Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
predestinarianism
پیروی از فلسفه قدری وجبری
Other Matches
egoism
یکی از اصول فلسفه ماکیاولی و عبارت است ازاعتقاد به خودپرستی وخودخواهی انسان که مبنای فلسفه او به نام اگوئیسم جهانی قرار گرفته است
somewhat
قدری
some
قدری
piece
قدری
pieces
قدری
fatalistic
قدری
predestinarian
قدری
kadarite
قدری
nappy
قدری مست
something
تا اندازهای قدری
nappies
قدری مست
latish
قدری دیر
farther
بعلاوه قدری
Make some room here.
یک قدری اینجا جا باز کن
Give a pull at the rope .
سر طناب را یک قدری بکش
I'd like some small change.
من قدری پول خرد میخواهم.
Come forward a little (little bit)more.
یک قدری دیگه بیا جلو
he brought more money
قدری دیگر پول اورد
Shall wd go for awalk ? shall we go and stretch our legs .
میل دارید قدری قدم بزنیم ؟
Lets go for a walk ( stroll) .
برویم یک قدری بگردیم ( قدمی بزنیم )
Could you lend me some money ?
می توانی یک قدری به من پول قرض بدهی ؟
The coa is a little short in the sleeves .
آستین های این کت یک قدری کوتاه است
Please warm up this milk . warm and sincere greetings .
لطفا" این شیر را قدری گرم کنید
I wasnt drunk , but just tight.
مست نبودم فقط کله ام قدری گرم شده بود
full
کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد.
fullest
کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد.
imitations
پیروی
following
پیروی
sequacity
پیروی
amenableness
پیروی
imitation
پیروی
subsequent
پیروی
subjection
پیروی
philosophy
فلسفه
philosophies
فلسفه
conforming
پیروی کردن
conforms
پیروی کردن
faddism
پیروی از مد زودگذر
orinality
پیروی ابتکار
go by
پیروی کردن از
sectarianism
پیروی از یک فرقه
law abidingness
پیروی قانون
conscientiousness
پیروی وجدان
conventionalism
پیروی از رسوم
conformed
پیروی کردن
sensuousness
پیروی جسمانی
listens
پیروی کردن از
listening
پیروی کردن از
listened
پیروی کردن از
listen
پیروی کردن از
to do after
پیروی کردن
to follow the example of
پیروی کردن از
follows
پیروی استنباط
follows
پیروی کردن از
followed
پیروی استنباط
followed
پیروی کردن از
follow
پیروی استنباط
follow
پیروی کردن از
religiousness
پیروی مذهب
pursuitmeter
پیروی سنج
conformance
پیروی متابعت
conform
پیروی کردن
autonomy
خود پیروی
philosophy of the lyceum
فلسفه ارسطو
philosophy of the lyceum
فلسفه مدرسه
kant
فلسفه کانت
philosophy of the porch
فلسفه زنون
philosophy of the porch
فلسفه رواق
philosophy of the academy
فلسفه فرهنگستان
philosophism
فلسفه بافی
irrationalism
فلسفه غیرمعقول
intellectualism
فلسفه عقلیه
hylozoism
فلسفه مادی
platonism
فلسفه افلاطون
philosophy of the garden
فلسفه اپیکور
epicureanism
فلسفه اپیکوری
logical empiricism
فلسفه عملی
logical positivism
فلسفه عملی
personalism
فلسفه فردی
philosophist
فلسفه باف
scholasticism
فلسفه مدرسی
philosophy of law
فلسفه حقوق
theory of law
فلسفه حقوق
philosophy of the academy
فلسفه افلاطون
skepsis
فلسفه بدبینی
pyrrhonism
فلسفه یونانی
theories of punishment
فلسفه مجازات
philosophy of the garden
فلسفه باغ
utilitarianism
فلسفه سودجویی
yogic
فلسفه جوکی
nominalism
فلسفه صوری
platonism
فلسفه افلاطونی
metaphsics
فلسفه نظری
metagnostics
فلسفه ماورا
objectivism
فلسفه حسی
aristotlianism
فلسفه ارسطویی
rationalism
فلسفه عقلانی
accidentalism
فلسفه صدفی
dogmatism
فلسفه جزمی
accidentalism
فلسفه عرضی
escapism
فلسفه فرار
mysticism
فلسفه درویش ها
Taoism
فلسفه تائو
Marxism
فلسفه مارکسیست
stoicism
فلسفه رواقیون
pragmatism
فلسفه عملی
yoga
فلسفه جوکی
academics
فلسفه افلاطون
jurisprudence
فلسفه حقوق
predestination
