Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
instrument panels
پیشخوان ابزار
Other Matches
countered
پیشخوان
countering
پیشخوان
counter
پیشخوان
worktop
پیشخوان
tool
دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
counter
پیشخوان باجه
countering
پیشخوان باجه
countered
پیشخوان باجه
contour
طرح پیشخوان
master console
پیشخوان اصلی
frieze-rail
نرده پیشخوان
panels
قسمت جلوی پیشخوان اتومبیل وهواپیماوغیره
panel
قسمت جلوی پیشخوان اتومبیل وهواپیماوغیره
control equipment
ابزار وارسی ابزار پایش
barman
مردی که در پیشخوان یا پشت بار مهمانخانه یا رستوران کار میکند
barmen
مردی که در پیشخوان یا پشت بار مهمانخانه یا رستوران کار میکند
broach
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
locking device
ابزار
implementing
ابزار
implements
ابزار
tools
ابزار
tool
ابزار
instrumentation
ابزار
devices
ابزار
device
ابزار
implemented
ابزار
doodads
ابزار
gadget
ابزار
folding ruler
خط کش
[ابزار]
yard stick
خط کش
[ابزار]
gadgets
ابزار
yardstick
خط کش
[ابزار]
folding rule
خط کش
[ابزار]
folding meter stick
خط کش
[ابزار]
hardware
ابزار
doodad
ابزار
implement
ابزار
instrument
ابزار
double meter stick
[American]
خط کش
[ابزار]
carpenter's rule
خط کش
[ابزار]
calliper
[British]
کولیس
[ابزار]
vernier caliper
کولیس
[ابزار]
calipers
کولیس
[ابزار]
folding metre stick
[British]
خط کش جیبی
[ابزار]
physical device
ابزار مادی
sliding caliper
کولیس
[ابزار]
plier
انبردست
[ابزار]
vernier calliper
[British]
قطرسنج
[ابزار]
sliding caliper
قطرسنج
[ابزار]
vernier caliper
قطرسنج
[ابزار]
calliper
[British]
قطرسنج
[ابزار]
calipers
قطرسنج
[ابزار]
vernier calliper
[British]
کولیس
[ابزار]
instrument panels
پهنهی ابزار
tool maker
ابزار ساز
tool holder
ابزار گیر
toll steel
فولاد ابزار
tax instrument
ابزار مالیاتی
small tool
ابزار کوچک
skiving tool
ابزار تراش
precision tool
ابزار دقیق
planishing tool
ابزار پرداخت
tool maker
ابزار مند
tool set
دست ابزار
tool sharpener
ابزار چاق کن
fishing tackle
ابزار ماهیگیری
workbox
جعبه ابزار
turning tool
ابزار تراشکاری
steelwork
ابزار پولادین
toolroom
اتاق ابزار
toolhouse
انبار ابزار
toolbox
جعبه ابزار
moulding templet
ابزار کشویی
angle-roll
ابزار گرد
carpenter's rule
خط کش تاشو
[ابزار]
folding ruler
خط کش جیبی
[ابزار]
pocket rule
خط کش جیبی
[ابزار]
folding meter stick
[American]
خط کش جیبی
[ابزار]
electric drills
دریل ها
[ابزار]
yard stick
خط کش تاشو
[ابزار]
drills
دریل ها
[ابزار]
folding yardstick
[metric]
خط کش جیبی
[ابزار]
double meter stick
[American]
خط کش تاشو
[ابزار]
folding yardstick
[metric]
خط کش تاشو
[ابزار]
folding ruler
خط کش تاشو
[ابزار]
pocket rule
خط کش تاشو
[ابزار]
folding meter stick
خط کش تاشو
[ابزار]
folding rule
خط کش تاشو
[ابزار]
yardstick
خط کش تاشو
[ابزار]
folding metre stick
[British]
خط کش تاشو
[ابزار]
folding meter stick
[American]
خط کش تاشو
[ابزار]
drilling machines
دریل ها
[ابزار]
boring machines
دریل ها
[ابزار]
scraper
[British
کارتک
[ابزار]
spackle knife
کارتک
