Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 198 (2 milliseconds)
English
Persian
kotow
پیشانی برخاک نهادن
kowtow
پیشانی برخاک نهادن
to knock head
پیشانی برخاک نهادن
Other Matches
kow-tows
پیشانی بر زمین نهادن
kow-towing
پیشانی بر زمین نهادن
kow-towed
پیشانی بر زمین نهادن
kow-tow
پیشانی بر زمین نهادن
haffet
پیشانی
haffit
پیشانی
brow
پیشانی
fascia
پیشانی
fascias
پیشانی
frontal
پیشانی
front view
پیشانی
foreheads
پیشانی
front face
پیشانی
brows
پیشانی
forehead
پیشانی
sinciput
پیشانی
face
پیشانی
faces
پیشانی
foreheand
پیشانی
coronets
پیشانی بند
frontal bone
استخوان پیشانی
metopic
وابسته به پیشانی
head band
پیشانی بند
entablature
پیشانی در معماری
head lamp
چراغ پیشانی
headbands
پیشانی بند
frontal lobe
قطعه پیشانی
riser
پیشانی پله
retreating forehead
پیشانی تو رفته
coronet
پیشانی بند
crownet
پیشانی بند
prefrontal
پیش پیشانی
headband
پیشانی بند
frontlet
پیشانی بند
shim
خط سفید پیشانی اسب
frontal lobe syndrome
نشانگان قطعه پیشانی
nasofrontal
وابسته به بینی و پیشانی
prefrontal cortex
قشر پیش پیشانی
frontlet
پیشانی اسب وغیره
frontal association area
منطقه ارتباطی پیشانی
white face
جانور پیشانی سفید
forelock
کاکل موی پیشانی
frontomalar
مربوط به پیشانی وگونه
beetle brow
پیشانی پیش امده
bevelled edge weld
جوش درز پیشانی
foretop
کاکل موی پیشانی
corsa
[پیشانی در گچ بری سر ستونها]
faces
پیشانی جنگی گلنگدن
face
پیشانی جنگی گلنگدن
frontonasal
مربوط به پیشانی وبینی
frontomalar bone
استخوان پیشانی وگونه
forelocks
کاکل موی پیشانی
fronting
خط اول میدان رزم پیشانی
sinus
درون حفرههای پیشانی وگونه ها
sinuses
درون حفرههای پیشانی وگونه ها
phylactery
پیشانی بند وباز وبند
front
خط اول میدان رزم پیشانی
diadem
سربندیا پیشانی بند پادشاهان
breech head
پیشانی جنگی گلنگدن یا کولاس
diadems
سربندیا پیشانی بند پادشاهان
glabella
برامدگی پیشانی میان دو ابرو
lovelock
طره زلف روی پیشانی یا شقیقه
frisette
حلقه زلف روی پیشانی زنانfrieze
architrave-cornice
[پیشانی ستون بدون حاشیه ی تزئینی]
cocks
کج نهادن
cock
کج نهادن
cocking
کج نهادن
invest
نهادن
invested
نهادن
investing
نهادن
invests
نهادن
to knock head
چیزی که عبارت ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
kow-towed
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-tows
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-towing
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-tow
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
to step inside
قدم نهادن در
to cage up
درقفس نهادن
to step in
قدم نهادن در
to walk in
قدم نهادن در
inhume
در خاک نهادن
to take to
اغاز نهادن
inearth
درخاک نهادن
incept
بنیاد نهادن
incage
درقفس نهادن
intitle
نام نهادن
lay down
کنارگذاشتن در کف نهادن
to assume the a
بنیادجنگ نهادن
to dig up the hatchet
اغازجنگ نهادن
to fall tl blows
اغازجنگ نهادن
to lay it on with a trowel
نهادن قراردادن
to lay the foundations of
بنیاد نهادن
to set a trap
دام نهادن
to set on foot
آغاز نهادن
enmesh
دردام نهادن
incarcerating
در زندان نهادن
inter
در قبر نهادن
interred
در خاک نهادن
interring
در خاک نهادن
interring
در قبر نهادن
inters
در خاک نهادن
inters
در قبر نهادن
interred
در قبر نهادن
overtaxed
بارسنگین نهادن بر
overtaxes
بارسنگین نهادن بر
overtaxing
بارسنگین نهادن بر
inter
در خاک نهادن
incarcerates
در زندان نهادن
incarcerated
در زندان نهادن
incarcerate
در زندان نهادن
entitle
