Total search result: 115 (6 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
conformance |
پیروی متابعت |
|
|
Other Matches |
|
followed |
متابعت |
follow |
متابعت |
follows |
متابعت |
sinicism |
متابعت از اداب ورسوم چینی چینی پرستی |
follows |
متابعت کردن دنبال کردن |
follow |
متابعت کردن دنبال کردن |
followed |
متابعت کردن دنبال کردن |
imitation |
پیروی |
imitations |
پیروی |
subsequent |
پیروی |
sequacity |
پیروی |
amenableness |
پیروی |
following |
پیروی |
subjection |
پیروی |
conforms |
پیروی کردن |
sectarianism |
پیروی از یک فرقه |
to follow the example of |
پیروی کردن از |
to do after |
پیروی کردن |
conforming |
پیروی کردن |
religiousness |
پیروی مذهب |
go by |
پیروی کردن از |
pursuitmeter |
پیروی سنج |
orinality |
پیروی ابتکار |
conscientiousness |
پیروی وجدان |
conventionalism |
پیروی از رسوم |
law abidingness |
پیروی قانون |
faddism |
پیروی از مد زودگذر |
conformed |
پیروی کردن |
conform |
پیروی کردن |
follows |
پیروی استنباط |
sensuousness |
پیروی جسمانی |
followed |
پیروی استنباط |
followed |
پیروی کردن از |
follow |
پیروی استنباط |
follow |
پیروی کردن از |
autonomy |
خود پیروی |
listen |
پیروی کردن از |
follows |
پیروی کردن از |
listened |
پیروی کردن از |
listening |
پیروی کردن از |
listens |
پیروی کردن از |
manichaeism |
پیروی از دین مانی |
Jungian |
پیروی یونگ [روانشناسی] |
islamism |
پیروی از دین اسلام |
illuminism |
پیروی ازفلسفه اشراقی |
isolationism |
پیروی از سیاست انزوا |
to follow in ones footsteps |
پیروی تاتقلیدازکسی کردن |
to go by a rule |
ازقانونی پیروی کردن |
psychologism |
پیروی از اصول روانی |
pursuit rotor |
پیروی سنج چرخان |
rotary pursuit |
پیروی سنج چرخان |
Scientologist |
پیروی دین ساینتولوژی |
scientism |
پیروی از روش علمی |
sentimentalism |
پیروی از عواطف واحساسات |
heteronomy |
پیروی از قانون دیگری |
sensationalism |
پیروی از عواطف واحساسات |
lyricism |
پیروی از سبک اشعاربزمی |
conformity |
پیروی از رسوم یاعقاید |
conventionality |
پیروی از سنت قدیم |
probity |
پیروی دقیق از اصول |
Taoism |
پیروی از طریقت چینی |
sentimentality |
پیروی از عواطف واحساسات |
nudism |
پیروی از عقایدجماعت برهنگان |
episcopalianism |
پیروی از کلیسای اسقفی |
sansculottism |
پیروی از اصول انقلاب افراطی |
secarianism |
پیروی از تیره یا فرقه یاحزبی |
self abandonment |
افسارگسیختگی پیروی از هوی هوس |
sensualize |
پیروی از هوای نفس کردن |
specialism |
پیروی علم یا پیشه ویژه |
vigilantism |
پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی |
sensationalism |
پیروی از مسائل احساساتی وشورانگیز |
syndicalism |
پیروی از اصول اتحادیه صنفی |
classicism |
پیروی از سبکهای یونان وروم |
Methodism |
پیروی از متد یا روش بخصوصی |
inflationism |
پیروی از روش تورم اقتصادی |
occidentalism |
پیروی از فرهنگ و تمدن باختری |
lyrism |
پیروی از سبک اشعار بزمی |
latitudinarianism |
پیروی از وسعت نظر پنهاگرایی |
consequentiality |
پیروی به ترتیب منطقی خودگیری |
predestinarianism |
پیروی از فلسفه قدری وجبری |
specialisms |
پیروی علم یا پیشه ویژه |
classicalism |
پیروی سبکهاوانشاهاوادبیات وصنایع باستانی |
literalism |
پیروی تحت اللفظی از چیزی ملانقطی |
trade unionism |
پیروی از اصول وروشهای اتحادیه اصناف |
pedantry or pedantism |
پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری |
presbyterianism |
پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان |
teetotalism |
پیروی از اصل منع استعمال مسکرات |
italianism |
پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا |
biblicism |
پیروی تحت لفظی از کتاب مقدس |
classicize |
ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن |
sacramentalism |
اعتقاد به پیروی از مراسم دینی جهت رستگاری |
naturism |
عریان گری [پیروی از عقاید جماعت برهنگان] |
pedantize |
پیروی علم کتاب یاقواعد نظری کردن |
westernization |
فرنگی مابی پیروی از تمدن مغرب زمین |
compliance index |
شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی |
shamanism |
پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر |
myrmidon |
یکی از اهالی جنگجوی thessalyکه در جنگ troyپادشاه خودرا پیروی کردند |
standards |
واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند |
standard |
واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند |
syntax |
مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر |
neoclassical school |
مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد |
ism |
پسوندی بمعنی >عمل < و>کار< و >طریقه عمل < و>حالت < و >شرط < و >پیروی < |
route transposition |
نوعی سیستم رمز که حروف رمز را با پیروی از یک مسیرمعین به هم می چسبانند |
platonize |
پیروی از روش افلاطونی استدلال فلسفی افلاطونی کردن |
to indulge one's passions |
پیروی از هواو هوس کردن خوش گذرانی کردن |
drivers |
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند |
driver |
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند |
episcopacy |
مقام اسقفی پیروی از کلیسای اسقفی |
theatricalism |
پیروی ازروش تماشاخانه تماشاخانه مسلکی |
expanded memory system |
کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند |
imitate |
پیروی کردن کپیه کردن |
imitated |
پیروی کردن کپیه کردن |
imitates |
پیروی کردن کپیه کردن |
imitating |
پیروی کردن کپیه کردن |