English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 196 (9 milliseconds)
English Persian
ancilla پیشخدمت زن کلفت
Other Matches
cable weft پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
bellboys پیشخدمت
valet de chambre پیشخدمت
tirewoman پیشخدمت زن
office boy پیشخدمت
messman پیشخدمت
khidmatgar پیشخدمت
hand maid پیشخدمت زن
bellboy پیشخدمت
waiters پیشخدمت
waiter پیشخدمت
waitresses پیشخدمت زن
waitress پیشخدمت زن
maid in waiting پیشخدمت مخصوص
garcon پیشخدمت مهمانخانه
servant خادم پیشخدمت
servants خادم پیشخدمت
callboy پادو یا پیشخدمت
stewards پیشخدمت باشگاه
steward پیشخدمت باشگاه
busboy کمک پیشخدمت
valetdechambre پیشخدمت مخصوص
busboys کمک پیشخدمت
waiter آقای پیشخدمت
waitress خانم پیشخدمت
tapster پیشخدمت میخانه
barmaid پیشخدمت میخانه
barmaids پیشخدمت میخانه
caddied پیشخدمت پیشخدمتی کردن
valeted پیشخدمت مخصوص ملازم
valeting پیشخدمت مخصوص ملازم
valets پیشخدمت مخصوص ملازم
caddie پیشخدمت پیشخدمتی کردن
valet پیشخدمت مخصوص ملازم
butler پیشخدمت سفره ابدارباشی
pursuivant پیشخدمت درالتزام بودن
caddies پیشخدمت پیشخدمتی کردن
butlers پیشخدمت سفره ابدارباشی
caddying پیشخدمت پیشخدمتی کردن
potboy پسرک یا پیشخدمت ابجوفروشی
indoor servant پیشخدمت یا ابداریا اشپز
maids دوشیزه یا زن جوان پیشخدمت مونث
maid دوشیزه یا زن جوان پیشخدمت مونث
bellhops مخفف bopper bell پیشخدمت و پادو مهمانخانه
bellhop مخفف bopper bell پیشخدمت و پادو مهمانخانه
stocky کلفت
moll کلفت
molls کلفت
stockiest کلفت
stockier کلفت
woman کلفت
hand maid کلفت
trull کلفت
servant maid کلفت
squatty کلفت
swabber کلفت
tirewoman کلفت
maidservant کلفت
ladys maid کلفت
biddy کلفت
blobber کلفت
bonne کلفت
chamber maid کلفت
chamberer کلفت
femme de chambre کلفت
handmaid کلفت
labrose لب کلفت
charwoman کلفت
charwomen کلفت
chambermaid کلفت
thickest کلفت
chambermaids کلفت
housemaids کلفت
housemaid کلفت
thicker کلفت
thick کلفت
handmaiden کلفت
handmaidens کلفت
heavy-set کت و کلفت
burly کلفت
thickens کلفت کردن
gold foil زرورق کلفت
pachydrmatous پوست کلفت
dumpy گردن کلفت
thick-skinned پوست کلفت
thickset تنگ کلفت
bondwoman کلفت زرخرید
box coat پالتوی کلفت
parlour maid کلفت سرمیز
impassive پوست کلفت
odalisque کلفت یا صیغه
muslinet مشمش کلفت
poutingly لب کلفت کنان
moppy کلفت بلند
roughneck گردن کلفت
junk board مقوای کلفت
inspissate کلفت کردن
stiff necked گردن کلفت
incrassate کلفت شدن
incrassate کلفت کردن
pachydermatous پوست کلفت
hoodman blind گردن کلفت
heavyset کلفت زمخت
thick skinned پوست کلفت
baryphonia کلفت صدایی
thicken کلفت کردن
waitresses ندیمه کلفت
plank تخته کلفت
blunt کلفت کردن
blunted کلفت کردن
yaks گاومیش دم کلفت
yak گاومیش دم کلفت
stodgy گردن کلفت
waitress ندیمه کلفت
blunter کلفت کردن
bluntest کلفت کردن
blunting کلفت کردن
blunts کلفت کردن
thickened کلفت ترشدن
thickened کلفت کردن
thicken کلفت ترشدن
thickening کلفت سازی
thick weft نخ پود کلفت
ruffians گردن کلفت
ruffian گردن کلفت
girls دوشیزه کلفت
girl دوشیزه کلفت
doubling کلفت ریسی
thickens کلفت ترشدن
thick warp نخ تار کلفت
hawser طناب کلفت
hawsers طناب کلفت
bully گردن کلفت گوشت
ruffianly گردن کلفت وحشی
bullies گردن کلفت گوشت
bullied گردن کلفت گوشت
pachyder mata جانوران پوست کلفت
pachyderms جانور پوست کلفت
pachyderm جانور پوست کلفت
snub کلفت وکوتاه سرزنش
marchionesses نوعی گلابی کلفت
snubbing کلفت وکوتاه سرزنش
marchioness نوعی گلابی کلفت
bullying گردن کلفت گوشت
snubbed کلفت وکوتاه سرزنش
snubs کلفت وکوتاه سرزنش
hyperostosis کلفت شدگی استخوان
thugs قاتل گردن کلفت
heavyset چهارشانه کلفت وکوتاه
fly line ریسمان کلفت ماهیگیری
lumpy کلفت ناهنجار تودهای
moreen پارچه کلفت پردهای
thug قاتل گردن کلفت
lumpiest کلفت ناهنجار تودهای
lumpier کلفت ناهنجار تودهای
indurate پوست کلفت کردن
deep mouthed دارای صدای درشت و کلفت
chunks تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
ancillary مستخدم بومی مربوط به کلفت
butch مرد یا پسر گردن کلفت
boat rod چوب کلفت ماهیگیری با قایق
stick glove دستکش کلفت دروازه بان
chunk تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
nappy کلفت و پرزدار خواب دار
pachydrmatous ادم پوست کلفت و بیرگ
nappies کلفت و پرزدار خواب دار
parlormaid کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی
meathead آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
grego جامه کوتاه باشلق دارازپارچههای کلفت
muscleman آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
senile keratosis کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
belly کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
bellies کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
beefcake آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
pea jacket or coat جامه کلفت پشمی که ملوانان در سرما می پوشند
barrel قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
barrels قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
fearnought یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
gross کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosser کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosses کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossest کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossing کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
barreled shaft میله تیر که وسط ان کلفت تراز انتهایش باشد
grossed کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
barong یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
cabled طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cable طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
chest protector لایی کلفت محافظ سینه توپگیریا داور بیس بال
petersham یکجور پارچه پشمی پالتوی نوار کلفت وراه راه که برای ......می برند
sluts دختر بی شرم دختر پیشخدمت
slut دختر بی شرم دختر پیشخدمت
club propeller ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور
millboard مقوای جلد کتاب وامثال ان مقوای کلفت
hyprostosis رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com