نام نهادن
exposures
در معرض نهادن
entitles
نام نهادن
entitling
نام نهادن
exposure
در معرض نهادن
overtax
بارسنگین نهادن بر
inchoate
بنیاد نهادن
exposed
در معرض نهادن
cage
درقفس نهادن
cages
درقفس نهادن
bottom
بنیان نهادن
bottoms
بنیان نهادن
vat
در خمره نهادن
vats
در خمره نهادن
doin
روبخرابی نهادن
titles
نام نهادن
shut
برهم نهادن
title
نام نهادن
shutting
برهم نهادن
institute
بنیاد نهادن
shuts
برهم نهادن
instituting
بنیاد نهادن
institutes
بنیاد نهادن
instituted
بنیاد نهادن
kotow
سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
head space
فاصله بین پیشانی جنگی گلنگدن و انتهای لوله
kowtow
سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
To lay the foundation.
پی نهادن ( پی ریزی کردن )
to bell the cat
زین برگرگ نهادن
set
نهادن مرتب کردن
sets
نهادن مرتب کردن
setting up
نهادن مرتب کردن
die down
روبزوال نهادن مردن
to take a step forward
یک قدم پیش نهادن
to step aside
بیکسو گام نهادن
enmesh
گرفتارکردن درشبکه نهادن
lay fast by the heels
در بند یا زندان نهادن
pullulate
اغاز توسعه نهادن
lay by the heels
در بند یا زندان نهادن
To lay a wreath ( of flowers ).
دسته ( تاج ) گه نهادن
english toy spaniel
نوعی سگ پشمالوی دارای پیشانی برامده وبینی روبه بالا
uplifts
متعال ساختن روبتعالی نهادن
immesh
در دام نهادن گرفتار کردن
submit
گردن نهادن مطیع شدن
uplift
متعال ساختن روبتعالی نهادن
enters
بدست اوردن قدم نهادن در
entered
بدست اوردن قدم نهادن در
enter
بدست اوردن قدم نهادن در
begins
اغاز نهادن شروع کردن
begin
اغاز نهادن شروع کردن
to lay by the heels
در بند نهادن بزمین زدن
submitting
گردن نهادن مطیع شدن
submitted
گردن نهادن مطیع شدن
submits
گردن نهادن مطیع شدن
dentil-band
[بخش مستطیلی شکلی از لایه ی گچ بری شده در قسمتی از پیشانی سرستون]
overreaching
پا از حد خود فراتر نهادن بیش از حد گستردن
enchain
در زنجیر نهادن محکم نگاه داشتن
get through
<idiom>
کاری شاق را با موفقیت پشت سر نهادن
overreaches
پا از حد خود فراتر نهادن بیش از حد گستردن
enfetter
دربند نهادن درقید عبودیت ازردن
overreached
پا از حد خود فراتر نهادن بیش از حد گستردن
overreach
پا از حد خود فراتر نهادن بیش از حد گستردن
outmatch
عقب گذاشتن قدم فراتر نهادن از
to step out
گامهای بلند برداشتن پابیرون نهادن
theorizing
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorizes
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorized
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorize
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorising
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorised
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorises
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
constitute
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituted
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitutes
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituting
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person .
مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
prefrontal
واقع در جلو استخوان پیشانی جلو مغزی
name someone after
<idiom>
اسم نهادن روی کسی
[به کسی لقب دادن]
filet
پیشانی بند گیس بند
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
fillet
پیشانی بند گیس بند
fillets
پیشانی بند گیس بند
filleting
پیشانی بند گیس بند
filleted
پیشانی بند گیس بند
go no go
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com