English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
banked track پیست اتومبیلرانی با انحنای برجسته پیست انحناداربرجسته دوچرخه سواری
Other Matches
banking track انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
banked turn انحنای پیست اتومبیلرانی بطرف داخل
velodrome پیست دوچرخه سواری
circuits پیست اتومبیلرانی
circuit پیست اتومبیلرانی
speedway پیست بیضی اتومبیلرانی
clubhouse turn انحنای پیست اسبدوانی پس ازخط پایان
groove خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
grooves خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
forerunner پیست بازکن
coursed پیست مسابقه
circuits پیست اسبدوانی
course پیست مسابقه
piste پیست اسکی
courses پیست مسابقه
field of play پیست شمشیربازی
bobrum پیست لوژسواری
forerunners پیست بازکن
motordrome پیست یا مسیر
motordrome پیست مسابقه
circuit پیست اسبدوانی
infield پیست مسابقه
aprons کناره داخلی پیست
auto drome پیست اتومبیل رانی
turf پیست چمن اسبدوانی
strip سطح پیست شمشیربازی
apron کناره داخلی پیست
backstraight قسمت دراز و مستقیم پیست
back nine نیمه دوم پیست 81 قسمت
snow farming اماده کردن پیست اسکی
apres ski تفریحات بعد از اسکی در پیست
under در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
under- در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
toboggans وسیله حمل مجروحان پیست اسکی
tartan ماده شیمیایی مورد استفاده در پیست
toboggan وسیله حمل مجروحان پیست اسکی
ski patrolman عضو گروه نجات در پیست اسکی
ski patrol گروه نجات و حمل مصدومان در پیست اسکی
parade lap رژه اهسته دور پیست برای گرم کردن
tirm oval پیست مسابقه اتومبیل رانی به شکل مثلث با گوشههای قوسی
tracked پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
track پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
pace lap دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
tracks پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
line رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
walking ring پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
lines رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
cycling دوچرخه سواری
to go by bicycle دوچرخه سواری کردن
bicycle path مسیر دوچرخه سواری
to ride a bicycle دوچرخه سواری کردن
bicycles دوچرخه سواری کردن
bicycle دوچرخه سواری کردن
stage race مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
australian pursuit مسابقه تعقیبی 8 نفره دوچرخه سواری
to bike دوچرخه سواری کردن [اصطلاح روزمره]
point race مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
italian pursuit مسابقه تعقیبی تیمی دوچرخه سواری از 2 تا 5 نفر
kermesse مسابقه دوچرخه سواری 3 تا5 مایل در شهر و خارج
pursuit مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
madison مسابقه دوچرخه سواری استقامت 6 روزه بین 2 تیم
pursuits مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
miss and out مسابقه دوچرخه سواری بین 3 نفر یا بیشتر که نفر اخرحذف میشود
downstream radius of crest شعاع انحنای ستیغ در پایاب شعاع انحنای ستیغ در پایین دست
bell lap زنگ اخرین دور مسابقه دوچرخه سواری صدای زنگ در اخرین دور دو
alto-rilievo [ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
perspective spatial model مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
embossing طرح برجسته [برجسته کردن زمینه فرش]
supereminent برجسته فوق العاده برجسته
embossment نقوش برجسته برجسته کاری
bas relif حجاری ونقوش برجسته برجسته
saliency نکته برجسته موضوع برجسته
salience نکته برجسته موضوع برجسته
image field curvature انحنای میدان
curvature of space انحنای فضا
instep انحنای روی پا
enduro مسابقه اتومبیلرانی استقامت
consy مسابقه جبرانی اتومبیلرانی
flying start شروع مسابقه اتومبیلرانی
endurance race مسابقه اتومبیلرانی استقامت
tasman series مسابقههای اتومبیلرانی استرالیا
high climb مسابقه اتومبیلرانی سربالایی
drag race مسابقه اتومبیلرانی سرعت
stereoscope جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
camber انحنای جلوی اسکی
hollow موج با انحنای زیاد
