English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
teetotalism پیروی از اصل منع استعمال مسکرات
Other Matches
abstainer پرهیزگار کسیکه از استعمال مسکرات پرهیز دارد
al cololic drinks مسکرات
smokes استعمال دود استعمال دخانیات
smoke استعمال دود استعمال دخانیات
teetotalist طرفدار منع مسکرات
prohibitionist طرفدار منع مسکرات
teetotal وابسته به طرفداری از منع مسکرات کردن
radiologist متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologists متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
usage استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
usages استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
disuse عدم استعمال ترک کردن ترک استعمال
imitations پیروی
subsequent پیروی
imitation پیروی
following پیروی
subjection پیروی
sequacity پیروی
amenableness پیروی
listen پیروی کردن از
law abidingness پیروی قانون
to follow the example of پیروی کردن از
pursuitmeter پیروی سنج
conformed پیروی کردن
sectarianism پیروی از یک فرقه
religiousness پیروی مذهب
orinality پیروی ابتکار
listened پیروی کردن از
conformance پیروی متابعت
listening پیروی کردن از
listens پیروی کردن از
to do after پیروی کردن
sensuousness پیروی جسمانی
conforms پیروی کردن
conforming پیروی کردن
conform پیروی کردن
go by پیروی کردن از
follows پیروی استنباط
conscientiousness پیروی وجدان
conventionalism پیروی از رسوم
faddism پیروی از مد زودگذر
autonomy خود پیروی
follow پیروی کردن از
follow پیروی استنباط
followed پیروی کردن از
follows پیروی کردن از
followed پیروی استنباط
application استعمال
uses استعمال
employment استعمال
expenditure استعمال
use استعمال
applications استعمال
conventionality پیروی از سنت قدیم
episcopalianism پیروی از کلیسای اسقفی
lyricism پیروی از سبک اشعاربزمی
heteronomy پیروی از قانون دیگری
nudism پیروی از عقایدجماعت برهنگان
illuminism پیروی ازفلسفه اشراقی
sensationalism پیروی از عواطف واحساسات
psychologism پیروی از اصول روانی
pursuit rotor پیروی سنج چرخان
Taoism پیروی از طریقت چینی
to follow in ones footsteps پیروی تاتقلیدازکسی کردن
conformity پیروی از رسوم یاعقاید
manichaeism پیروی از دین مانی
Scientologist پیروی دین ساینتولوژی
Jungian پیروی یونگ [روانشناسی]
sentimentality پیروی از عواطف واحساسات
islamism پیروی از دین اسلام
rotary pursuit پیروی سنج چرخان
scientism پیروی از روش علمی
sentimentalism پیروی از عواطف واحساسات
to go by a rule ازقانونی پیروی کردن
probity پیروی دقیق از اصول
isolationism پیروی از سیاست انزوا
usages نحوه استعمال
desuetude عدم استعمال
cranage استعمال جرثقیل
bilingualism استعمال دوزبان
bilinguality استعمال دوزبان
employ استعمال کردن
unworn استعمال نشده
overuse استعمال مفرط
telescopy فن استعمال دوربین
nicotian دود استعمال کن
misusage سوء استعمال
misapplication سوء استعمال
misapplication استعمال بیجا
abuse بد استعمال کردن
law of use قانون استعمال
tutoyer استعمال کردن
use value ارزش استعمال
user cost هزینه استعمال
ill use بد استعمال کردن
ill usage سوء استعمال
value in use ارزش استعمال
overkill استعمال بیش از حد
riflery استعمال تفنگ
usages عرف استعمال
abused سوء استعمال
abused بد استعمال کردن
graphics فن استعمال نمودار
employed استعمال کردن
abuse سوء استعمال
smoking استعمال دخانیات
exercise استعمال کردن
exercised استعمال کردن
exercises استعمال کردن
abusive سوء استعمال
apply استعمال کردن
applying استعمال کردن
disuse عدم استعمال
maltreatment سوء استعمال
applies استعمال کردن
abuses سوء استعمال
abusing بد استعمال کردن
usage نحوه استعمال
use استعمال مصرف
usage عرف استعمال
uses استعمال مصرف
application موارد استعمال
employs استعمال کردن
