Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 175 (9 milliseconds)
English
Persian
classicalism
پیروی سبکهاوانشاهاوادبیات وصنایع باستانی
Other Matches
classicality
مطابقت با ادبیات وصنایع باستانی
classicize
ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
classic
ادبیات باستانی یونان و روم باستانی
classics
ادبیات باستانی یونان و روم باستانی
classicists
دانشمند ادبیات باستانی وپیروسبکهای باستانی
classicist
دانشمند ادبیات باستانی وپیروسبکهای باستانی
oldest
باستانی
antiquaries
باستانی
antiques
باستانی
older
باستانی
old
باستانی
antique
باستانی
age-old
باستانی
age old
باستانی
relics
باستانی
relic
باستانی
antiquary
باستانی
ancient
باستانی
antiquarian
باستانی
classically
باستانی
gray
باستانی
traditionary
باستانی
archaic
<adj.>
باستانی
primer
باستانی ابتدایی
primers
باستانی ابتدایی
norseman
اسکاندیناوی باستانی
northman
اسکاندیناوی باستانی
in ancient times
در روزگار باستانی
classicism
سبک باستانی
aramaean
زبان باستانی
ancient relics
اثار باستانی
diplomatics
شناسایی خطوط باستانی
primeval
بسیار کهن باستانی
ethiopic
زبان باستانی حبشه
classicize
درزمره ادبیات باستانی
paleograph
نسخه خطی باستانی
paleographic
وابسته بخطوط باستانی
avestan
زبان باستانی ایران
classical
پیرو سبکهای باستانی
the Classical World
[the Ancient World]
جهان باستانی
[تاریخ]
in ancient times
در اوقات جهان باستانی
classical
وابسته به ادبیات باستانی
Antiquity
جهان باستانی
[تاریخ]
Monumental design
طرح آثار باستانی
agonistic
وابسته به مسابقات باستانی یونان
gaul
اهل کشور باستانی گل فرانسوی
agonistical
وابسته به مسابقههای باستانی یونان
traditional
مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
pelta
سپر یونانیان ورومیان باستانی
veda
کتاب مقدس باستانی هند
imitation
پیروی
amenableness
پیروی
imitations
پیروی
sequacity
پیروی
subjection
پیروی
following
پیروی
subsequent
پیروی
traditionalism
سنت پرستی اعتقاد برسوم باستانی
dorian
وابسته به DORISیکی ازشهرهای باستانی یونانnightjar
follow
پیروی کردن از
autonomy
خود پیروی
go by
پیروی کردن از
pursuitmeter
پیروی سنج
religiousness
پیروی مذهب
law abidingness
پیروی قانون
sensuousness
پیروی جسمانی
to do after
پیروی کردن
faddism
پیروی از مد زودگذر
to follow the example of
پیروی کردن از
orinality
پیروی ابتکار
conventionalism
پیروی از رسوم
conscientiousness
پیروی وجدان
listening
پیروی کردن از
listens
پیروی کردن از
conform
پیروی کردن
conformed
پیروی کردن
conforming
پیروی کردن
conforms
پیروی کردن
sectarianism
پیروی از یک فرقه
followed
پیروی استنباط
listened
پیروی کردن از
follows
پیروی کردن از
followed
پیروی کردن از
listen
پیروی کردن از
follow
پیروی استنباط
conformance
پیروی متابعت
follows
پیروی استنباط
reliquaries
فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
reliquary
فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
doge
لقب رئیس جمهوردرجمهوریهای باستانی venice aoneg
dithyramb
سرود درهم برهم ووحشیانه یونانیان باستانی
corinthian
اهل قرنت یکی ازشهرهای باستانی یونان
persepolis
شهر باستانی که بعداشهر استخر بجای ان ساخته شد
psychologism
پیروی از اصول روانی
pursuit rotor
پیروی سنج چرخان
rotary pursuit
پیروی سنج چرخان
to go by a rule
ازقانونی پیروی کردن
scientism
پیروی از روش علمی
Scientologist
پیروی دین ساینتولوژی
Jungian
پیروی یونگ
[روانشناسی]
to follow in ones footsteps
پیروی تاتقلیدازکسی کردن
sentimentalism
پیروی از عواطف واحساسات
conventionality
پیروی از سنت قدیم
nudism
پیروی از عقایدجماعت برهنگان
manichaeism
پیروی از دین مانی
lyricism
پیروی از سبک اشعاربزمی
probity
پیروی دقیق از اصول
islamism
پیروی از دین اسلام
conformity
پیروی از رسوم یاعقاید
illuminism
پیروی ازفلسفه اشراقی
Taoism
پیروی از طریقت چینی
heteronomy
پیروی از قانون دیگری
sentimentality
