Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 173 (2 milliseconds)
English
Persian
classicism
پیروی از سبکهای یونان وروم
Other Matches
Ancient Greece
یونان باستانی
[یونان جهان باستان]
ionic
وابسته به یون الکتریکی یکنوع حروف سیاه چاپخانه زبان قدیمی مردم ایونی یونان سرستون ساخته شده بسبک ایونی یونان
classical
پیرو سبکهای باستانی
neoclassic
احیا کننده سبکهای قدیمی
hellas
یونان
philhellene
یونان
philhellenic
یونان
Hellenic
مربوط به یونان
philhellene
دوست یونان
hellene
تبعه یونان
philhellenic
دوست یونان
hellene
یونان باستان
Greece
کشور یونان
Orinthian Order
معماری کلاسیک
[در یونان و رم]
hellenist
متخصص فرهنگ یونان
aeolus
پادشاه تسالی یونان
bouleuterion
[مجلس سنا در یونان]
Bassae Order
[معماری یونی یونان]
homeric
شاعر نابینای یونان
laconian
ولایتی از یونان باستان
croesus
کراسوس : پادشاه یونان
pythian
اهل دلفی یونان
doric
بسبک معماری قدیم یونان
greco
پیشوند بمعنی یونان و یونانی
heraclidae
اولادهرکول پهلوان نامی یونان
delphic
ساکن معبد دلف یونان
mercury
یکی از خدایان یونان قدیم
achaean
اهل شهراخائیه در یونان باستان
achaian
اهل شهراخائیه در یونان باستان
melpomene
الهه شعر وتراژدی یونان
agonistic
وابسته به مسابقات باستانی یونان
agonistical
وابسته به مسابقههای باستانی یونان
delphian
ساکن معبد دلف یونان
romaic
زبان بومی یونان امروز
romaika
رقص ملی یونان امروز
drachmae
پول نقره یونان باستان
drachmas
پول نقره یونان باستان
drachma
پول نقره یونان باستان
hoplite
سرباز پیاده مسلح یونان قدیم
naos
ضریع یا محل استقراربت در معابد یونان
doric
وابسته بمردم دوریس یونان قدیم
peloponnesian
وابسته به شبه جزیره جنوبی یونان
trireme
کشتی جنگی روم و یونان باستان
mycenian
اهل شهر "مسین " قدیم یونان
mycenaean
اهل شهر "مسین " قدیم یونان
nectar
شراب لذیذ خدایان یونان شهد
agora
[فضای باز عمومی در یونان باستان]
pallium
ردای چارگوش که فیلسوفان یونان می پوشیدند
Dryopic
[مربوط به دوره دراوپی یونان باستان]
pyrrhic dance
یکجور رقص نظامی یا جنگی در یونان باستان
uncial
وابسته بحروف الفبای قدیم یونان و روم
cyzicene hall
[تالار بزرگ در خانه های یونان باستان]
corinthian
اهل قرنت یکی ازشهرهای باستانی یونان
klepht
یونانی ای که پس ازفتح یونان ....نگاه میداشت راهزن
tiresias
غیب گوی نابینای شهر تبس در یونان
olympiad
جشن ها ومسابقات قدیم یونان مسابقات المپیک
imitation
پیروی
imitations
پیروی
following
پیروی
amenableness
پیروی
subsequent
پیروی
subjection
پیروی
sequacity
پیروی
obol
سکه سیم در یونان باستان که نزدیک بود با یک pennyونیم
parnassian
نام کوهی در یونان مرکزی که اختصاص داشت به الهه شعر
phratry
درتاریخ یونان واحد قومیت یکی از تقسیمات سه گانه قبیله
humanist
دانشجوی رشته انسانیت یا ادبیات و اثار باستانی یونان و روم
pursuitmeter
پیروی سنج
to do after
پیروی کردن
sensuousness
پیروی جسمانی
orinality
پیروی ابتکار
to follow the example of
پیروی کردن از
law abidingness
پیروی قانون
listens
پیروی کردن از
religiousness
پیروی مذهب
listened
پیروی کردن از
sectarianism
پیروی از یک فرقه
autonomy
خود پیروی
follow
پیروی کردن از
follow
پیروی استنباط
followed
پیروی استنباط
conforms
پیروی کردن
conforming
پیروی کردن
conformed
پیروی کردن
follows
پیروی استنباط
listen
پیروی کردن از
conform
پیروی کردن
followed
پیروی کردن از
listening
پیروی کردن از
follows
پیروی کردن از
conscientiousness
پیروی وجدان
conformance
پیروی متابعت
conventionalism
پیروی از رسوم
faddism
پیروی از مد زودگذر
go by
پیروی کردن از
theoric
وجوهی که در یونان باستان جمع میکردند ...رفتن به تماشاخانه هاکمک کنند
illuminism
پیروی ازفلسفه اشراقی
sentimentality
پیروی از عواطف واحساسات
islamism
پیروی از دین اسلام
nudism
پیروی از عقایدجماعت برهنگان
to follow in ones footsteps
پیروی تاتقلیدازکسی کردن
conventionality