employing استعمال کردن
abuses بد استعمال کردن
applications موارد استعمال
using استعمال مصرف
abusing سوء استعمال
syndicalism پیروی از اصول اتحادیه صنفی
latitudinarianism پیروی از وسعت نظر پنهاگرایی
lyrism پیروی از سبک اشعار بزمی
self abandonment افسارگسیختگی پیروی از هوی هوس
occidentalism پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
classicism پیروی از سبکهای یونان وروم
predestinarianism پیروی از فلسفه قدری وجبری
secarianism پیروی از تیره یا فرقه یاحزبی
sansculottism پیروی از اصول انقلاب افراطی
sensualize پیروی از هوای نفس کردن
specialisms پیروی علم یا پیشه ویژه
specialism پیروی علم یا پیشه ویژه
classicalism پیروی سبکهاوانشاهاوادبیات وصنایع باستانی
consequentiality پیروی به ترتیب منطقی خودگیری
Methodism پیروی از متد یا روش بخصوصی
vigilantism پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
inflationism پیروی از روش تورم اقتصادی
sensationalism پیروی از مسائل احساساتی وشورانگیز
no smoking allowed استعمال دخانیان ممنوع
vernacularism استعمال زبان محلی
catachresis استعمال غلط کلمه
law of disuse قانون عدم استعمال
The habit of smoking. عادت به استعمال دخانیات
nicotian استعمال کننده دخانیات
dosage مقدار استعمال دارو
users استعمال کننده کاربر
malapropism سوء استعمال کلمات
user استعمال کننده کاربر
dosages مقدار استعمال دارو
mitering استعمال تاج اسقفی
mitring استعمال تاج اسقفی
outward application استعمال برونی یا خارجی
presbyterianism پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
pedantry or pedantism پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
italianism پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
classicize ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
biblicism پیروی تحت لفظی از کتاب مقدس
literalism پیروی تحت اللفظی از چیزی ملانقطی
trade unionism پیروی از اصول وروشهای اتحادیه اصناف
incompatible غیر قابل استعمال با یکدیگر
telescopist متخصص استعمال دوربینهای نجومی
purism افراط در استعمال صحیح الفاظ
symbolization استعمال علائم ونشانهای رمزی
sesquipedalian معتاد به استعمال لغات دراز
instrumentation تنظیم اهنگ استعمال الت
neology استعمال واژه یااصطلاح جدید
holophrastic استعمال کننده کلمه قصار
oxymoron استعمال کلمات مرکب ضدونقیض
oxymoron استعمال کلمات مرکب متضاد
deverbative بصورت مشتق استعمال شده
periphrasis استعمال واژه ها وعبارات زائد
abjectival use of a noun استعمال اسمی به طور صفت
naturism عریان گری [پیروی از عقاید جماعت برهنگان]
pedantize پیروی علم کتاب یاقواعد نظری کردن
westernization فرنگی مابی پیروی از تمدن مغرب زمین
sacramentalism اعتقاد به پیروی از مراسم دینی جهت رستگاری
smokers واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
smoker واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
utilization به کار بردن استعمال در دسترس قراردادن
abstinence ریاضت پرهیز از استعمال مشروبات الکلی
teetotaler طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
to smoke oneself sick از بسیاری استعمال دخانیات ناخوش شدن
malapropism استعمال غلط وعجیب وغریب لغات
wear and tear از بین رفتن اموال در نتیجه استعمال
junkies استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
dump موادی که موقتا برای استعمال انبارمیشود
junkie استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
teetotallers طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
teetotaller طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
non abstainer کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
abstemious مخالف استعمال مشروبات الکلی پرهیزکار
compliance index شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com