پیروی از عواطف واحساسات
isolationism
پیروی از سیاست انزوا
episcopalianism
پیروی از کلیسای اسقفی
sensationalism
پیروی از عواطف واحساسات
mithra
نام دارگونه روشنایی یا خورشید در میان ایرانیان باستانی
phygian
فریژی وابسته به یکی ازکشورهای باستانی اسیای صغیر
predestinarianism
پیروی از فلسفه قدری وجبری
vigilantism
پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
occidentalism
پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
specialisms
پیروی علم یا پیشه ویژه
Methodism
پیروی از متد یا روش بخصوصی
consequentiality
پیروی به ترتیب منطقی خودگیری
syndicalism
پیروی از اصول اتحادیه صنفی
inflationism
پیروی از روش تورم اقتصادی
self abandonment
افسارگسیختگی پیروی از هوی هوس
sansculottism
پیروی از اصول انقلاب افراطی
latitudinarianism
پیروی از وسعت نظر پنهاگرایی
secarianism
پیروی از تیره یا فرقه یاحزبی
sensationalism
پیروی از مسائل احساساتی وشورانگیز
lyrism
پیروی از سبک اشعار بزمی
sensualize
پیروی از هوای نفس کردن
specialism
پیروی علم یا پیشه ویژه
classicism
پیروی از سبکهای یونان وروم
catastasis
بخش سوم داستانهای باستانی که اوج مطلب دران بود
humanist
دانشجوی رشته انسانیت یا ادبیات و اثار باستانی یونان و روم
trade unionism
پیروی از اصول وروشهای اتحادیه اصناف
italianism
پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
teetotalism
پیروی از اصل منع استعمال مسکرات
presbyterianism
پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
biblicism
پیروی تحت لفظی از کتاب مقدس
pedantry or pedantism
پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
literalism
پیروی تحت اللفظی از چیزی ملانقطی
pedantize
پیروی علم کتاب یاقواعد نظری کردن
sacramentalism
اعتقاد به پیروی از مراسم دینی جهت رستگاری
naturism
عریان گری
[پیروی از عقاید جماعت برهنگان]
westernization
فرنگی مابی پیروی از تمدن مغرب زمین
Are there any antiquities here?
آیا اینجا آثار باستانی
[اشیا عتیقه و جاهای قدیمی]
وجود دارد؟
delphine classics
چاپ ادبیات باستانی لاتین که برای پسر مهتر لوئی چهاردهم درست شد
Greek Revival
[سبک احیای معماری یونانی که دقیقا کپی از نقش و نگارهای باستانی بود.]
compliance index
شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
Ouroboros
نمادی باستانی که در بسیاری از فرهنگها موجود میباشد و بصورت اژدها یا ماریست که دم خود را می جود.
shamanism
پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر
myrmidon
یکی از اهالی جنگجوی thessalyکه در جنگ troyپادشاه خودرا پیروی کردند
standard
واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
standards
واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
syntax
مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر
Ancient Greece
یونان باستانی
[یونان جهان باستان]
neoclassical school
مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
ism
پسوندی بمعنی >عمل < و>کار< و >طریقه عمل < و>حالت < و >شرط < و >پیروی <
route transposition
نوعی سیستم رمز که حروف رمز را با پیروی از یک مسیرمعین به هم می چسبانند
to indulge one's passions
پیروی از هواو هوس کردن خوش گذرانی کردن
platonize
پیروی از روش افلاطونی استدلال فلسفی افلاطونی کردن
driver
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
drivers
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
purgation
روش باستانی دادرسی در CL که به موجب ان متهم بایستی دوازده تن ازهمسایگان را به بیگناهی خود به شهادت می گرفت ویااز طریق رفتن در اب جوش یا اب یخ یا اتش بیگناهی خودرا ثابت می کرد
theatricalism
پیروی ازروش تماشاخانه تماشاخانه مسلکی
episcopacy
مقام اسقفی پیروی از کلیسای اسقفی
expanded memory system
کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
imitate
پیروی کردن کپیه کردن
imitated
پیروی کردن کپیه کردن
imitates
پیروی کردن کپیه کردن
imitating
پیروی کردن کپیه کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com