پیروی از سنت قدیم
rotary pursuit
پیروی سنج چرخان
pursuit rotor
پیروی سنج چرخان
episcopalianism
پیروی از کلیسای اسقفی
scientism
پیروی از روش علمی
heteronomy
پیروی از قانون دیگری
to go by a rule
ازقانونی پیروی کردن
probity
پیروی دقیق از اصول
Jungian
پیروی یونگ
[روانشناسی]
Scientologist
پیروی دین ساینتولوژی
sentimentalism
پیروی از عواطف واحساسات
psychologism
پیروی از اصول روانی
lyricism
پیروی از سبک اشعاربزمی
conformity
پیروی از رسوم یاعقاید
manichaeism
پیروی از دین مانی
sensationalism
پیروی از عواطف واحساسات
Taoism
پیروی از طریقت چینی
isolationism
پیروی از سیاست انزوا
iconostasis
[پرده ای بین جایگاه مقدس و فضای اصلی در کلیساهای ارتدکس یونان و روسیه]
classicalism
پیروی سبکهاوانشاهاوادبیات وصنایع باستانی
lyrism
پیروی از سبک اشعار بزمی
syndicalism
پیروی از اصول اتحادیه صنفی
specialisms
پیروی علم یا پیشه ویژه
occidentalism
پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
specialism
پیروی علم یا پیشه ویژه
Methodism
پیروی از متد یا روش بخصوصی
sensualize
پیروی از هوای نفس کردن
self abandonment
افسارگسیختگی پیروی از هوی هوس
sensationalism
پیروی از مسائل احساساتی وشورانگیز
consequentiality
پیروی به ترتیب منطقی خودگیری
inflationism
پیروی از روش تورم اقتصادی
vigilantism
پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
sansculottism
پیروی از اصول انقلاب افراطی
predestinarianism
پیروی از فلسفه قدری وجبری
secarianism
پیروی از تیره یا فرقه یاحزبی
latitudinarianism
پیروی از وسعت نظر پنهاگرایی
trade unionism
پیروی از اصول وروشهای اتحادیه اصناف
classicize
ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
italianism
پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
biblicism
پیروی تحت لفظی از کتاب مقدس
pedantry or pedantism
پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
teetotalism
پیروی از اصل منع استعمال مسکرات
literalism
پیروی تحت اللفظی از چیزی ملانقطی
presbyterianism
پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
naturism
عریان گری
[پیروی از عقاید جماعت برهنگان]
westernization
فرنگی مابی پیروی از تمدن مغرب زمین
pedantize
پیروی علم کتاب یاقواعد نظری کردن
sacramentalism
اعتقاد به پیروی از مراسم دینی جهت رستگاری
compliance index
شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
shamanism
پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر
myrmidon
یکی از اهالی جنگجوی thessalyکه در جنگ troyپادشاه خودرا پیروی کردند
standards
واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
standard
واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
syntax
مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر
classics
ادبیات باستانی یونان و روم باستانی
classic
ادبیات باستانی یونان و روم باستانی
neoclassical school
مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
ism
پسوندی بمعنی >عمل < و>کار< و >طریقه عمل < و>حالت < و >شرط < و >پیروی <
route transposition
نوعی سیستم رمز که حروف رمز را با پیروی از یک مسیرمعین به هم می چسبانند
platonize
پیروی از روش افلاطونی استدلال فلسفی افلاطونی کردن
to indulge one's passions
پیروی از هواو هوس کردن خوش گذرانی کردن
driver
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
drivers
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
Ionic Order
[معماری یونی یا سبک بالشی از سبک های معماری کلاسیک در یونان و رم]
episcopacy
مقام اسقفی پیروی از کلیسای اسقفی
theatricalism
پیروی ازروش تماشاخانه تماشاخانه مسلکی
expanded memory system
کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
imitates
پیروی کردن کپیه کردن
imitated
پیروی کردن کپیه کردن
imitate
پیروی کردن کپیه کردن
imitating
پیروی کردن کپیه کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com