English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 48 (4 milliseconds)
English Persian
green old age پیری باتندرستی وزنده دلی
Other Matches
geriatrics رشتهای از علم طب که درباره امراض دوران پیری و افراد پیر بحث میکند مبحث امراض پیری
blowier وزنده
blower وزنده
blower دمنده وزنده
sapwood برنچوب نرم وزنده پوست درخت
senescence پیری
old age پیری
senile weakness پیری
eld پیری
consenescence پیری
agedness پیری
age پیری
senility پیری
ages پیری
ageing پیری
second childhood پیری
senility اختلالهای پیری
oldness قدمت پیری
the staff of old age عصای پیری
geriatric مربوط به پیری
senile وابسته به پیری
dotage ضعف پیری
aftertime دوران پیری
caducity ضعف پیری
gerontology پیری شناسی
senile مربوط به پیری
geriatrics پیری پزشکی
get on in years <idiom> به سن پیری رسیدن
gerontic وابسته به پیری
senile dementia زوال عقل پیری
There is no fool like an old fool . سر پیری ومعرکه گیری
senile psychosis روان پریشی پیری
gerontology علم پیری شناسی
gerontological وابسته بامراض پیری
geriatrist امراض دوران پیری
gerontologist متخصص امراض پیری
presenile psychosis روان پریشی پیش پیری
gerontic پیرانه دارای ضعف پیری
presenile dementia زوال عقل پیش پیری
to provide for old age برای پیری تهیه کردن
to d. in one's bed دراثر پیری یا بیماری مردن
he is well preserved کمتر نشان پیری در او پیداست
senile keratosis کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
to verge toward old age پابسن گذاشتن به پیری نزدیک شدن
mark of mouth نشان پیری در اسب که ازگودی دندانش پیدا است
dug out نظامی پیری که هنگام جنگ به خدمت فراخوانده شود
gerontology رشتهای ازعلوم که درباره پیری و مسایل مربوط به سالخوردگان بحث میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com