barb انحنای قلاب ماهیگیری
hollows موج با انحنای زیاد
centre of crest circle مرکز انحنای ستیغ
cambers انحنای جلوی اسکی
barbs انحنای قلاب ماهیگیری
drag strip مسیر مسابقه اتومبیلرانی سرعت
dragway مسیر مسابقه اتومبیلرانی سرعت
sagging انحنای کیل ناو از وسط
figure race مسابقه اتومبیلرانی درمسیری بشکل 8 لاتین
bend خمش فشاری انحنای لوله زانویی
over the falls مستقیما روی انحنای موج شکننده
hook ماهیگیری قسمت گود انحنای موج
hooks ماهیگیری قسمت گود انحنای موج
green flag پرچم ازاد بودن مسیر مسابقه اتومبیلرانی
lordosis انحنای زیاد ستون فقرات بطرف جلو
blows ناتوانی بعلت فشار مسابقه اتومبیلرانی یا نقص فنی
blow ناتوانی بعلت فشار مسابقه اتومبیلرانی یا نقص فنی
check point نقطهای است برای زمانگیری قسمتی از مسابقه اتومبیلرانی
checkered flag پرچم شطرنجی سفید و سیاه پایان مسابقه اتومبیلرانی
stereograph نوشته یاتصویر برجسته نما برجسته نما کردن
repousse برجسته نمایاحکاکی برجسته
anaglyph عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
catenary شکم دادگی زنجیر یا سیم انحنای زنجیر
carting دوچرخه
carted دوچرخه
bicycle دوچرخه
carts دوچرخه
cart دوچرخه
bikes دوچرخه
bike دوچرخه
bicycles دوچرخه
caisson ارابه دوچرخه
hansoms درشکه دوچرخه
hansom درشکه دوچرخه
bicycle pump تلمبه دوچرخه
bicycles دوچرخه پایی
handle bar دسته دوچرخه
folding bicycle دوچرخه تاشو
cartwright's shop دوچرخه سازی
bicycle دوچرخه پایی
push bikes دوچرخه پایی
biker دوچرخه سوار
cycle track راه دوچرخه رو
bicyclist دوچرخه سوار
cabriolet درشکه دوچرخه
buglet بوق دوچرخه
bicycle path راه دوچرخه رو
bicycle kick پای دوچرخه
push bike دوچرخه پایی
motor-assisted pedal cycle [British English] دوچرخه موتوردار
cyclists دوچرخه سوار
tandems دوچرخه دونفری
velocipede دوچرخه پایی
two wheel tractor تراکتور دوچرخه
tandem دوچرخه دونفری
cyclist دوچرخه سوار
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
shay درشکه دوچرخه دونفره
bikes مخفف bicycle دوچرخه
to walk a bicycle دوچرخه را با دست بردن
bike مخفف bicycle دوچرخه
wheelman دوچرخه سوار شراعبان
full-suspension bike دوچرخه کاملا معلق
wheelsman دوچرخه سوار شراعبان
motor cycle دوچرخه موتوردار موتورسیکلت
gearwheel چرخ رکاب دوچرخه
peloton گروه دوچرخه سواران جادهای
She wobbled on her bike. او [زن] روی دوچرخه خود می لرزید.
tilbury درشکه روباز سبک دوچرخه
to hop on your bicycle روی دوچرخه خود جهیدن
motor paced حرکت اتومبیل جلو دوچرخه
fixie bicycle [fixie , one-gear bike without brakes] دوچرخه تک دنده [با چرخ آزاد]
It was wrong of you to take the bicycle . کار غلطی کردی که دوچرخه را برداشتی
To dismount from a horse(bicycle). از اسب ( دوچرخه وغیره ) پایین آمدن
cyclo cross مسابقه دوچرخه درمسیرهای شیبدار و ناهموار
trailer یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
trailers یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
ralliear یکجور گردونه سبک دوچرخه وچهارنفری
I bought the bicycle on impulse . یکدفعه زد بکله ام واین دوچرخه راخریدم
driving سواری
riding سواری
ride سواری
rides سواری
Woman sitting on the man کیر سواری
diffraction تجزیه نور در اثر تداخل انحنای نور انکسار نور
He fell off his bike and bruised his knee. او [مرد] از دوچرخه افتاد و زانویش کوفته [کبود] شد.
I'm saving up for a new bike. من برای یک دوچرخه جدید صرفه جویی می کنم.
fixed-gear bicycle دوچرخه دنده ثابت [بدون چرخ آزاد]
surf riding موج سواری
jockeying اسب سواری
passenger car اتومبیل سواری
hacking jackets کت اسب سواری
autos ماشین سواری
saddler اسب سواری
saddle horse اسب سواری
manege اسب سواری
top boot چکمه سواری
to take a ride سواری کردن
to take a drive سواری کردن
hackney اسب سواری
motorcar خودرو سواری
equitation هنراسب سواری
amaxophobia سواری هراسی
passenger car trailer تریلرخودروی سواری
hacking jacket کت اسب سواری
surf موج سواری
roadsters اسب سواری
jumbling سواری کردن
surfriding موج سواری
saddles سواری کردن
trooper اسب سواری
troopers اسب سواری
auto ماشین سواری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com