[ابزار]
putty knife
کارتک
[ابزار]
diamond-fret
ابزار لوزی
common round
ابزار فیتیله
bird's-break
ابزار رخ منقاری
bench
میز ابزار
astragulus
ابزار فیتیله ای
spatula
[American]
]
کارتک
[ابزار]
lifting device
ابزار بالا بر
electric drill
دریل
[ابزار]
drill
دریل
[ابزار]
drilling machine
دریل
[ابزار]
boring machine
دریل
[ابزار]
helve
دسته ابزار
knurled tool
ابزار آج دار
hawksbill
ابزار رخ منقاری
hawksbeak
ابزار رخ منقاری
astragal
ابزار فیتیله ای
assembly tools
ابزار مونتاژ
generating tool
ابزار تولید
gosseneck tool
ابزار دوخمی
groupware
ابزار گروهی
groupware
گروه ابزار
hardware
سخت ابزار
hand tool
ابزار دستی
tool kits
جعبه ابزار
tool kit
جعبه ابزار
tool boxes
جعبه ابزار
tool box
جعبه ابزار
joiner's hardware
ابزار نجاری
head
دهنه ابزار
knurled tool
ابزار اج کاری
floating tool
ابزار متحرک
flexible drive tool
ابزار گردان
bag
کیف ابزار
brick workers tool
ابزار بنایی
bumping tool
ابزار خم کاری
centering tool
ابزار تمرکز
cold heading tool
ابزار سردکار
machine tools
ابزار ماشینی
control equipment
ابزار نظارت
credit instrument
ابزار اعتباری
machine tool
ابزار ماشینی
furniture
ابزار اهنی
firmware
استوار- ابزار
tool
ابزار کار
development tools
ابزار توسعه
lathe tool
ابزار تراش
metal cutting
فلزبری
[ابزار]
cloning
ابزار همزاد
clone
ابزار همگن
cloned
ابزار همگن
cloning
ابزار همگن
cloned
ابزار همزاد
clones
ابزار همگن
means of production
ابزار تولید
operandum
ابزار پاسخ
manipulandum
ابزار پاسخ
milling tool
ابزار فرزکاری
bags
کیف ابزار
metal cutting tool
ماشین ابزار
milling cutter
ابزار فرزکاری
machine shop tool
ابزار ماشینی
clones
ابزار همزاد
moulding plane
رنده ابزار
clone
ابزار همزاد
acetylene torch
مشعل استیلن
[ابزار]
combination toolholder
ابزار نگهدار چندگانه
bale breaker
ابزار عدل بازکن
screwdriver
پیچ گشتی
[ابزار]
turnscrew
پیچ گشتی
[ابزار]
screwdrivers
پیچ گوشتی ها
[ابزار]
turnscrews
پیچ گوشتی ها
[ابزار]
abrasive tool
ابزار برای سایش
beak-moulding
[ابزار مغزی آویزان]
molder's tool
ابزار قالب گیری
calking mallet
ابزار زفت برداری
drip-cap
[ابزار بند دماغه آب]
drip-mould
ابزار بند آبچکان
edge-roll
ابزار سه ربع گرد
back facing tool
ابزار صیقل کاری
Egyptian gorge
ابزار گچ بری مصری
plain carbon tool steel
فولاد ابزار غیرالیاژی
box section bed
جعبه ماشینهای ابزار
stock
دسته ابزار و اسلحه
boring machine
دستگاه مته
[ابزار]
drilling machine
دستگاه مته
[ابزار]
bush-hammered
ابزار سنگ تراشی
electric drill
مته برقی
[ابزار]
drill
مته برقی
[ابزار]
drilling machine
مته برقی
[ابزار]
boring machine
مته برقی
[ابزار]
electric drill
دستگاه مته
[ابزار]
conge
[ابزار ربع گرد]
drill
دستگاه مته
[ابزار]
adaptation kit
جعبه ابزار تطبیق
gaskets
نوعی ابزار مخصوص
tools of fiscal policy
ابزار سیاست مالی
grooving tool
ابزار کام کنی
folding rulers
خط کش های جیبی
[ابزار]
pocket rules
خط کش های جیبی
[ابزار]
machinist tool
ابزار تعمیرکار اتومبیل
metal cutting saw
اره فلزی
[ابزار]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com