتقداست که انچه درطبیعت پیداشده اتفاقی بوده است
subcritical flow
جریان رودخانهای
riverine
رودخانهای رودمانند
niagara nexus
رودخانهای درامریکای شمالی
niagaranexus
رودخانهای درامریکای شمالی
mine sweeper inshore
مین روب رودخانهای
waterway
راه ابی مسیردریایی و رودخانهای
waterways
راه ابی مسیردریایی و رودخانهای
tidal river
رودخانهای که اب دریادرنزدیکی دهانه ان طغیان میکند
an open river
رودخانهای که یخ نبسته و برای گذرکردن ازاد است
ford
قسمت کم عمق رودخانهای که جهت عبورحیوانات وانسان مناسب باشد
forded
قسمت کم عمق رودخانهای که جهت عبورحیوانات وانسان مناسب باشد
fords
قسمت کم عمق رودخانهای که جهت عبورحیوانات وانسان مناسب باشد
piloting
ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
rivers
رودخانه
river line
خط رودخانه
glacier
رودخانه یخ
river clay
گل رودخانه
rever
رودخانه
river gravel
شن رودخانه
glaciers
رودخانه یخ
river
رودخانه
alpheus
رب النوع رودخانه
head stream
سرچشمه رودخانه
euphrates
رودخانه فرات
an open river
رودخانه باز
headwater
بالادست رودخانه
conferva
علف رودخانه
ostiary
دهانه رودخانه
potamology
مبحث رودخانه ها
by water
از راه رودخانه
bottom ice
یخ کف دریاچه یا رودخانه
levee
کناره رودخانه
fork of ... river
شاخه رودخانه ...
riparian
ساحل رودخانه زی
bight
پیچ رودخانه
river line
خط ساحل رودخانه
streams
رودخانه ابراهه
the karoon river
رودخانه کارون
the river karoon
رودخانه کارون
water system
رودخانه و شعبات ان
stream
رودخانه ابراهه
river trip
مسافرت رودخانه ای
river trip
گردش رودخانه ای
along the river
درامتداد رودخانه
streamed
رودخانه ابراهه
upstream
بالای رودخانه
low water
فروکش اب رودخانه
stethe
ساحل رودخانه
river banks
ساحل رودخانه
river bank
ساحل رودخانه
river profile
نیمرخ رودخانه
river mouth
دهانه رودخانه
strand
لایه رودخانه
river beds
بستر رودخانه
strands
لایه رودخانه
lethe
اب رودخانه بزرخ
riverward
بطرف رودخانه
riverine
سواحل رودخانه
riverbed
بستر رودخانه
river bed
بستر رودخانه
interamnian
واقع در میان دو رودخانه
head water
قسمت بالادست رودخانه
inland navigation
کشتی رانی در رودخانه ها
river bed level
تراز بستر رودخانه
head water
بالای رودخانه بالارود
keelboat
قایق پهن رودخانه
sluggish stream
رودخانه با جریان کند
riverain
ساکن ساحل رودخانه
styx
رودخانه عالم اسفل
niagara
رودخانه و ابشار نیاگارا
near bank
ساحل نزدیک رودخانه
white water
ابشارهای کوتاه رودخانه
riparian
وابسته بکنار رودخانه
riparian
حریم رودخانه و ان چه که در ان باشد
river basin
ابگیر یا حوضه رودخانه
levee
دیواره ساحلی رودخانه
keelboatman
کرجی بان رودخانه
forced crossing
عبور اجباری از رودخانه
fluvial
زیست کننده در رودخانه
upstream
بالادست جریان رودخانه
spanning
پل زدن روی رودخانه
bayou
شاخه فرعی رودخانه
eyot
جزیره کوچک در رودخانه
excavation in river bed
خاکبرداری در بستر رودخانه
basin
حوزه رودخانه ابگیر
basins
حوزه رودخانه ابگیر
span
پل زدن روی رودخانه
deliberate crossing
عبور با فرصت از رودخانه
spans
پل زدن روی رودخانه
basin area
حوزه ابریز رودخانه
ferryboats
قایق عبور از رودخانه
bank effect
اثر کناره رودخانه
hasty crossing
عبور تعجیلی از رودخانه
upstream
مخالف جریان رودخانه
naiad
حوری موجددریاچه رودخانه
chute
شیب تند رودخانه
ferryboat
قایق عبور از رودخانه
chutes
شیب تند رودخانه
spanned
پل زدن روی رودخانه
palisades
صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
bed building stage of river
تراز سطح متوسط اب رودخانه
river forcasting
پیش بینی جریان رودخانه
to clean arives
رودخانه ایی را لاروبی کردن
whitewater racing
مسابقه در مسیر اشفته رودخانه
palisade
صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
cess
سرازیری کنار رودخانه وغیره
to fall down the river
باجریان رودخانه حرکت کردن
haugh
زمین رسوبی کنار رودخانه
hurst
جای کم عمق در رودخانه یا دریا
fluviatile
نهری زندگی کننده در رودخانه
fluviomarine
درست شده رودخانه ودریا
strath
بستر پهن مسیر رودخانه
summer bed of a river
بستر تابستانی رودخانه مسیل
detritus
مواد خردوریز محمولات اب رودخانه
