English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (6 milliseconds)
English Persian
islamism پیروی از دین اسلام
Other Matches
moslemism اسلام
mohammedanism اسلام
islamism اسلام گرایی
pan islam قاطبه اسلام
Islam دین اسلام
Islamabad شهر اسلام آباد
perspicuous religion of islam دین مبین اسلام
druze یکی از فرقههای سیاسی و مذهبی اسلام بلوردان
druse یکی از فرقههای سیاسی ومذهبی اسلام بلوردان
following پیروی
sequacity پیروی
subsequent پیروی
subjection پیروی
amenableness پیروی
imitations پیروی
imitation پیروی
to follow the example of پیروی کردن از
to do after پیروی کردن
sectarianism پیروی از یک فرقه
sensuousness پیروی جسمانی
religiousness پیروی مذهب
law abidingness پیروی قانون
go by پیروی کردن از
pursuitmeter پیروی سنج
faddism پیروی از مد زودگذر
conscientiousness پیروی وجدان
conventionalism پیروی از رسوم
orinality پیروی ابتکار
conforms پیروی کردن
listening پیروی کردن از
listened پیروی کردن از
listen پیروی کردن از
conformance پیروی متابعت
follows پیروی استنباط
follows پیروی کردن از
followed پیروی استنباط
followed پیروی کردن از
follow پیروی استنباط
follow پیروی کردن از
autonomy خود پیروی
listens پیروی کردن از
conforming پیروی کردن
conformed پیروی کردن
conform پیروی کردن
pursuit rotor پیروی سنج چرخان
isolationism پیروی از سیاست انزوا
to follow in ones footsteps پیروی تاتقلیدازکسی کردن
manichaeism پیروی از دین مانی
to go by a rule ازقانونی پیروی کردن
Jungian پیروی یونگ [روانشناسی]
sentimentalism پیروی از عواطف واحساسات
scientism پیروی از روش علمی
Scientologist پیروی دین ساینتولوژی
rotary pursuit پیروی سنج چرخان
psychologism پیروی از اصول روانی
Taoism پیروی از طریقت چینی
probity پیروی دقیق از اصول
conventionality پیروی از سنت قدیم
episcopalianism پیروی از کلیسای اسقفی
nudism پیروی از عقایدجماعت برهنگان
heteronomy پیروی از قانون دیگری
conformity پیروی از رسوم یاعقاید
sensationalism پیروی از عواطف واحساسات
illuminism پیروی ازفلسفه اشراقی
sentimentality پیروی از عواطف واحساسات
lyricism پیروی از سبک اشعاربزمی
classicalism پیروی سبکهاوانشاهاوادبیات وصنایع باستانی
syndicalism پیروی از اصول اتحادیه صنفی
vigilantism پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
inflationism پیروی از روش تورم اقتصادی
sansculottism پیروی از اصول انقلاب افراطی
specialism پیروی علم یا پیشه ویژه
secarianism پیروی از تیره یا فرقه یاحزبی
self abandonment افسارگسیختگی پیروی از هوی هوس
sensationalism پیروی از مسائل احساساتی وشورانگیز
predestinarianism پیروی از فلسفه قدری وجبری
Methodism پیروی از متد یا روش بخصوصی
latitudinarianism پیروی از وسعت نظر پنهاگرایی
lyrism پیروی از سبک اشعار بزمی
specialisms پیروی علم یا پیشه ویژه
occidentalism پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
classicism پیروی از سبکهای یونان وروم
consequentiality پیروی به ترتیب منطقی خودگیری
sensualize پیروی از هوای نفس کردن
trade unionism پیروی از اصول وروشهای اتحادیه اصناف
teetotalism پیروی از اصل منع استعمال مسکرات
pedantry or pedantism پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
italianism پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
literalism پیروی تحت اللفظی از چیزی ملانقطی
biblicism پیروی تحت لفظی از کتاب مقدس
classicize ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
presbyterianism پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
sacramentalism اعتقاد به پیروی از مراسم دینی جهت رستگاری
pedantize پیروی علم کتاب یاقواعد نظری کردن
naturism عریان گری [پیروی از عقاید جماعت برهنگان]
westernization فرنگی مابی پیروی از تمدن مغرب زمین
compliance index شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
prophet's green رنگ سبز نبی [این رنگ از ترکیب رنگ نیل یا همان رنگ آبی با رنگینه های زرد بدست آمده از گیاهان بوجود می آید و آنرا به رنگ اولین پرچم اسلام و یا گنبد حضرت خاتم الانبیا نسبت می دهند.]
shamanism پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر
myrmidon یکی از اهالی جنگجوی thessalyکه در جنگ troyپادشاه خودرا پیروی کردند
standards واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
standard واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
syntax مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر
neoclassical school مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
ism پسوندی بمعنی >عمل < و>کار< و >طریقه عمل < و>حالت < و >شرط < و >پیروی <
route transposition نوعی سیستم رمز که حروف رمز را با پیروی از یک مسیرمعین به هم می چسبانند
platonize پیروی از روش افلاطونی استدلال فلسفی افلاطونی کردن
to indulge one's passions پیروی از هواو هوس کردن خوش گذرانی کردن
drivers یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
driver یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
theatricalism پیروی ازروش تماشاخانه تماشاخانه مسلکی
episcopacy مقام اسقفی پیروی از کلیسای اسقفی
expanded memory system کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
imitate پیروی کردن کپیه کردن
imitated پیروی کردن کپیه کردن
imitates پیروی کردن کپیه کردن
imitating پیروی کردن کپیه کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com