فلسفه جبری
determinism
فلسفه جبری
to go by a rule
ازقانونی پیروی کردن
scientism
پیروی از روش علمی
Jungian
پیروی یونگ
[روانشناسی]
pursuit rotor
پیروی سنج چرخان
lyricism
پیروی از سبک اشعاربزمی
manichaeism
پیروی از دین مانی
psychologism
پیروی از اصول روانی
conformity
پیروی از رسوم یاعقاید
sensationalism
پیروی از عواطف واحساسات
sentimentalism
پیروی از عواطف واحساسات
nudism
پیروی از عقایدجماعت برهنگان
probity
پیروی دقیق از اصول
to follow in ones footsteps
پیروی تاتقلیدازکسی کردن
Scientologist
پیروی دین ساینتولوژی
rotary pursuit
پیروی سنج چرخان
heteronomy
پیروی از قانون دیگری
conventionality
پیروی از سنت قدیم
sentimentality
پیروی از عواطف واحساسات
isolationism
پیروی از سیاست انزوا
Taoism
پیروی از طریقت چینی
islamism
پیروی از دین اسلام
episcopalianism
پیروی از کلیسای اسقفی
illuminism
پیروی ازفلسفه اشراقی
economic determinism
فلسفه جبر اقتصادی
epicureanism
فلسفه عیاشی و خوشگذرانی
cosmism
فلسفه تکامل گیتی
supernaturalism
فلسفه ماوراء طبیعه
individualism
فلسفه اصالت فرد
pragmatism
فلسفه اصالت عمل
pragmatist
پیرو فلسفه عملی
cartesian
وابسته به فلسفه دکارت
stoic
پیرو فلسفه رواقیون
stoical
پیرو فلسفه رواقیون
peripatetic
وابسته به فلسفه ارسطو
skepticism
فلسفه شکاکی وبدبینی
naturalists
معتقد به فلسفه طبیعی
irrationlism
فلسفه غیر عقلی
positivism
فلسفه عملی ومثبت
skepsisŠskepticŠetc
فلسفه مبنی برتردید
manichaeanism
اصول فلسفه مانی
scepsis
فلسفه مبنی برتردید
rationalist
معتقد به فلسفه عقلانی
good order
خوش ترتیب
[فلسفه]
cosmology
فلسفه انتظام گیتی
neo platonism
فلسفه افلاطونی نوین
transcendentalism
فلسفه ماوراء الطبیعه
naturalist
معتقد به فلسفه طبیعی
rationalism
فلسفه اصالت عقل
zen buddhism
فلسفه یا مذهب ذن بوداییسم
humanitarianism
فلسفه همنوع دوستی
gnosticism
فلسفه عرفانی یا روحانی
cosmologies
فلسفه انتظام گیتی
optimism
فلسفه خوش بینی
secarianism
پیروی از تیره یا فرقه یاحزبی
sansculottism
پیروی از اصول انقلاب افراطی
self abandonment
افسارگسیختگی پیروی از هوی هوس
classicism
پیروی از سبکهای یونان وروم
sensationalism
پیروی از مسائل احساساتی وشورانگیز
syndicalism
پیروی از اصول اتحادیه صنفی
Methodism
پیروی از متد یا روش بخصوصی
sensualize
پیروی از هوای نفس کردن
lyrism
پیروی از سبک اشعار بزمی
latitudinarianism
پیروی از وسعت نظر پنهاگرایی
vigilantism
پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
inflationism
پیروی از روش تورم اقتصادی
specialisms
پیروی علم یا پیشه ویژه
occidentalism
پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
specialism
پیروی علم یا پیشه ویژه
classicalism
پیروی سبکهاوانشاهاوادبیات وصنایع باستانی
consequentiality
پیروی به ترتیب منطقی خودگیری
cosmological
وابسته به فلسفه انتظام گیتی
natural selection
فلسفه انتخاب اصلح در طبیعت
determinism
فلسفه تقدیری جبر گرایی
kantian
وابسته به یا پیرو فلسفه کانت
transcendentalism
فلسفه خارج جهان مادی
pessimism
بدی مطلق فلسفه بدبینی
passivism
فلسفه صبر وعدم جنبش
academic
طرفدار حکمت و فلسفه افلاطون
platonism
فلسفه ایده الی شدن
pythagorean
پیرو یا وابسته به فلسفه فیثاغورث
neoplatonic
وابسته به فلسفه افلاطونی جدید
occultism
روش یا فلسفه رمز وسر
relativity
فلسفه نسبیه نسبی بودن
cosmologic
وابسته به فلسفه انتظام گیتی
objectivism
عین گرایی فلسفه مادی
tae guk
بالاترین فلسفه ورزشهای رزمی
classicize
ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
pedantry or pedantism
پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
literalism
پیروی تحت اللفظی از چیزی ملانقطی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com