he put me across the river
مرا بدانسوی رودخانه برد
navigation river
رودخانه قابل کشتی رانی
staff gauge
اشل اندازه گیری ارتفاع اب رودخانه
fairway
قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
holm
زمین مسطح وپست نزدیک رودخانه
fluviometer
الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
fluviograph
الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
ice mining
انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
dragsman
لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
fairways
قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
rhenish
شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
riffles
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
logjam
انباشتگی تنهی درختان بریده شده در رودخانه
The teo countries are separated by this river.
این رودخانه دو کشور را از یکدیگه جدامی کند
How long is the River Nile?
طول وعرض رودخانه نیل چقدر است ؟
camp-shedding
[پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
watershed
منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
watersheds
منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
riffled
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffle
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffling
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
wharves
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
effective snow melt
برف ذوب شده موثر در جریان رودخانه
riparian rights
حقوق خاصه مالکین خریم رودخانه ها و انهار
wharfs
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
live lining
ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند
wharf
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
gorge portion
محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
bank protection
حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
nilometer
الت خود نگارودرجه داربرای سنجش بلندی اب رودخانه
base flow
مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
estacade
سدی که ازتیرهاوپایههای چوبی در رودخانه یادریابرای بستن راه
gauging station
ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
holm
جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
sandbar
جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
riparian law
قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
gauging section
مقطعی از کانال یا رودخانه که عمق اب یا سرعت اب اندازه گیری میشود
estuary
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
ferrybridge
کشتی ای که قطار راه اهن راازروی رودخانه یاخلیج میبرد
alluviation
رسوبات ماسه و شن ناشی ازکم شدن سرعت جریان رودخانه
terrigenous
تشکیل شده بوسیله عمل سایش رودخانه وجریان اب خاکزاد
estuaries
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
acheval
ارتشی که جناحش در اثرمانعی مانندباتلاق یا رودخانه از ان دورو مجزا باشد
caisson
اطاقکی که جهت دستیابی به بستر رودخانه به سمت پایین گودبرداری میشود
water hole
سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
snag boat
کشتی بخاری کوچک که با ان بستر رودخانه هارا ازموانع پاک می کنند
The Pied Piper of Hamelin
نی نواز هاملن
[با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
The Pied Piper of Hamelin
فلوت زن رنگارنگ هاملن
[با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
ferryboat
قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
ferryboats
قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
ferrying
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferries
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferry
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferried
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
period of concentration
در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
lockman
بند یا سد رودخانه بند بان
stream gaging
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com